۲۰۹۶۹۱
۵۸۳
۵۸۳
پ

نقض حقوق کودکان، بخاطر چند لایک بیشتر

بچه‌ها کتاب و دفترهایشان را روی سرشان گذاشته‌اند و مدادها را پشت گوش. شادمانه می‌خندند و سمت مدرسه می‌روند.

بچه‌ها کتاب و دفترهایشان را روی سرشان گذاشته‌اند و مدادها را پشت گوش. شادمانه می‌خندند و سمت مدرسه می‌روند، مدرسه‌ای که تازه بازسازی شده و رنگ و رویی جدید پیدا کرده. دارم فکر می‌کنم کاش قبل آمدن برای بچه‌ها چند تا کیف و لوازم‌التحریر می‌آوردم. توی دلم می‌گویم این بار حتماً این کار را می‌کنم. در واقع این، اولین چیزی است که به ذهنم می‌رسد.
ایران نوشت: آقای مدیر که غرق تماشای شادی بچه‌ها به خاطر مدرسه جدیدشان است، می‌گوید: «امسال کولر داریم و دیگر بچه‌ای سر کلاس از گرما غش نخواهد کرد.» آخر می‌دانید، گرمای چابهار، پاییز و بهار نمی‌شناسد. می‌گویند اینجا زیاد پیش می‌آید بچه‌ها از گرما بیهوش شوند به خاطر همین ساعت مدرسه رفتن‌شان با بقیه فرق می‌کند، 6 صبح می‌روند و 11 برمی‌گردند. مصداق حرف آقای مدیر را همانجا جلوی چشمم می‌بینم وقتی دانش آموزی 9، 8 ساله سرصف شروع سال تحصیلی جدید زیر آفتاب حالش بد می‌شود و غش می‌کند. آنجاست که می‌فهمم بچه‌های مناطق محروم نیازهای مهم‌تری دارند که شاید به چشم ما نیاید. این خاطره مال دو سال پیش است، زمانی که روز اول مهر برای تهیه گزارش به یکی از روستاهای منطقه دشتیاری چابهار در استان سیستان و بلوچستان رفته بودم.
چند سالی است که بحث کمک به مناطق محروم بخصوص در آستانه بازگشایی مدارس در شبکه‌های اجتماعی به شکل گسترده‌ای مطرح می‌شود. خیلی‌ها را می‌بینیم که مقداری لوازم‌التحریر یا خوراکی می‌خرند و راهی روستایی می‌شوند تا به زعم خودشان به کودکان فقیر کمک کنند. البته برای خیلی‌ها این کار بدون گرفتن فیلم و عکس و انتشار آن هیچ لطفی ندارد. به هرحال بقیه باید ببینند که او یک نیکوکار است. حالا اینکه انتشار تصویر آن کودک برخلاف حقوق کودکان است و اینکه ممکن است چه تبعاتی برای او داشته باشد، دیگر ربطی به خیر خوشحال ندارد.
مینا کامران، تسهیل‌گر امور روستایی و فعال حوزه آموزش کودک است. او تجربه سال‌ها سفر به مناطق محروم و نیازسنجی در این مناطق و کار در حوزه آموزش را دارد.
اولین سؤالی که از او می‌پرسم این است که آیا هرکسی می‌تواند خودش به تنهایی یکسری لوازم‌التحریر یا هر وسیله دیگری تهیه کند و برای کمک به مناطق محروم ببرد؟ می‌گوید:
«اگر مسأله خیلی فردی باشد، اینکه خودمان شخصاً اقدام کنیم، مشکلی ندارد. مثل اینکه فرد آشنایی به ما بگوید کسی نیاز به کمک دارد و ما وسایلی را که او نیاز دارد تهیه کنیم و به دستش برسانیم اما وقتی این کار در منظر اجتماعی قرار می‌گیرد و بُعد گسترده‌ای پیدا می‌کند، ما به هیچ وجه این اجازه را نداریم. کسی صرفاً با یکی دو بار سفر به مناطق محروم نمی‌تواند به این نتیجه برسد که افراد واقعاً نیازمند هستند یا نه. چون بافت زندگی