۲۶۲۸۲
۳۵۵۲
۳۵۵۲
پ

روش های تربیت کودکان، تنبیه یا تشویق؟

تحقیقات نشان می دهد که تنبیه خیلی مفید نبوده است،ولی اگر ناچار شدید،از تنبیه منفی استفاده کنید. تنبیه منفی یعنی محروم کردن بچه ها از یک سری امکانات. زدن و سرزنش کردن را روان شناسان مضر می دانند.

سایت راسخون: ما گاهی مجبور می شویم که فرزند را تنبیه کنیم،جایگاه تنبیه از نظر آیات و روایات و تنبیه و تشویق کودک روی گردهای تربیتی چیست؟ آیا شما تنبیه را تجویز می فرمایید؟

دکتر غباری نبات :

تحقیقات نشان می دهد که تنبیه خیلی مفید نبوده است،ولی اگر ناچار شدید،از تنبیه منفی استفاده کنید. تنبیه منفی یعنی محروم کردن بچه ها از یک سری امکانات . زدن و سرزنش کردن را روان شناسان مضر می دانند. شما زمانی که تنبیه بدنی یا سرزنش می کنید،بسیاری موارد به کودکان الگوی ناشایست ارایه می کنید،کودکان یاد می گیرند در خانواده ی خود این رفتارها را اعمال کنند،با کودکان دیگر در مدرسه نیز همین رفتار را پیش بگیرند و یا با خواهر و برادر کوچک شان همین کار را انجام دهند. آن ها پرخاشگر یا لجباز می شوند و غیر از لجبازی و پرخاشگری احتمال دارد که ترسو شوند یا بعضی از رفتارهای ناشایست مثل دروغگویی را از خودشان بروز دهند .
از آنجا که تنبیه در حضور تنبیه کننده معنا دارد،وقتی تنبیه کننده محیط را ترک می کند،کودک دوباره به حالت اولش بر می گردد. از ضررهای دیگر تنبیه این است که تنبیه اثرات پیش بینی نشده ای دارد. گاهی فرزندان رو در روی مربیان یا والدین قرار می گیرند. روی بچه باز می شود. اگر می خواهید رفتاری را در کودک کاهش دهید،به جای این که او را تنبیه کنید،شرایطی ایجاد کنید که تنبیه انجام نشود،مثلاً بگویید: اگر پنج دقیقه آرام نشستید به شما هدیه می دهم و به این صورت حذف رفتار را تقویت کنید .
باید رفتارهای منفی را با رفتارهای جایگزین تقویت کنی .

استاد فرهادیان :

