۲۰۳۷۰۶
۱۰۴۷
۱۰۴۷
پ

اواخر دوران بارداری، سخته ولی ممکنه!

آیا شما تا به‌ حال از دیدن خودتان در آینه تعجب کرده‌ اید؟ سه‌ ماهه‌ آخر بارداری برای من، همان روزهای از دیدن خود در آینه تعجب کردن بود.

آیا شما تا به‌ حال از دیدن خودتان در آینه تعجب کرده‌ اید؟ سه‌ ماهه‌ آخر بارداری برای من، همان روزهای از دیدن خود در آینه تعجب کردن بود. روزهای نشناختن بدن خودم. شکمی که هر روز از روز قبل بزرگ‌ تر می‌ شود. دست‌ های ورم‌ کرده، پاهایی که هیچ‌ کدام از کفش‌ هایم دیگر اندازه‌اش نبودند. روزهای حالت تهوع دوباره. روزهای سنگینی. بی‌ خوابی، نشسته خوابیدن، رفت‌ و آمد مداوم به دستشویی. تکان‌ های جنین که از حس مطبوع شنا کردن ماهی قرمز در تنگ تبدیل به حس جست‌ و خیز یک بچه‌ گربه‌ بازیگوش در یک کیسه‌ کوچک می‌ شود و فشارهای گاه و بیگاهش، انگار که بخواهد بگوید جایم تنگ است. روزهای احساسات قلمبه شده. اشک دم مشک. استرس نوع زایمان (بالاخره طبیعی یا سزارین؟) پاره نشدن زودتر از موعد کیسه‌ آب. روزهای ویارانه خوردن، سیسمونی خریدن. سیسمونی چیدن. بوییدن لباس‌ های نوی نوزادی. رؤیا پردازی برای وقتی‌ که لباس‌ ها را می‌ پوشد. حرف زدن و لالایی خواندن شبانه با آن موجودی که در وجود من از یک سلول حالا تبدیل به یک انسان شده است. جنینی که تمام ارتباطش با دنیا از طریق همین صداهاست. روزهای سه‌ ماهه آخر روزهای سختی است. مادر باردار حتی از زمین هم به‌ سختی می‌ تواند بلند شود. استرس زایمان و روزهای اول به دنیا آمدن نوزاد هم هست؛ اما فقط فکر اینکه به لحظه‌ دیدار با میوه دل نزدیک می‌ شود کمی آرامش‌ بخش است. روزهای آخر باید آماده شد برای قبول یک مسئولیت بزرگ. برای از خود گذشتن. برای درد کشیدن و قوی شدن. برای عشق بی‌ پایان دادن (و البته بعد چند ماه پس گرفتن). برای شب‌ بیداری. بعضی وقت‌ ها خانه‌ نشینی. برای عمری صبور بودن. نمی‌ خواهم کلیشه‌ ای باشم، اما مادری کردن همه‌ اینها را دارد و در لحظه‌ ای که هر زنی تصمیم به مادر شدن می‌ گیرد، باید برای همه‌ این شرایط آماده باشد. در غیر این صورت کره‌ زمین به‌ اندازه کافی جمعیت دارد. به نظر من فرزند آوری وظیفه ما نیست، یک انتخاب است برای عشق ورزیدن بیشتر. برای رشد بیشتر مادر و پدر؛ بنابراین اگر این انتخاب را کردیم باید به نحو احسن آن را به انجام برسانیم. البته که مادری کردن به معنای نفی خود مادر و علایقش نیست که اگر این‌ طور بشود اصلا کسی مادر خوبی نمی‌ شود. مادر خوب به نظرم باید بتواند بین وظایف مادری و فردیت خودش تعادل برقرار کند و در حین پرورش فرزندش، پرورش خودش را هم فراموش نکند. به نظرم روزهای آخر بارداری را باید به چشم پایان یک ماراتن نه‌ ماهه دید و در حین سختی‌ هایش دائم به خود یادآوری کرد که چیزی به انتها نمانده و به‌ زودی تمام می‌ شود. باید قدر آخرین روزهای دون فره بودن و بی‌ مسئولیتی را دانست و حسابی خوابید. آخرین روزهای بارداری بعدها تبدیل به خاطره‌ای می‌ شود که سعی می‌ کنیم یادمان بیاید چطور بوده پس چه‌ بهتر که به‌ جای استرس و غرغر کردن با روی خوش و دید مثبت بگذرانیمش و بقیه‌ چیزها را بسپاریم به همان‌ که از اول تا اینجا همه‌چیز را پیش برده، خودش بقیه‌ اش را هم به‌خوبی پیش می‌ برد.

پ

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

مشاوره ویدیویی

    • اخبار داغ
    • جدیدترین
    • پربیننده ترین
    • گوناگون
    • مطالب مرتبط

    برای ارسال نظر کلیک کنید

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.