داستان حضرت زینب برای کودکان _ ۶ داستان کوتاه + شعر
حضرت زینب (س) یکی از درخشانترین چهرههای تاریخ اسلام است که زندگیاش سرشار از ایمان، شجاعت و فداکاری بود. او دختر حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) و خواهر امام حسن (ع) و امام حسین (ع) بود. در ادامه، داستان زندگی ایشان را نقل میکنیم.
فهرست مطالب
داستان کوتاه حضرت زینب برای کودکان
در پنجم جمادیالاول سال ۶۲۶ هجری قمری، در شهر مدینه، دختری زیبا به نام زینب به دنیا آمد. مادر او حضرت فاطمه زهرا (س) و پدر او حضرت علی (ع) بود. زینب خواهر امام حسن (ع) و امام حسین (ع) بود و پیوند عمیقی با برادرانش داشت. او به امام حسین (ع) علاقهای خاص نشان میداد؛ به گونهای که در کودکی، گریهاش با شنیدن صدای برادرش آرام میگرفت و ساکت میشد. حتی در بزرگسالی، همیشه همراه امام حسین (ع) بود و او را تنها نمیگذاشت.
حضرت زینب (س) نزد امام حسن (ع) و امام حسین (ع) بسیار عزیز بود. هر دو امام به خواهرشان احترام فراوان میگذاشتند. اگر مشکلی برایشان پیش میآمد، تلاش میکردند حضرت زینب از آن آگاه نشود. هرگاه حضرت زینب برای دیدار امام حسین (ع) میرفت، امام از جای خود برمیخاست و خواهر را بر جای خویش مینشاند. این رفتارها نشاندهنده عمق محبت و احترام برادران به ایشان بود.
حضرت فاطمه (س) توجه ویژهای به حجاب داشت و دخترش حضرت زینب نیز همچون مادر، در حفظ حجاب کوشا بود و همواره آن را رعایت میکرد.
یکی از برجستهترین ویژگیهای حضرت زینب (س)، صبرشان بود. ایشان نه تنها صبور بودند، بلکه این صفت را به دیگران نیز میآموختند و آنان را به شکیبایی در برابر مشکلات و مصیبتها تشویق میکردند.
بیشتر بخوانید: آموزش سوره مسد با معنی و داستان برای کودکان + فایل صوتی
داستان حضرت زینب و امام حسین (ع) برای کودکان
در همان روزهای کودکی، عشق و مهربانی میان حضرت زینب (س) و برادرش امام حسین (ع) چنان عمیق بود که همه را شگفتزده میکرد. گهواره حضرت زینب (س) با دستان کوچک برادرش آرام تاب میخورد و خندههای شیرین زینب، فضای خانه را پر از شادی میکرد. حضرت فاطمه (س) با لبخند به آن دو نگاه میکرد و از این مهر و دلبستگی خالصانه میان خواهر و برادر به شگفت میآمد.
هرگاه امام حسین (ع) از گهواره دور میشد، حضرت زینب (س) بیتابانه گریه میکرد اما به محض آنکه چهره مهربان برادر را میدید، اشکهایش جای خود را به لبخند میداد. در آن زمان، حضرت زینب (س) هشت ماهه بود و امام حسین (ع) سه سال داشت. او ساعتها کنار گهواره مینشست، با دستان کودکانهاش صورت خواهر را نوازش میکرد و گاهی همانجا در کنار او به خواب میرفت.
این محبت از دوران کودکی تا زمان شهادت امام حسین (ع) و حتی بعد از آن ادامه یافت. ایشان در همه مراحل زندگی، عاشق برادرشان بودند و در روزهای سخت کربلا، در کنار امام حسین (ع) ایستادند. حتی پس از شهادت برادر، با صبر و شجاعت بینظیرشان پیام نهضت عاشورا را به گوش همگان رساند و نشان دادند که عشق خواهر به برادر، هرگز با مرگ پایان نمییابد.
بیشتر بخوانید: آموزش سوره توحید با معنی برای کودکان + معنی سوره توحید با شعر
نقش حضرت زینب در کربلا
زمانی که امام حسین (ع) پس از خودداری از بیعت با یزید، مدینه را به قصد مکه ترک کرد، خواهرش حضرت زینب (س) نیز همراه با دو فرزند خود، محمد و عون، او را همراهی نمود. از آغاز نهضت عاشورا تا پایان آن، نقش حضرت زینب (س) در پایداری و فداکاری، بسیار برجسته و تاثیرگذار بود.
در روز عاشورا، او شاهد از دست دادن عزیزترین افراد زندگیاش یعنی برادران، فرزندان و برادرزادگانش بود اما با صبری مثالزدنی همه این مصیبتها را تحمل کرد. هنگامی که ابنزیاد با لحنی طعنهآمیز از او پرسید: «کار خدا را با برادر و خانوادهات چگونه دیدی؟»، حضرت زینب (س) با آرامشی الهی پاسخ داد:
«ما رأیتُ إلاّ جمیلاً؛ من جز زیبایی ندیدم» (غمنامه کربلا، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، ص ۱۸۱).