در شرایطی که بچه را قبلاً آگاه کرده و مسایل را کاملاً توضیح داده ایم و او آگاهانه خلافی را انجام می دهد،او را تنبیه کنیم،البته تنبیه شرایط و مراتبی دارد،در مواردی فرموده اند: (و اهجر هم و لا تُطل) ، از او دوری کن،ولی دوری و قهر را طولانی نکن،بعضی از تنبیهاتی که ما انجام می دهیم شاید به خاطر این است که اقتضای سن بچه را در نظر نمی گیریم .
روایتی از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) است که می فرمایند: (من کان عنده صبی فالیتصاب له) هر کس نزد او فرزندی است باید با او کودکی کند .
اقتضای حال کودک جنب و جوش است. ما نمی توانیم به او بگوییم دو زانو بنشین و بلند نشو. اکثر رفتارهایی که ما به عنوان مشکلات رفتاری مطرح می کنیم،ریشه اش به عزت و کرامت بر می گردد. مهم ترین نیاز انسان بعد از تأمین نیازمندی های مادی،احساس ارزشمندی و کرامت است. اگر بزرگ سالی را نیز تحقیر کنید رفتار متقابلی را نشان می دهد. چه رسد به یک کودک،ما باید رفتارمان در منزل طوری باشد که به شخصیت بچه لطمه وارد نشود .
شما وجود مبارک پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) را در نظر بگیرید که نمازشان را طولانی می کردند به خاطر اینکه بچه ها روی شانه ی حضرت سوار می شدند! بعد از نماز از حضرت سؤال شد که آیا وحی بر شما نازل شد؟ حضرت فرمودند: نه،یکی از بچه ها روی دوش من نشسته بود و من نخواستم او را آزار دهم. ببینید تا چه اندازه در فرهنگ و مکتب ما بر رعایت احترام و شخصیت کودک تأکید شده است .
گاهی پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) نماز را سریع می خواندند. اصحاب سؤال می کردند: یا رسول الله چرا نماز را تند خواندید؟ حضرت فرمودند: کودک شیرخواهره ای مشغول گریه کردن بود و من سریع نماز را تمام کردم که مادرش به وضع او رسیدگی کند. گاهی اوقات نماز پیامبر ( صلّی الله علیه وآله وسلم) به خاطر بازی با کودکان به تأخیر می افتاد . سعه ی صدر و تحمل در رأس مسایل تربیتی است. اگر عجول باشیم به آن ها فرصت ندهیم که خودشان غذایشان را بخورند و خودمان به آن ها غذا دهیم،به کودک توهین کرده ایم. زمینه ای برای انتخاب بچه فراهم کنیم تا رفتار نا مناسبی انجام ندهد .
از تدابیر مهمی که در بازسازی رفتار فرزندان می توان از آن استفاده کرد تشویق است. تشویق از مسایل بسیار مهم تربیت اسلامی و از بهترین شیوه های تربیت کودک است. فرزندان از تصسین و تشویق لذّت می بردند و این از تمایلات فطری آنان است که باید به بهترین شیوه و باری گرایش دادن آن ها به فعالیت های ارزشمند،از آن استفاده کرد .
نیاز به تشویق،نیازی همیشگی است و این خطاست که برخی تصور کنند چون فرزندان شان بزرگ شده اند،پس دیگر نیازی به تشویق ندارند،بلکه جز انبیای و اولیای و برگزیدگان الهی،همه ی افراد در همه ی مراحل زندگی نیازمند تشویق و تمجیدند .
1.تشویق موجب تقویت روحی فرزندان می شود و نیروی تازه ای به آنان می بخشد تا بتوانند با اعتماد به نفس و پشت گرمی بیشتر کارهای خوب و مورد ذوق و علاقه ی خود را دنبال کنند و به اهمیّت آن ها بیش از پیش پی ببرند .
۲.تشویق استعدادهای درونی کودکان را رشد داده و به شکوفایی سوق می دهد و زمینه های یأس و نا امیدی و بدبینی را در آن ها از بین می برد .
3.کودک در پرتو تشویق یاد می گیرد که مشکلات و سختی ها را بر خود هموار سازد تا هدف مطلوب خود را دنبال کند و تداوم تشویق به تداوم فعالیت های رشد دهنده ی کودک می انجامد .
۴.تشویق کودکان توسط پدر و مادر و اطرافیان و مربیان باعث می شود کودکان با نظری خوب و خوش بینانه به آن ها بنگرند و آن ها را دوست وهم دم و یار صمیمی خود تلقی کنند و این خود ثمرات بسیاری در بر دارد .
5.گاه یک تشویق به جا و حکیمانه و ساده ممکن است مسیر زندگی کودکی را عوض کند و او را از بدی و انحرافات نجات بخشد .
۶.تشویق کودکان برای انجام فعالیت های مثبت و پاداش دادن پر از آنجام آن ها،باعث ایجاد انگیزه و تحرک در آن ها خواهد شد و جوّ رقابتی خوبی در میان آن ها پدید خواهد آورد. اما فرزندانی که مورد تشویق قرار نمی گیرند،اغلب دچار شکست روحی می شوند و اعتماد به نفس خود را از دست داده و خود را پست و حقیر می شمارند و جرأت دست زدن به کار خوب را در خود نمی یابند بنابراین که تشویق عمل بسیار پسندیده ای است جای تردید نیست؛اما مهم تر از تشویق،نوع و نحوه ی تشویق است که باید والدین در نظر بگیرند و الا چه بسا که بازتاب منفی هم داشته باشد .
تشویق خوب آن است که تنها زبانی نباشد بلکه عملی نیز باشد و این که اصالت پیدا نکند و به سرگرمی مبدل نشود،بلکه دقیقاً به عنوان وسیله ای برای ایجاد و تقویت رفتارهای مثبت به کار رود و کودکان به خوبی بدانند برای چه تشویق می شوند و چه باید بکنند تا مورد تشویق قرار بگیرند. هم چنین تشویق خوب آن است که در حضور جمع صورت گیرد،نه فقط در خفا و پنهانی .

