۱۹۸۶۶۹
۱۶۷۴
۱۶۷۴
پ

افسردگی پس از زایمان، عوامل موثر و استرس زا

با به دنیا آمدن نوزاد، ممکن است مادر به دلیل تغییرات هورمونی دچار استرس و اضطراب هایی شود که پیش درآمدی برای افسردگی پس از زایمان است.

با به دنیا آمدن نوزاد، ممکن است مادر به دلیل تغییرات هورمونی دچار استرس و اضطراب هایی شود که پیش درآمدی برای افسردگی پس از زایمان است. با ما باشید تا در این مورد بیشتر بدانید.

افسردگی پس از زایمان
بارداری و زایمان، روندهای تکاملی قابل توجهی برای اکثر زنان هستند. برای تطابق موفقیت آمیز با بارداری و زایمان، سازگاری های فیزیکی، درون فردی، اجتماعی و خانوادگی ضرورت دارد.
پس از زایمان ممکن است مادر نسبت به نوزادش دو احساس مختلف و متضاد داشته باشد، یکی عشق و علاقه فراوان و دیگری احساس عدم علاقه و طرد او. چنانچه احساس دوم قوی تر باشد نباید نگران شد، زیرا مهر ورزیدن به نوزاد مانند هر عشق دیگری، گاه آنی صورت گرفته و گاه به مدت زمان طولانی نیاز دارد. احتمالا مادر گرسنه است و یا ممکن است مایل باشد در محیطی آرام برای ساعاتی بخوابد. چنانچه زایمان اول او باشد، به تدریج متوجه می شود که چگونه باید به نوزادش شیر داده و از او مراقبت کند. همچنین از دیدن چهره نوزاد، کارها و شنیدن صدای او لذت خواهد برد.
در بسیاری از زنان در روزهای اول بعد از زایمان، شادمانی و حیرت ناشی از تولد نوزاد تا حدودی رنگ می بازد. در این زمان مادر، یک فرزند دوست داشتنی ولی پرزحمت دارد، خوابش خراب شده، سینه اش کمی دردناک است و... در این حالت مادر احساس افسردگی می کند و یا ممکن است گریه کرده و یا دمدمی مزاج باشد.
این مسئله باید از طرف همسر و اطرافیان درک شود تا مادر در طی ده روز تا ۲ هفته آینده به حال اول خودش برگردد.
علت اصلی آن شاید تغییر میزان هورمون هایی باشد که در دوران بارداری بیشتر از حد طبیعی ترشح شده اند و این حالت در دوران قاعدگی نیز مشاهده می شود.
علل دیگر این حالت، برخی جنبه های مراقبت از کودک با افزایش ناراحتی های خود مادر، احساس به دام افتادگی، عصبانیت از پدر بچه و بچه، نگرانی خود در مورد بدنش، سازگاری و کیفیت روابط زناشویی، مشاجره های روزمره، عدم حمایت شوهر از زن، فقدان حمایت اجتماعی در خلال حاملگی و در مواردی نیز عکس العمل در مقابل تأثیرات عمیق زایمان و مواجهه با مسئولیت های جدید می باشد.
طبقه بندی عوامل استرس زا ( به طور کلی ) همراه با نمونه هایی از موضوعات گزارش شده:
- علائم فیزیکی (مانند خستگی، درد کل بدن، آشفتگی های استراحت و خواب)
- تغییرات الگوهای زندگی (عوض شدن نظم خانه و فضاهای فعالیت ها، مسئولیت ها...)
- ویژگی های بدن (وزن بدن، احساس فرد در رابطه با نامتناسب بودن اندام و...)
- عوامل مالی (خرید وسایل مورد نیاز، فقدان درآمد منظم و...)
- عوامل خانوادگی (والدین، فقدان حمایت ها و...)
- عوامل احساسی (تغییرات خلق و تحریک پذیری، بی حوصله شدن، وحشت، نگرانی و ترس، خشم، دودلی، احساس عجز، احساس تنهایی و گناه و...)
- نگرانی های مربوط به حاملگی (ترس از سقط جنین، عوارض و خطرات حاملگی، زایمان پیش از موعد و...)
- وضع حمل و زایمان (وحشت، درد و ناراحتی، انتظار و...)
- عوامل اجتماعی (کاهش یافتن موقعیت های اجتماعی، واکنش دیگران، شغل، زمینه فعالیت، محل تحصیل و...) .
- دوستان و همسر (واکنش ها و پیشنهادها، مشکلات رضایتی و زناشویی)
- نگرانی مربوط به احساس مادر شدن (نقش مادر و مسئولیت های آن، شیر دادن، مراقبت از کودک) .
- رفتارهای نوزاد (گریه کودک، ناراحتی های کودک)
- آسایش کودک (سالم یا بیمار بودن کودک، طبیعی بودن کودک و...)
- کودکان دیگر خانواده (رقابت و حسادت خواهر و برادر،...)
این افسردگی با نشانه هایی از جمله: افسردگی خلقی تغییر خلق، کاهش علاقه به فعالیت ها، تغییر اشتها، خستگی، دشواری های خواب، دشواری در مراقبت از کودک، احساس گناه، اعتماد به نفس پایین، دشواری و ضعف در تمرکز و در موارد حاد فکر کردن به خودکشی مشخص می شود. شدت این اختلال می تواند درجات بسیار مختلفی داشته باشد و از مرحله غمگین بودن تا مراحل شدید که همراه با هذیان و توهم و غیره است، متفاوت باشد و گاه تأثیر نامطلوبی بر روی نوزاد خواهد گذاشت.
برای غلبه بر این مشکل، همسر مهمترین نقش را می تواند داشته باشد. حمایت و کمک همسر و اطمینان دادن به او در اینکه می تواند وی را به عهده بگیرد و از شیر خود کودک را تغذیه کند، افسردگی بسیار موثر می باشد. استراحت کافی در شب و حتی در طول روز و همچنین از بین بردن عوامل اضطراب و نگرانی و حمایت های خانواده و مادران می تواند راههای دیگری برای درمان این بیماری باشد.

نمونه شایعی از افسردگی و اثرات ناشی از آن
در دوره پس از زایمان، زن با کودک خود در خانه می ماند و شوهر وی به صورت تمام وقت کار می کند. در پایان روز، زن احساس می کند که به دوری موقت از مسئولیت های خود نیاز دارد، اما شوهر وی این احساس را دارد که نیازمند استراحت پس از کار است. نتیجه آن ایجاد رفتارهای منفی و عدم وجود ارتباطات مثبت بین والدین است. زن ممکن است نتواند نیازهای خود را با شوهر در میان بگذارد و در نتیجه به علت پاسخ ندادن شوهر به نیازهای وی، از دست او خشمگین شود. شوهر هم ممکن است خشم زن را احساس کرده و با کنار کشیدن خود، خشم و احساس ناتوانی زن را افزایش دهد. توجه و آگاهی نسبت به این موقعیت، باعث می شود زوجین ارتباط روشنی با هم برقرار کرده و با یک روش مورد قبول دو طرفه، در کارهای خانهه و مراقبت از کودک مشارکت کنند.

پ
منبع: راسخون

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

مشاوره ویدیویی

    • اخبار داغ
    • جدیدترین
    • پربیننده ترین
    • گوناگون
    • مطالب مرتبط

    برای ارسال نظر کلیک کنید

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.