در منابع تاریخی آمده است که حضرت زینب (س) شخصاً لباس رزم را بر تن دو فرزندش پوشاند و آنان را برای یاری امام حسین (ع) به میدان فرستاد. پس از شهادت فرزندانش، هرچند داغدار بود اما به عزاداری ننشست زیرا آنان را در برابر عظمت و هدف قیام امام حسین (ع) ناچیز میدانست و نمیخواست اندوه او دل امامش را غمگین سازد.
پس از واقعه کربلا، حضرت زینب (س) به دلیل بیماری امام زینالعابدین (ع)، سرپرستی و رهبری کاروان اسیران را برعهده گرفت. او در مسیر شام و در مجلس یزید، با ایراد خطبهای شجاعانه، از مقام برادر شهیدش و حقیقت نهضت عاشورا دفاع کرد و چهره واقعی ظلم و ستم امویان را آشکار ساخت.
بیشتر بخوانید: آموزش سوره فلق با داستان برای کودکان + معنی سوره فلق با شعر
خطبه حضرت زینب در مجلس یزید
پس از واقعه عاشورا، کاروان اسیران اهل بیت (ع) را با وضعی اندوهبار و دلخراش به کوفه بردند و در میان مردم شهر گرداندند. هنگام ورود به کوفه، حضرت زینب (س) در برابر یزید سخنرانی پرشکوهی ایراد کرد که حاضران بسیار شگفتزده شدند.
این خطبه از مهمترین و تأثیرگذارترین سخنرانیها در تاریخ اسلام به شمار میرود؛ زیرا در آن حضرت زینب (س) با شجاعت و فصاحت، از حقانیت برادرش امام حسین (ع) دفاع کرد و حقیقت قیام عاشورا را برای همگان روشن ساخت.
حُذَیم بن شریک اسدی درباره این خطبه میگوید:
«به خدا سوگند، هرگز زنی را چنان بلیغ و توانمند در سخن ندیدم. گویی سخنانش از زبان امیرالمؤمنین علی(ع) جاری میشد. زمانی که زینب (س) مردم را به سکوت فراخواند و فریاد زد: خاموش باشید! ناگهان جمعیت انبوه ساکت شد، چنانکه حتی صدای زنگ شتران نیز از حرکت ایستاد» (طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۱۰۹–۱۱۰)
بیشتر بخوانید: آموزش سوره کافرون با شعر و داستان برای کودکان + فایل صوتی
داستان شهادت حضرت زینب برای کودکان
حضرت زینب (س) پس از تحمل محنتها و مصائب گوناگون، در۵۶ سالگی دیده از جهان فرو بستند. در تاریخ وفات حضرت زینب کبری (س) اختلاف نظر وجود دارد اما مشهور است که آن حضرت در ۱۵ رجب سال ۶۲ هجری قمری، روز یکشنبه دیده از جهان فروبسته است. (زینب الکبری من المهد الی اللحد، ص۵۹۱)
داستان حضرت زینب و روز پرستار
چرا ولادت حضرت زینب روز پرستار نامگذاری شده است؟ دلیل نامگذاری روز پرستار به نام حضرت زینب (س) این است که ایشان پس از واقعه عاشورا، با عشق، صبر و فداکاری از بیماران و بازماندگان کربلا پرستاری کردند. حضرت زینب (س) در آن روزهای دشوار، بهویژه از حضرت زینالعابدین (ع) که بیمار بودند، مراقبت میکردند و هیچگاه در انجام این وظیفه الهی کوتاهی نکردند.
در کنار پرستاری از بیماران، ایشان رسالت بزرگ دیگری نیز بر دوش داشتند؛ رساندن پیام قیام امام حسین (ع) و حفظ ارزشهای نهضت عاشورا. حضرت زینب (س) با وجود غم از دست دادن عزیزانشان و رنج اسارت، لحظهای از مسئولیت خود غافل نشدند و تا آخرین نفس از حقیقت و ایمان دفاع کردند.
به همین دلیل، روز ولادت حضرت زینب (س) به عنوان «روز پرستار» نامیده شده است تا یادآور مهربانی، ایثار و صبر زنی باشد که پرستاری را با ایمان و عشق معنا کرد.

شعر حضرت زینب برای کودکان
دنیا شبیه تو، زن آزادهای ندید / عشق و وفا و عقلِ خدا دادهای ندید
مست است از خیال تو چشم جهان، کسی / در ساغر زمانه چنین بادهای ندید
بر خاک، دشت سوختهای مثل کربلا / بعد از حسین، زینب آمادهای ندید
جان جهان تباه شد از غم که قبل از این / در پیش پای تو، سر افتاده ای ندید
ای شاهکار حضرت خورشید، بعد تو / دریا به خواب، رنگ پریزادهای ندید
آوازهای زینبیات را خدا شنید / در شام اگر چه هیچکس آزادهای ندید
سخن پایانی
زندگی حضرت زینب (س) داستانی از عشق بیپایان، ایثار و مقاومت است. ایشان در روزهای سخت کربلا در کنار امام حسین (ع) ایستادند، پس از شهادت برادر با صبری بزرگ پیام عاشورا را زنده نگاه داشتند و با پرستاری از بیماران، بهویژه امام زینالعابدین (ع)، وظیفهای الهی را به بهترین شکل انجام دادند.