تشویق ابراهیم (علیه السلام)

مرحوم قطب راوندی در لب اللباب می نویسد: روایت شده که حضرت ابراهیم (علیه السلام) در حال ذبح به فزند خود اسماعیل (علیه السلام) فرمود: فرزندم! دعا کن تا گشایش در کار حاصل شود زیرا مضطّر حقیقی تو هستی. ناگاه چشم آن حضرت به قوچی افتاد و از جای برخاست تا آن را بگیرد،هنگامی که برگشت دید دو دست اسماهیل (که بسته بود) باز شده است. پرسید: چه کسی دستهایت را باز کرد؟ عرض کرد: مردی با این نام و نشان .
ابراهیم فرمود: او جبرییل بود. آیا چیزی هم به تو گفت؟ اسماهیل گفت: آری او به من گفت: خدا را بخوان که دعای توهم اکنون مستجاب است .
ابراهیم فرمود:‌چه دعایی کردی و چه گفتی؟
اسماعیل گفت: گفتم خدایا! مردان و زنان مؤمن را مود رحمت و آمرزش قرار ده. ابراهیم فرمود: تو یک انسان موفق هستی.
تشویق و تمجید در سیره ی اهل بیت (علیهم السلام)

به دنبال نمونه های قبل اکنون چند نمونه دیگر از زندگی این الگوهای بزرگ انسانیت را مطرح می کنیم :
امام باقر (علیه السلام) فرمودند :
پدرم علی بن الحسین (علیه السلام) فرمود: به شدت مریض بودم،پدرم امام حسین ( علیه السلام) به من فرمود: فرزندم! طالب و آرزمند چه هستی؟ عرض کدم : مایلم از کسانی باشم که چیزی به خدا پیشنهاد نمی کنند و چیزی نخواهم،با این که خداوند همه چیز را برایم تدبیر کرده است .
پدرم فرمود: آفرین بر تو که همانند ابراهیم (علیه السلام) خلیل الرحمان شدی؛زیرا هنگامی که جبرییل به او گفت: آیا حاجتی داری؟ ابراهیم فرمود: چیزی از خدا نمی خواهم،زیرا او ست که مرا کفایت می کند و اوست بهترین وکیل.
از امام رضا (علیه السلام) چنین روایتن شده است :
روزی حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) نزد پدرش (امام صادق (علیه السلام)) سخنی گفت که باعث تعجب و سرور و شادی پدر شد. حضرت به عنوان تقدیر و تشویق از فرزند خود به وی فرمود :
یا بُنَیَّ ؛ الَحمدُللهِ الَّذِی جَعَلَکَ خَلفاً من الآباء و سُروراً من الأبناء و عوضاً عن الأصدِقاء ،
ای فرزندم! سپاس خدای را که تو را جانشین و خلف پدران و مایه ی سرور و دلخوشی فرزندان و جانشین دوستان قرار داد .
یعنی فرزندم! تو با این شایستگی و لیاقتی که از خود نشان می دهی،هم بهترین خلف و جانشین پدر هستی و هم بهترین فرزند و مایه ی روشنی چشم پدر و هم بهترین یار و مونس پدر به جای دوستان او می باشی .
و حمد بن سلم گوید: روزی ابوحنیفه به محضر امام صادق (علیه السلام) وارد شد و عرضه داشت: فرزندت موسی را دیدم که نماز می خواند در حالی که مردم از مقابل او عبور می کنند و او آن ها را نهی نمی کرد و این عمل او نادرست است !
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: موسی را صدا کنید،و چون موسی به حضور پدر رسید،آن حضرت فرمود: فرزندم! ابو حنیفه گوید تو نماز می خواندی و مردم از برابر تو عبور می کردند و آن ها را منع نمی کردی؟ گفت: آری پدر جان،کسی که من برای او نماز می خواندم از آنهایی که از برابرم می گذشتند به من نزدیک تر بود . خداوند می فرماید: (ما به او از رگ گردنش نزدیک تریم ).
محمد بن سلم گوید: همین که امام صادق (علیه السلام) این پاسخ را از فرزندش شنید او را در آغوش کشید و به سینه اش چسبانید و فرمود: پدر و مادرم به فدای تو باد ای گنجینه ی رازها.
عیسی شلقان گوید: نشسته بودم که ناگاه امام موسی بن جعفر در حالی که حیوانی را همراه خود می برد از کنار من گذشت. به او گفتم: ای پسر! نظر تو درباره ی کارهای پدرت چیست؟ او ما را به کاری فرامان می دهد و سپس آن نهی می نماید .
به مادستور می دهد که از ابوالخطاب تبعیت کنیم،سپس امر می کند که او را لعنت کنیم و از او بیزاری بجوییم. امام موسی کاظم که در این هنگام کودک بود در پاسخ عیسی فرمود:‌خداوند بعضی از مردم را برای ایمان آفریده که هیچ گاه ایمان شان زایل نشود و خلقی را برای کفر آفریده که هرگز کفرشان زایل نشود و خلقی نیز بین این دو آفریده و ایمان‌آن ها عاریتی است. از این رو این گروه عارگیان (= معارین) نامیده می شوند و اگر خداوند بخواهد ایمان را از آن ها سلب می کند،و ابوالخطاب از جمله کسانی بود که ایمان شان عاریتی است. عیسی شلقان گوید: بعد از این گفت و گو به محضر امام صادق (علیه السلام) شرفیاب شدم و آن حضرت را از این ماجرا و گفت و گو با خبر ساختیم. امام پس از استماع این گفت و گو درباره ی امام موسی کاظم (علیه السلام) چنین فرمود: او چشمه ی جوشان نبوت است.