آنها با ما خیلی فرق می‌کند و در واقع از شکل زندگی‌شان نمی‌توانیم چنین نتیجه‌گیری کنیم چون آنها چیزهای دیگری برایشان مهم است و ما چیزهایی دیگر. وقتی به جایی سفر می‌کنیم و می‌بینیم کسانی در کپر زندگی می‌کنند، یک نتیجه‌گیری ساده می‌کنیم که پس آنها فقیرند در صورتی که آدم‌هایی که زیاد به این مناطق سفر می‌کنند و با آنها دمخور هستند، می‌دانند لزوماً چنین چیزی نیست و هر جامعه‌ای اقتضائات فرهنگی و اقتصادی خودش را دارد. اشخاص وقتی از منظر بیرونی نگاه می‌کنند، چون با زندگی خودشان مقایسه می‌کنند سریع نتیجه‌گیری می‌کنند که پس این‌ها چون فلان امکانات را ندارند، آدم‌های فقیری هستند، نمی‌گویم نیستند اما فهمیدن اینکه فقیرند یا نه، لزوماً کار راحتی نیست و بدتر از آن این است که فکر کنیم بلافاصله باید شروع کنیم به فرستادن لوازم التحریر.»
پس باید چه کار کنیم وقتی دلمان می‌خواهد کمک کنیم؟ کامران در پاسخ به این سؤال می‌گوید: «بهترین کار این است که به انجمن‌های شناخته شده‌ای که دارند این کار را می‌کنند اعتماد کنیم؛ خیریه‌های ثبت شده‌ای که دارند خوب کار می‌کنند و کرامت انسانی را زیر پا نمی‌گذارند. حتی اگر به انجمن‌های مردم نهاد اعتماد نداریم، از طریق معلم‌هایی که این کار را می‌کنند اقدام کنیم که آن فرد هم باید با شروطی این کار را انجام دهد چون حتی می‌بینیم بعضی از معلم‌ها هم در اینستاگرام صفحه دارند و با گذاشتن عکس بچه‌ها، کرامت انسانی آنها را زیر سؤال می‌برند.
مسأله مهم در کار نیکوکارانه این است که کرامت انسانی باید مورد توجه قرار بگیرد و حقوق کودکان رعایت شود. ما خودمان تجربه چنین کارهایی را داشته‌ایم و حالا می‌خواهیم درباره‌شان حرف بزنیم که کس دیگری اشتباه 10 سال پیش ما را تکرار نکند.
من خودم دیده‌ام که یک فیلم کوتاه چطور در زندگی یک بچه تأثیر گذاشته. ما کمپینی داشتیم که می‌خواستیم مدرسه‌ای را بازسازی کنیم و برای این کار یک فیلم کوتاه درست کردیم که در آن حتی اشاره‌ای نکردیم که اینها فقیرند. در این فیلم پسربچه‌ای بود که با لهجه شیرین خراسان جنوبی می‌گفت «سرویس بهداشتیامون ریکا نداره.» اتفاقاً کسانی که فیلم را دیدند، خیلی خوش‌شان آمد و این بچه را خیلی دوست داشتند. اما این بچه در جامعه محلی خودش مورد تمسخر قرار گرفت. او در روستای خودش به «آقای ریکا» معروف شد و به خاطر همین دیگر دلش نمی‌خواست مدرسه برود چون بچه‌ها مسخره‌اش می‌کردند. مسأله این است که ما در آن جامعه زندگی نمی‌کنیم و نمی‌دانیم چه مسائلی ممکن است برای بچه به وجود بیاید.
همین عکس و فیلم گرفتن‌ها و انتشار آن اتفاقاً در جامعه محلی بیشتر به بچه آسیب می‌زند. کسی در تهران بچه را نمی‌شناسد مگر مواردی مثل آن ویدئوی «شیب بام» که خیلی وایرال شد. اما این عکس و فیلم‌ها که در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شود، معمولاً برای کمک رسانی‌های سطحی‌اند اما در جامعه محلی و فضای روستا به بچه آسیب می‌رساند.»
