مادرم راز موفقیت من است؛ صحبتهای ترسناک این بازیگر درباره موهایش + عکس کودکی
نی نی بان: محمدرضا غفاری، بازیگر خوشچهره و محبوب سینما و تلویزیون، موفقیتهای خود را مدیون حمایتهای مادرش میداند و در مصاحبهای صمیمی از تاثیرات حضور او در زندگیاش گفت.
- نام: محمدرضا
- نام خانوادگی: غفاری
- تاریخ تولد: 6 مرداد 1364 در تهران
- سالهای فعالیت: از 1384 تاکنون
- وضعیت تاهل: مجرد
زندگی شخصی محمدرضا غفاری

محمدرضا غفاری، بازیگر محبوب سینما و تلویزیون ایران، در تاریخ 6 مرداد 1364 در شهر تهران چشم به جهان گشود. این هنرمند برخاسته از خانوادهای چهار نفره است و یک خواهر بزرگتر از خود دارد. اما زندگی شخصی محمدرضا غفاری از همان سنین کودکی با یک تجربه تلخ همراه بود؛ چرا که پدر خود را در سن یک و نیم سالگی از دست داد و این حادثه اثری عمیق بر زندگی او به جا گذاشت.
حضور در برنامه دورهمی و آشکار شدن رازهای جالب
در خردادماه سال 1399، محمدرضا غفاری بهعنوان مهمان در برنامه پرطرفدار دورهمی با اجرای مهران مدیری حضور یافت. این شب با کشف رازهای جالب و کمتر شنیده شدهای از زندگی این بازیگر همراه بود. مجری این برنامه اسراری را عنوان کرد که توجه مخاطبان را به شخصیت و زندگی خصوصی این بازیگر جلب کرد.
راز سفید شدن زودهنگام موها

یکی از موضوعاتی که مهران مدیری درباره محمدرضا غفاری مطرح کرد، سفید شدن زودهنگام موها و ریش این بازیگر بود. مدیری خطاب به غفاری گفت:
«تمام ریشها و موهایت سفید شده و همین امروز آنها را رنگ کردهای. شدت این موضوع به حدی بود که در عرض هفتهای بخشی از موهایت سفید شد و تقریباً کل آن سفید است.»
در پاسخ به این موضوع، محمدرضا غفاری ضمن تأیید این موضوع توضیح داد که این مسئله ارثی است و از سن 19 سالگی آغاز شده است. او همچنین با لحنی شوخطبعانه اظهار داشت که در رنگ کردن موها و ریشهای خود مهارت زیادی دارد.
حرکات عجیب در خواب
یکی دیگر از رازهای شگفتانگیزی که مهران مدیری از زندگی شخصی محمدرضا غفاری آشکار کرد، مربوط به رفتارهای غیرمعمول او حین خواب بود. مدیری با اشاره به این موضوع گفت که او در خواب گاهی خودش را کتک زده و با حالتی عجیب از خواب بیدار میشود. در این باره، محمدرضا غفاری توضیح داد:
«وقتی از خواب بیدار میشوم، مدت زیادی طول میکشد تا به حالت عادی بازگردم. یک بار پس از بیدار شدن، متوجه شدم فکم درد میکند و بعد فهمیدم که خودم را مشت زدهام. حتی یک ماه پیش از خواب بیدار شدم و دیدم لباسم پاره شده است.»