تنبیه بدنی کودکان

یکی از مسایل مهم و پیچیده تربیتی که اکثر پدران و مادران در آن دچار تردیدند چگونگی برخورد با آنان با کارهای نادرست کودکان است. به طوری که بیشتر اوقات والدین متحیّر می مانند که در مقابل خطاها و کجروی های فرزندان شان و روی برتافتن آنان از توصیه ها و راهنمایی ها چه واکنشی نشان دهند. اگر در مقابل کارهای زشت و ناپسند آنان سکون کنند کودکان بر خطاهای خود افزوده و جسارت بیشتری پیدا می کنند،و اگر عکس العمل نشان داده و فرزندان را تنبیه کنند چه بسا که مشکلات دیگری هم بیافرینند .
در این بخش،در پرتو کلام نورانی معصومین (علیهم السلام) نخست به موارد منع و جواز تنبیه و سپس به بهترین راه حل ها در این زمینه اشاره می کنی و در خاتمه به سیره معصومین (علیهم السلام) نظر می افکنیم.
در روایات به چند مورد اشاره شده که نباید در آن موارد کودکان را زد .
ذکر این موارد،برای آن نیست که در سایر موارد کتک زدن بی اشکال است،بلکه به طور کلّی اصل اساسی و عمومی و اولیّه ی اسلامی- که نش تربیتی و اصلاحی بس عظیمی دارد- همان تشویق و تحریک مثبت و اشتیاق انگیز در کارهای خوب است . تنبیه جز در موارد خاص - که به برخی از آن ها اشاره خواهد شد- غالباً تأثیر منفی دارد و اگر گفته می شود در موارد زیر تنبیه بدنی کنار گذاشته شود از باب تأکید بر ترک آن است،نه تأثیر آن در موارد دیگر .
۱.یکی از مواردی که نباید کودکان را کتک زد آن جاست که نام های پاک و مقدسی بر کودکان نهاده شده باشد. در بخش نامگذاری کودکان اشاره کردیم که اهل بیت ( علیهم السلام) تأکید فراوانی داشتند بر این که مبادا کودکان هم نام پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) و حضرت فاطمه ی زهرا (علیهم السلام) و ائمه ی معصومین‌(علیهم السلام) مورد آزار و تنبیه بدنی قرار گیرند .
2.فرزند را قبل از ده سالگی برای نماز نباید زد. پیامبر فرمود :
أدَبّ صَغار بیتک بلِسانک علی الصلاهِ و الطهورِ ، فإذا بلغوا عشر سنِین،فاضربْ و لا تُجاوزُ ثلاثاً؛
فرزندان خردسالت را با زبان بر نماز و وضو انس و عادت دهید و آن گاه که به ده سالگی رسیدند آن ها را به خاطر سستی و سهل انگاری در نماز بزن ولی از سه ضربه فراتر نرو. از این روایت استفاده می شود که قبل از ده سالگی،زدن کودک برای نماز جایز نیست. البته سنی که بدین منظور مشخص شده،در روایات متفاوت ذکر شده است (هفت،هشت،نه و سیزده سالگی) بنابراین،لزوم رعایت جانب احتیاط اقتضا را دارد که تا آن جا ممکن است از زدن اجتناب کرده و از روش های متناسب تر استفاده کرد .

