پیشگیری از سرطان تخمدان، دومین بدخیمی شایع در زنان
یک خانم در طول زندگی خود با خطری معادل ۱ به ۷۰ برای ابتلا به سرطان تخمدان مواجه است.
این نوع سرطان دومین بدخیمی شایع دستگاه تناسلی در زنان است که بیشترین نرخ مرگ و میر را دارد.
این سرطان در مراحل اولیه با علایم مبهم و غیراختصاصی همراه است، بنابراین اغلب بیماران در مراحل انتهایی و پیشرفته تشخیص داده میشوند که درمان دیگر کمتر فایده دارد. خطر ابتلای زن به سرطان تخمدان معمولا با عوامل خطر شناخته شدهای همراه است.
فاکتورهای خاص تولیدمثل و دیگر عوامل (منارک زودهنگام، منوپوز دیرهنگام، نولیپار بودن، استفاده از قرصهای ضدبارداری، سابقه خانوادگی، حاملی موتاسیونهای ژنتیکی و غیره)، مواردی هستند که خطر فردی را تغییر میدهند. تستهای غربالگری متعددی (اولتراسوند و تومور مارکرها) ارزیابی شدهاند، اما اثربخشی کافی هیچیک از آنها ثابت نشده است.
تئوریهای مختلفی درباره اتیولوژی سرطان تخمدان مطرح شده و هر نوعی از هیستولوژی آن احتمالا اتیولوژی مشخصی دارد. اغلب سرطانهای تخمدان منشأ اپیتلیالی دارند که در این گروه خاص، نوع سروزی از همه بیشتر دیده میشود.
یکی از گستردهترین تئوریهای پذیرفته شده، این است که در هر دوره تخمکگذاری سطح اپیتلیالی آسیب میبیند. این تئوری معتقد است سرطان سروزی تخمدان از لوله فالوپ آغاز شده و از آنجا است که به سطح تخمدان گسترش مییابد. محل تخمکگذاری بوسیله مکانیسمهای ترمیم فشرده که پروسههای التهابی را در بر میگیرند، تحت تاثیر قرار میگیرد. ترشح دورهای غلظتهای بالا از هورمونهای استروئیدی (استروژن، پروژسترون و آندروژنها) هم ممکن است اثرات کارسینوژنیک داشته باشند و به عنوان کارسینوژنها در طول دستگاه تناسلی بالا میروند. علاوه براین، زمانی که تومور به تخمدان گسترش پیدا میکند، در پریتونئوم که اثرات خود را برجای میگذارد. بنابراین، زمانی که سرطان تخمدان تشخیص داده میشود، تقریبا در مرحله پیشرفته خود قرار دارد. اگر این صحت این تئوری اثبات شود، شاید این شانس را داشته باشیم تا تواتر سرطان اپیتلیال تخمدان را کاهش دهیم و راهی برای پیشگیری از بروز آن، حداقل در زنانی که در معرض خطر بیشتر هستند، بیابیم.
معیار تازه برای پاتوژنز سرطان تخمدان
گروهی از دانشمندان سرطان تخمدان را براساس پایه اتیولوژی آن به دو گروه تقسیم کردهاند. سرطانهای نوع I از پاتولوژیهای مختلف تخمدانی منشأ میگیرند، مانند تومورهای حدمرزی تخمدان و اندومتریوما.
این دسته از سرطانها اغلب پروگنوز بهتری دارند، زیرا در مراحل ابتدایی تشخیص داده شده و بسیار آهستهتر متاستاز میدهند. تومورهای نوع II که شایعتر هستند، از حاشیه انتهایی لوله فالوپ برخاسته و پروگنوز ضعیفی دارند، زیرا اغلب در مراحل انتهایی تشخیص داده میشوند.
سرطانهایی که مرتبط با اندومتریوز هستند، با علایم معمول اندومترویز، مانند درد، دیسمنوره و دیسپارونی، همراه هستند، در حالی که سرطانهای نوع II اغلب علایمی مبهم و غیراختصاصی از دستگاه گوارش نشان میدهند.
در حال حاضر روشهای پیشگیرانه موثر کمی قابل پیشنهاد دادن هستند. داروهای ضدبارداری خطر سرطان تخمدان را کاهش میدهند که این کار را با کم کردن دورههای تخمکگذاری و سطح گنادوتروپینها، همچنین کاهش مقدار خونریزی در دوران قاعدگی انجام میدهد. این اثر مثبت در هر دو نوع سرطان اپیتلیال و غیراپیتلیال دیده میشود.
نشان داده شده بستن لولههای رحمی (به احتمال زیاد با حذف قاعدگی رتروگراد) خطر اولیه سلولهای روشن و سرطانهای اندومتریوئید را کاهش میدهند. اخیرا در مورد مزایای سالپنژکتومی زیاد صحبت میشود.
انجام سالپنژواوفورکتومی دوطرفه در زمانی که دوران فرزندآوری یک خانم تمام شده، برای زنانی توصیه میشود که حامل موتاسیونهای افزاینده خطر (BRCA۱ و BRCA۲) هستند.
سالپنژکتومی دوطرفه، زمانی که فرد دیگر نمیخواهد باردار شود، باید در زمان جراحی برای بیماریهای خوشخیم، حتی برای زنانی که در معرض خطر بالای ابتلا به این نوع سرطان هم نیستند، در نظر گرفته شود. از سوی دیگر، خطرات فوری سرطان، همچنین تاثیر بالقوه سالپنژکتومی دوطرفه بر عملکرد تخمدان هم باید مد نظر باشد. در شماره آینده در مورد دیگر جنبه های این موضوع بحث خواهد شد.