کمک کردن بی‌حساب و کتاب و تبلیغ در شبکه‌های اجتماعی البته نوعی توقع را در برخی جوامع محلی به وجود می‌آورد، طوری که ممکن است نیازمندان واقعی شناسایی نشوند: «ما الان هر روستایی می‌رویم خصوصاً روستاهای مرکزی ایران، تعداد زیادی بچه دورمان جمع می‌شوند و می‌گویند خاله چی آورده‌ای؟ و این درخواست را از همه دارند، چه فعال اجتماعی و چه توریست، در صورتی که قبلاً اصلاً این‌طور نبود. مادرهایشان هم آنقدر تضرع می‌کنند که فکر می‌کنی وضعیت‌شان چقدر وحشتناک است اما داخل زندگی‌شان که بروی، می‌بینی همه تقریباً هم‌سطح هم هستند و زندگی نرمالی به نسبت یک زندگی روستایی دارند. من منکر این نیستم که خیریه باید وجود داشته باشد و خدمات آموزشی و بهداشتی ارائه شود اما اینکه چطور این کار انجام شود مهم است.»
چه کمکی اولویت دارد؟ این سؤالی است که احتمالاً در ذهن خیلی‌هایمان شکل گرفته. مینا کامران می‌گوید: «الان خیلی‌ها دارند لوازم التحریر جمع می‌کنند و به مناطق محروم می‌فرستند درحالی که واقعاً نیاز خیلی جاها لوازم‌التحریر نیست و خیلی بعید است دانش آموزی به خاطر نداشتن کیف و دفتر ترک تحصیل کند. من الان خبر دارم برای یک روستا از سه سمت دارد لوازم‌التحریر فرستاده می‌شود. به خاطر اینکه دم‌دستی‌ترین و راحت‌ترین شکل کمک کردن است و هرکس اولین چیزی که به ذهنش می‌رسد همین است.
مشکل عمده در بسیاری از روستاهای محروم ما، پایین بودن کیفیت آموزشی است. معلم ندارند یا سرباز معلم و معلم خرید خدمت دارند. ما بچه کلاس پنجمی داشتیم که خواندن و نوشتن بلد نبود. اما آدم‌ها متأسفانه دم دستی‌ترین کار ممکن را در نظر می‌گیرند و به اشتباه می‌گویند بچه به خاطر نداشتن لوازم‌التحریر ترک تحصیل می‌کند، درصورتی که دلایل مهم‌‌تری برای ترک تحصیل دانش‌آموزان مناطق محروم وجود دارد. متأسفانه این شکل کمک کردن، سطحی‌نگری را در جامعه باب می‌کند و باعث می‌شود مسائل و مشکلات اصلی در بحث آموزش دیده نشود. باید نیازسنجی درست انجام شود و هر انجمنی بتواند مثلاً ۱۰ تا روستا را پوشش دهد. نیاز واقعی باید دیده شود، مثل اینکه مدرسه کولر ندارد و بچه توی گرما درس می‌خواند یا بچه‌ها آب بهداشتی برای خوردن ندارند.» انتشار فیلم و عکس‌های حاوی تصاویر کودکان محروم، لایک خورش بالاست. این را حالا خیلی‌ها فهمیده‌اند. فقر آنها برای اینفلوئنسرها لایک و فالوئر می‌آورد، در این میان اما کسی توجه نمی‌کند که ما اصولاً اجازه انتشار تصاویر این کودکان را نداریم. در واقع آنچه نقض می‌شود، حقوق این کودکان است؛ آن هم به خاطر چند لایک بیشتر.

پ

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

مشاوره ویدیویی

    • اخبار داغ
    • جدیدترین
    • پربیننده ترین
    • گوناگون
    • مطالب مرتبط

    برای ارسال نظر کلیک کنید

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.