موارد جواز :

1.برای جلوگیری از انحراف :

از امام صادق (علیه السلام) درباره ی کودکی که به مرحله ی جوانی رسد و مسیحیّت را برگزیند- در حالی که یکی از پدر و مادرش یا هر دو مسلمان بوده باشند- فرمود: جوان به حال خود رها نمی شود بلکه برای قبول اسلام او را تنبیه بدنی می کنند)

2.برای تربیت :

رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) در بخشی از توصیه های خود به امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمود :
برای تأدیب و تربیت بیش از سه ضربه (به کودک) نزن.
هم چنان که در این روایات ملاحظه می شود،تنها در موارد خاصّی که برای کودک سرنوشت ساز است- و نه برای هر عملی که از فرزند سر می زند و احیاناً مورد رضای والدین نیست- اجازه داده شده که والدین از شیوه ی تنبیه استفاده کنند .

حدود تنبیه بدنی

از روایات گذشته روشن شد که زدن فرزندان در مواردی - حتّی برای تربیت و ـددیب- بلامانع است،اما باید دید که حدود تنبیه بدنی تا کجاست؟ و پدر یا مادر تا چه مقدار و با چه وسیله ای می توانند کودک را تنبیه کنند؟ آیا آنان مجاز هستند که با چوب یا شلاق،وحشیانه کودکان را به اصطلاح خود ادب و در حقیقت شکنجه کنند و بدن آن را کبود و زخمی نمایند؟
آیا والدین اجازه دارند در هر سنّی کودک را تنبیه بدنی کنند؟
آیا می توانند هرگاه که از نافرمانی فرزندان شان به خشم آمدند،دیوانه وار به جان کودکان معصوم بیفتند و علاوه بر دشنام و ناسزاگویی،آنان را به باد کتک بگیرند؟ بی تردید پاسخ منفی است و چنین تصوّری که برخی والدین ناآگاه درباره ی تأدیب و تربیت فرزند خود دارند،به کلّی غلط است،روایاتی که از پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) و ائمه ی هدی (علیهم السلام) رسیده حد و مرز تنبیه را کاملاً روشن می کند .
تنبیه مجاز شرایط خاصی دارد که با در نظر گرفتن آن ها می بینیم این اصل،یک اصل حکیمانه است، نه شیوه ی خشونت آمیزی برای جبران ناتوانی های والدین در تربیت و هدایت کودکان . تنبیه بدنی کودکان پیشاز ده سالگی،مجاز نیست و مقدار زدن نیز کاملاً محدود است،واگر بیش از آن باشد،یا منجر به سرخی و کبودی و یا نقض عضو کودک گردد،کیفر دارد و ...
الف) حمادبن عثمان گوید:از امام صادق (علیه السلام) درباره ی تأدیب و زدن کودک و بنده زر خرید،پرسیدم؟ حضرت فرمود : پنج یا شش ضربه بیشتر نزن و در همین اندازه نیز نرمش نشان ده .
ب) بیش از سه ضربه زدن قصاص دارد.از جمله وصایای پیامبر (صلّی الله علیه ؤاله وسلم) به علی (علیه السلام) این بود که فرمود: (برای تأدیب بیش از سه ضربه نزن زیرا اگر چنین کردی روز قیامت قصاص خواهی شد.)
ج) علی ( علیه السلام) به کودکانی که نوشته های خود را نزد آن حضرت‌اورده بودند - تا بهترین شان را برگزیند- فرمود: به معلم خود بگویید که اگر برای تأدیب بیش از سه ضربه به شما بزند از او قصاص خواهد شد.