این سرطان در مراحل اولیه با علایم مبهم و غیراختصاصی همراه است، بنابراین اغلب بیماران در مراحل انتهایی و پیشرفته تشخیص داده میشوند که درمان دیگر کمتر فایده دارد. خطر ابتلای زن به سرطان تخمدان معمولا با عوامل خطر شناخته شدهای همراه است.
فاکتورهای خاص تولیدمثل و دیگر عوامل (منارک زودهنگام، منوپوز دیرهنگام، نولیپار بودن، استفاده از قرصهای ضدبارداری، سابقه خانوادگی، حاملی موتاسیونهای ژنتیکی و غیره)، مواردی هستند که خطر فردی را تغییر میدهند. تستهای غربالگری متعددی (اولتراسوند و تومور مارکرها) ارزیابی شدهاند، اما اثربخشی کافی هیچیک از آنها ثابت نشده است.
تئوریهای مختلفی درباره اتیولوژی سرطان تخمدان مطرح شده و هر نوعی از هیستولوژی آن احتمالا اتیولوژی مشخصی دارد. اغلب سرطانهای تخمدان منشأ اپیتلیالی دارند که در این گروه خاص، نوع سروزی از همه بیشتر دیده میشود.
یکی از گستردهترین تئوریهای پذیرفته شده، این است که در هر دوره تخمکگذاری سطح اپیتلیالی آسیب میبیند. این تئوری معتقد است سرطان سروزی تخمدان از لوله فالوپ آغاز شده و از آنجا است که به سطح تخمدان گسترش مییابد. محل تخمکگذاری بوسیله مکانیسمهای ترمیم فشرده که پروسههای التهابی را در بر میگیرند، تحت تاثیر قرار میگیرد. ترشح دورهای غلظتهای بالا از هورمونهای استروئیدی (استروژن، پروژسترون و آندروژنها) هم ممکن است اثرات کارسینوژنیک داشته باشند و به عنوان کارسینوژنها در طول دستگاه تناسلی بالا میروند. علاوه براین، زمانی که تومور به تخمدان گسترش پیدا میکند، در پریتونئوم که اثرات خود را برجای میگذارد. بنابراین، زمانی که سرطان تخمدان تشخیص داده میشود، تقریبا در مرحله پیشرفته خود قرار دارد. اگر این صحت این تئوری اثبات شود، شاید این شانس را داشته باشیم تا تواتر سرطان اپیتلیال تخمدان را کاهش دهیم و راهی برای پیشگیری از بروز آن، حداقل در زنانی که در معرض خطر بیشتر هستند، بیابیم.
معیار تازه برای پاتوژنز سرطان تخمدان
گروهی از دانشمندان سرطان تخمدان را براساس پایه اتیولوژی آن به دو گروه تقسیم کردهاند. سرطانهای نوع I از پاتولوژیهای مختلف تخمدانی منشأ میگیرند، مانند تومورهای حدمرزی تخمدان و اندومتریوما.
این دسته از سرطانها اغلب پروگنوز بهتری دارند، زیرا در مراحل ابتدایی تشخیص داده شده و بسیار آهستهتر متاستاز میدهند. تومورهای نوع II که شایعتر هستند، از حاشیه انتهایی لوله فالوپ برخاسته و پروگنوز ضعیفی دارند، زیرا اغلب در مراحل انتهایی تشخیص داده میشوند.
سرطانهایی که مرتبط با اندومتریوز هستند، با علایم معمول اندومترویز، مانند درد، دیسمنوره و دیسپارونی، همراه هستند، در حالی که سرطانهای نوع II اغلب علایمی مبهم و غیراختصاصی از دستگاه گوارش نشان میدهند.
در حال حاضر روشهای پیشگیرانه موثر کمی قابل پیشنهاد دادن هستند. داروهای ضدبارداری خطر سرطان تخمدان را کاهش میدهند که این کار را با کم کردن دورههای تخمکگذاری و سطح گنادوتروپینها، همچنین کاهش مقدار خونریزی در دوران قاعدگی انجام میدهد. این اثر مثبت در هر دو نوع سرطان اپیتلیال و غیراپیتلیال دیده میشود.
نشان داده شده بستن لولههای رحمی (به احتمال زیاد با حذف قاعدگی رتروگراد) خطر اولیه سلولهای روشن و سرطانهای اندومتریوئید را کاهش میدهند. اخیرا در مورد مزایای سالپنژکتومی زیاد صحبت میشود.
انجام سالپنژواوفورکتومی دوطرفه در زمانی که دوران فرزندآوری یک خانم تمام شده، برای زنانی توصیه میشود که حامل موتاسیونهای افزاینده خطر (BRCA۱ و BRCA۲) هستند.
سالپنژکتومی دوطرفه، زمانی که فرد دیگر نمیخواهد باردار شود، باید در زمان جراحی برای بیماریهای خوشخیم، حتی برای زنانی که در معرض خطر بالای ابتلا به این نوع سرطان هم نیستند، در نظر گرفته شود. از سوی دیگر، خطرات فوری سرطان، همچنین تاثیر بالقوه سالپنژکتومی دوطرفه بر عملکرد تخمدان هم باید مد نظر باشد. در شماره آینده در مورد دیگر جنبه های این موضوع بحث خواهد شد.
پ
منبع:
شفا آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