زن در رابطه زناشویی چگونه باید باشد؟
در ابتدای شکل گیری رابطه جنسی هم اغلب این ترس وجود دارد که مبادا فرد متهم به این شود که پیش از این رابطه جنسی دیگری را تجربه کرده است.
این اختلال به حالتی گفته میشود که رسیدن فرد به اوج لذت جنسی با تاخیر توام باشد و یا اینکه فرد اصلا اوج لذت جنسی را تجربه نکند. این حالت کم و بیش در زنان اکثر مناطق جهان دیده میشود. دلیل این مسئله آن است که دختران از کودکی به حجب و حیا تشویق میشوند.
زمانی که همان دختر وارد رابطه میشود و حالا به عنوان یک زن و شریک جنسی هم باید وظایفی را انجام بدهد، شکستن حریمی که در آن در ساعاتی از شبانه روز فرد باید حجب و حیا را کنار گذاشته و از رابطه جنسی با همسرش لذت ببرد خیلی دشوار است.
این طرز فکر که نهادینه شده، نمیتواند مانند یک کلید روشن و خاموش بشود. بنابراین فرد نمیتواند مهارهای ذهنیاش را بشکند و گاهی حتی اگر لذت هم ببرد نمیتواند و یا نمیخواهد آن را بروز دهد، از ترس اینکه مورد قضاوت قرار بگیرد و متهم شود که زن سبک و هرزهای است.
بنابراین به مرور این حالت رابطه جنسی را برای فرد از یک حالت خوش آیند به حالت وظیفه و بعضا توام با ترس تبدیل میکند. ترس از اینکه مبادا عکس العملی نشان بدهد که همسرش تصور کند او هرزه است.
در ابتدای شکل گیری رابطه جنسی هم اغلب این ترس وجود دارد که مبادا فرد متهم به این شود که پیش از این رابطه جنسی دیگری را تجربه کرده است و برای همین میداند که چطور باید در یک رابطه جنسی با طرف مقابل برخورد کرد و لذت هم برد.
مورد بعدی که میتواند باعث این اختلال شود تاثیر معکوس بعضی از داروها بر روی مکانیسم مغزی افراد است. بطور مثال پژوهشها گزارش دادهاند که بعضی از داروهای ضد افسردگی میتوانند بر روی رسیدن خانمها به اوج لذت جنسی اثر منفی بگذارند.
اگر فرد متوجه این تاثیر شد باید به پزشک خود مراجعه کند تا در صورت امکان دارو را تعویض کنند و یا مقدارمصرف آن را تغییر دهند اما حتما باید اینکار توسط پزشک متخصص انجام شود و گرنه در دراز مدت تاثیرات داروی جدید و یا قطع سرخود دارو میتواند موجب آسیب به فرد شود.
با تمامی این تفاصیل میبینیم که نقش آقایان در حل اختلالات جنسی خانمها تا چه حد میتواند موثر باشد. اگر زنی احساس راحتی کند و نگرانیهای خود را بدون ترس از اینکه مورد قضاوت قرار بگیرد با شریک جنسیاش مطرح کند، درصد دچار شدنش به این اختلالات و یا طولانی شدن درمانش تا حد زیادی کاهش پیدا میکند.
زمانی که همان دختر وارد رابطه میشود و حالا به عنوان یک زن و شریک جنسی هم باید وظایفی را انجام بدهد، شکستن حریمی که در آن در ساعاتی از شبانه روز فرد باید حجب و حیا را کنار گذاشته و از رابطه جنسی با همسرش لذت ببرد خیلی دشوار است.
این طرز فکر که نهادینه شده، نمیتواند مانند یک کلید روشن و خاموش بشود. بنابراین فرد نمیتواند مهارهای ذهنیاش را بشکند و گاهی حتی اگر لذت هم ببرد نمیتواند و یا نمیخواهد آن را بروز دهد، از ترس اینکه مورد قضاوت قرار بگیرد و متهم شود که زن سبک و هرزهای است.
بنابراین به مرور این حالت رابطه جنسی را برای فرد از یک حالت خوش آیند به حالت وظیفه و بعضا توام با ترس تبدیل میکند. ترس از اینکه مبادا عکس العملی نشان بدهد که همسرش تصور کند او هرزه است.
در ابتدای شکل گیری رابطه جنسی هم اغلب این ترس وجود دارد که مبادا فرد متهم به این شود که پیش از این رابطه جنسی دیگری را تجربه کرده است و برای همین میداند که چطور باید در یک رابطه جنسی با طرف مقابل برخورد کرد و لذت هم برد.
مورد بعدی که میتواند باعث این اختلال شود تاثیر معکوس بعضی از داروها بر روی مکانیسم مغزی افراد است. بطور مثال پژوهشها گزارش دادهاند که بعضی از داروهای ضد افسردگی میتوانند بر روی رسیدن خانمها به اوج لذت جنسی اثر منفی بگذارند.
اگر فرد متوجه این تاثیر شد باید به پزشک خود مراجعه کند تا در صورت امکان دارو را تعویض کنند و یا مقدارمصرف آن را تغییر دهند اما حتما باید اینکار توسط پزشک متخصص انجام شود و گرنه در دراز مدت تاثیرات داروی جدید و یا قطع سرخود دارو میتواند موجب آسیب به فرد شود.
با تمامی این تفاصیل میبینیم که نقش آقایان در حل اختلالات جنسی خانمها تا چه حد میتواند موثر باشد. اگر زنی احساس راحتی کند و نگرانیهای خود را بدون ترس از اینکه مورد قضاوت قرار بگیرد با شریک جنسیاش مطرح کند، درصد دچار شدنش به این اختلالات و یا طولانی شدن درمانش تا حد زیادی کاهش پیدا میکند.
منبع:
راستینه
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