ثبوت دیه بر پدر

هرگاه تأدیب و تنبیه فرزند جز با زدن او میسّر نباشد،اگر چه با رعایت شرایط ضروری آن بی اشکال به نظر می رسد،اما پدر باید به این نکته متوجّه باشد که که اگر در اثر زدن،بدن فرزند سرخ یا کبود و یا زخمی گردد یا آسیب ببیند و یا احیاناً فرزند زیر ضربات پدر،فوت کند،اگر چه بدین منظور پدر قصاص نمی شود (این حکم فقط مختص پدر است) اما یقیناً باید دیه بپردازد،گر چه زدن فرزند به قصد دیگری جز تأدیب هم نبوده باشد.
فتوای حضرت آیت الله العظمی اراکی (رحمت الله علیه) در این باره چنین است :
سؤال: هر گاه پدر،فرزند خود را به قصد تأدیب مورد ضرب قرار دهد آیا دیه دارد یا نه؟
جواب : هرگاه تأدیب طفل متوقف باشد بر ضرب جایز است،ولی باید سرخ و کبود نشود و در فرض جواز،حکم تکلیفی با حکم فرضی منافات ندارد مثل الکل در مخمصه ... که با خسمان منافات ندارد،پس هرگاه سرخ یا کبود و یا سیه شود دیه مقرّره دارد.


یادآوری :

1.روایات اسلامی تنبیه بدنی را فقط در موردی تجویز می کند که جنبه ی تربیتی و هدایتی داشته باشد،نه این که هرگاه فرزند به دلخواه پدر و مادر و طبق سلیقه های شخصی یا تمایلات نفسانی آنان عمل نکرد مجاز می باشند او را تنبیه بدنی کنند؛زیرا دیگر تنبیه به عنوان عامل بازدارنده ی از کارهای بد و وادار شدن به کارهای خوب مطرح نیست،بلکه فقط وسیله ای است برای فرو نشاندن خشم و غضب والدین .
۲.والدین مجاز نیستند کودکان کمتر از هفت سال(و بلکه رعایت احتیاط،کودکان کمتر از سیزده سال) خود را برای وادار کردن به نماز خواندن کتک بزنند .
3.حداکثر تنبیه بدنی کودکان شش ضربه است. البته معلم و مربی حق ندارد بیش از سه ضربه بزند و اگر بیشتر از این اندازه بزند،علاوه بر این که مرتکب حرام شده،بلکه باید قصاص هم بشود .
پدر اگر چه تا زدن شش ضربه مجاز است اما در صورتی که از این حد تجاوز کند در روز قیامت قصاص خواهد شد و قصاص خداوندی،بسیار شدیدتر و دردناک تر از قصاصی است که در دنیا به دست بشر انجام می گیرد .
تنبیه ممکن است به صور گوناگون انجام گیرد و منحصر به کتک زدن نیست زیرا ترش رویی و اخم نیز نوعی تنبیه است،هم چنان که محروم کردن کودکان از بعضی امور خوشایند و پر جاذبه نیز تنبیه دیگری است؛اما در تنبیه جسمانی نیز مراد توسل به شیوه های خشن و وحشیانه و ضربه زدن با ترکه ی انار و شیلنگ و شلاق و... نیست. مثلاً درمورد وسیله ی تنبیه زن به وسیله ی شوهر که قرآن در آیه ی (واضربوهنّ ...) به آن اشاره کرده،مرحوم طبرسی در مجمع البیان از امام محمد باقر (علیه السلام) نقل می کند که مقصود (زدن با مسواک) است،بنابراین،اگر در باب تنبیه زن توسط شوهر بدین گونه برخورد شود،شیوه ی خاص تنبیه کودک نیز معلوم است .
به اولیای و مربیان توصیه می شود که :
اولاً: تنبیه و به ویژه تنبیه بدنی را به عنوان شیوه ای عخمومی و اصل اولیّه ی برخورد با خطاهای کودکان به کار نگیرند .
ثانیاً : بر اعصاب و احساسات خود مسلط باشند و در صورت لزوم از تنبیه استفاده کنند تا جلو کجروی کودک را بگیرند،نه این که خشم خود را بر کودک خالی کنند .
ثالثاً: به حداقل تنبیه اکتفا کنند و از آن فراتر نروند .
رابعاً : برای تنبیه کودک از هر وسیله ای استفاده نکنند،هم چنین بر صورت و مواضع آسیب پذیر کودک نزنند و از شدّت عمل و تنبیهات خشن جداً پرهیز کنند .

قهر،بهترین راه حل

بهترین راه حلی که می توان در این مسأله مهم و پیچیده ارایه کرد و از درس های تربیتی اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) است این است که اگر نیازی به تنبیه فرزندان باشد،آن ها را نزنید؛آنان غنچه های بهشتی هستند که زندگی را شیرین کرده اند،در چنین مواقعی با آنان قهر کنید،زیرا این در عمل در روحیه ی کودک تأثیر بسزایی دارد و کودک احساس می کند با قهر کردن پدر یا مادر از او گویی تمام دردها به رویش بسته می شود و هیچ راهی جز دست کشیدن از کارهای خلاف خود را ندارد،پس می کوشد از کارهای زشت خود دست بردارد و از پدر و مادر یا مربی هم پوزش بخواهد،اما نباید قهر کردن خیلی طول بکشد وگرنه بازتاب های منفی دیگری در بر خواهد داشت .
امام موسی بن جعفر ( علیه السلام) به یکی از یاران خود که از دست فرزندش به ستوه آمده بود و شکایت می کرد فرمود: (لا تَصْرِبْهُ وَاهْجُرهُ وَ لا تُطِلْ؛ او را نزن،بلکه با او قهر کن،اما خیلی طول نکشد)

روش اهل بیت (علیهم السلام) در تنبیه

اما روش اهل بیت (علیهم السلام) این نبوده که فرزندان شان را تنبیه بدنی کنند،و موردی سراغ نداریم و نقل نشده که چنین کاری کرده باشند. پس باید دید که شیوه ی تربیتی آن بزرگواران چگونه بوده است. با این که بعضی از آنان فرزندان زیادی داشتند،اما هرگز نیازی نمی دیدند بچه هایشان را تنبیه بدنی کنند و این مسأله بسیار مهم و درس آموز است و این ما هستیم که چون با راه و روش تربیت والای اسلامی آشنایی درست نداریم فکر می کنیم که زدن تنها راه تربیت فرزند است .
امامان معصوم (علیهم السلام) نه تنها با کودکان با رأفت و نرمی رفتار می کردند،بلکه با غلامان خود نیز خوش رفتار و نرم خوی بوده اند،و در آن روزگار که در جامعه با بدترین روش ها با بردگان رفتار می شد،آن بزرگواران هرگز نسبت به بردگان خشونت به خرج نمی دادند و جز با نرمی و ملایمت با آنان رفتار نمی کردند .
از دیگر وظایف یک پدر و مادر مسلمان تشویق و ترغیب فرزندان به عبادات و کارهای نیک است. تشویق و ترغیب دو شیوه دارد: نخستین شیوه آن است که والدین با کردار و عمل خود مشوق فرزندانشان به عبادت باشند .
بدین معنا که قلب عزیزان خود را نسبت به حالات معنوی و عبادی آماده و علاقه مند نمایند و رغبت و علاقه والدین به امور مذهبی و اعمال عبادی خود بهترین مشوق عملی فرزندان به این فعالیت هاست .
وقتی کودکان و نوجوانان مشاهده می کنند که پدر و مادرشان به امور مذهبی حساسیت و دقت نظر دارند و به عبادات اهمیت فراوان نشان می دهند،و در اوقات نماز،با اشتیاق به سوی عبادت می شتابند و در مناسبت های مذهبی و مراسم عبادی شرکت فعال دارند،خود به خود به این قبیل امور احساس علاقه و نشاط می کنند و مجذوب حالات ملکوتی دعا و مناجات می شوند .
دومین شیوه،تشویق با زبان است،نقش گفتار در کنار نقش عمل مؤثر و مهم است. گفتار،خود جزیی از عمل است. جهاد لسانی هم در جای خود حایز اهمیت است و تأثیر تربیتی سخنان دلگرم کننده و پر جاذبه و توصیه های خردمندانه والدین به کودکان در تحریک و تشویق آنان به اعمال عبادی بر کسی پوشیده نیست .

تنبیه برای خواندن نماز

آخرین مرحله ای که درباره ی نماز در روایات به چشم می خورد،مسأله ی تنبیه و زدن کودک به خاطر سستی در امر نماز است که پیش از این روایت هایی در این باره ذکر شد. البته از آنجایی که این روایات در واداشتن کودکان به نماز به مراحلی اشاره دارد- که از تأدیب زبانی آغاز می شود و در نهایت به تنبیه عملی می انجامد- پدران و مادران حتماً به این نکته توجه داشته باشند که در سنین پایین تنها باید با تشویق و نرمی و مهر و محبت،فرزندان خود را به نماز وادارند و بر آنان سخت نگیرند که یکباره از نماز بریده و از آن منزجر شوند،اما هر چه سن آن ها بالاتر می رود قدری لحن آمرانه به خود بگیرند و به طور کلی در زدن فرزندان به دلیل کوتاهی در نماز- به ویژه در سنین کمتر از سیزده سالگی- با احتیاط و دوراندیشی بیشتر عمل کنند و تنبیه را نه اولین که آخرین راه حلّ تلقی کنند و یقین داشته باشند که راه های تربیتی بهتر و موثرتری نیز هست که می توانند با کسب آگاهی بیشتر و مطالعه ی کتاب های تربیت و گفت و گو با فرزندان و مشاوره با مربیان و آگاهان امر تربیت و هم چنین تأمل و تفکر شایسته به آن ها پی ببرند .
استمداد از خداوند متعال نیز در این میان می تواند نقش بسزایی داشته باشد .
یکی از مسایل مهمی که باید پدران و مادران به آن توجه کنند،مسأله ی تنبیه بدنی،و زدن کودکان است،باید سعی کنند کودک را نزنند،بلکه با حالات روانی و اخلاقی او را سرزنش،و آگاه نمایند،تا دیگر عمل زشت گذشته،را تکرار نکند . روان شناسان کودک،می گویند کودکانی که از پدر و مادر خود کتک می خورند وتنبیه می شوند دچار انحرافات اخلاقی فراوانی می گردند از قبیل :
1.کارها و واقعیّت ها را از پدر و مادر پنهان می کنند .
۲.حیله گر و چند چهره می شوند .
3.به دروغگویی و کلک زدن روی می آورند (برای این که کتک نخورند)
۴.خشن و شرور و بدبین می شوند .
5.دشمن پدر یا مادر شده و اقدام به کارهای خطرناکی می کنند .
۶.کینه توز و انتقام جو می شوند .
7.سعی می کنند به برادران و خواهران خود ظلم و تعدّی نمایند .
۸.از خانه فرار کرده و به انواع آلودگی ها پناه می برند. مخصوصاً در مواردی که،کتک بی جا یا زیادی،و غیر عادلانه باشد،و کودک علّت تنبیه بدنی را نداند،خیلی زود منحرف می شود و تحمّل نمی کند.
شخصی از امام رضا (علیه السلام) پرسید فرزند بدی دارم و از کودکش شکایت کرد .
امام پاسخ داد: لا تًضرِبْهُ وَ اهْجُرْهُ وَ لا تُطِلْ. او را نزن بلکه با کودک قهر کن. اما قهر کردن تو طولانی هم نشود.
در این دستورالعملِ امام،بحث های مهمی در روان شناسی و فن تربیت وجود دارد . امام،از تنبیه بدنی کودک،نهی فرمودند،سپس راه حل را در مسایل عاطفی (قهر کردن) رو روانی نشان دادند،که پدر قهر کند و مادر واسطه شود و کودک قول بدهد که دیگر کار بد نکند. مخصوصاً علی (علیه السلام) عصبانی شدن در امور تربیت را بی فایده می داند که با زدن و خشونت نمی شود کودک را عوض کرد.

پ

محتوای حمایت شده

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

مشاوره ویدیویی

    • اخبار داغ
    • جدیدترین
    • پربیننده ترین
    • گوناگون
    • مطالب مرتبط

    برای ارسال نظر کلیک کنید

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.