خشونت علیه زنان و کودکان، نوعی ضعیف کشی است
وقتی صحبت از خشونت علیه زنان میشود، اکثر ما به مصادیقی مانند کتک زدن، فحش شنیدن و سایر اشکال خشونتهای فیزیکی فکر میکنیم.
در عصری زندگی میکنیم که آمار خشونتهای مردم بیشازحد بالا است و مصادیقی از این نمونه را میتوان در مواجهه مردم با یکدیگر در سطح خیابانهای شهر هم دید. در کنار این نوع خشونت اما عدهای دیگر هستند که حتی در محیط خانهشان هم از این پرخاشگریها در امان نیستند و بهاصطلاح روانشناسان دچار «خشونت خانگی» هستند. هرچند بخش زیادی از این خشونتهای خانگی پنهان میماند، اما ممکن است تنشهای روحی، کبودیها و زخمها بالاخره پرده از این اتفاق بردارند. البته خشونت خانگی تنها بخشی از خشونت علیه زنان است. در این گزارش به تعریف خشونت علیه زنان، انواع آن و راهکارهای مبارزه میپردازیم.
یک تعریف کلی
وقتی صحبت از خشونت علیه زنان میشود، اکثر ما به مصادیقی مانند کتک زدن، فحش شنیدن و سایر اشکال خشونتهای فیزیکی فکر میکنیم؛ اما این موارد مصادیقی از خشونت هستند که بهصورت علنی و نمایان مشخص میشوند. خشونتهای جنسی و خشونتهای روانی نوع دیگری از خشونت علیه زنان هستند که شاید فردی که قربانیشان میشود، نداند یک قربانی است و جامعه هم متوجه آن نشود.
خشونت همهجا یکجور نیست
انواع خشونت علیه زنان و بهویژه خشونت خانگی در نگاه کلی در همه جای دنیا یکی است ولی ممکن است بعضی انواع خشونت علیه زنان، برحسب محل زندگی افراد متفاوت باشد. برای مثال خشونت در کشور ما ممکن است شامل منع ادامه تحصیل باشد ولی در کشورهای اروپایی که آزادی افراد بیشتر است شامل در اختیار گرفتن منابع مالی زنان و خشونت اقتصادی علیه آنها هم میشود.
قربانیان خشونت؛ زنان و کودکان
بسیاری از روانشناسان و جامعهشناسان در کشور ما اعتقاد دارند که معمولاً زنان و کودکان بهعنوان قربانیان اصلی خشونت خانگی محسوب میشوند و بنا بر آمار جهانی هم حدود ۹۰ درصد از قربانیان، زنان و ۱۰ درصد مردان هستند. متأسفانه کودکان نیز آسیبپذیر هستند و از تأثیر منفی خشونت خانگی در کوتاهمدت و بلندمدت در امان نیستند. نکته مهم دیگر این است که در مورد کودکان، خشونت در موارد بسیاری بهصورتهای روحی، روانی و جنسی اعمال میشود و با شیوههای مختلفی چون توهین، تهدید، دشنام، محرومیت، قهر، تهمت، رفتار آمرانه و موارد مختلف دیگر همراه است که این مسئله موجب کاهش اعتمادبهنفس، افسردگی و عوارض روانی و جسمی و روان _تنی شده و گاهی خطرات بدتری مانند خودکشی را به دنبال دارد.
این قشرها مراقب باشند
زنان و کودکان در خانوادههای حاشیهنشین و خانوادههایی که سطح آگاهی آنها پایین است و از درآمدهای پایینتری برخوردار هستند، ممکن است بیشتر در معرض آسیبها و خشونتها قرار بگیرند.
اگر امکانات مناسبی برای مرد خانواده فراهم نباشد، درواقع همه فشار و بحرانهای اقتصادی روی دوش پدر است. این مسئله نیز بالاخره درجایی بروز پیدا میکند و معمولاً خشونت جایی اعمال میشود که افراد در دسترس و ضعیفتر از ما باشند؛ یعنی زنان و کودکان.
دلایل خشونت خانگی
«سعید خراطها»، آسیبشناس اجتماعی است. او در مصاحبه اختصاصی با نینی سایت در خصوص خشونتهای خانگی در کشورمان صحبت کرد و درباره علل ایجاد این مسئله به نکات زیر اشاره کرد:
1. یقیناً بحرانهای اقتصادی به این خشونتها دامن میزنند؛ خشونت را بهوضوح میتوان در میان افرادی دید که در تأمین معاش خود ناتوان هستند.
2. خشونت خانگی یقیناً ریشه در مسائل فرهنگی و تربیتی خانوادهها نیز دارد و متأسفانه این روزها شاهد این هستیم که یکی از معضلات جدی ما از بین رفتن اخلاقیات در میان خانوادههاست.
3. مسئله حاد و بزرگی به نام اعتیاد. متأسفانه ما در حال حاضر یکی از بزرگترین مصرفکنندگان مواد مخدر در دنیا هستیم و باید این نکته را مدنظر قرار دهیم که خشونت یکی از کوچکترین متولدین این بحران است و اکثراً فرد معتاد ناآگاهانه این خشونت را انجام میدهد.
4. نکته حائز اهمیت دیگر این است که هرگز نمیتوان این نوع خشونتها را با مسائل تحصیلی و سطح تحصیلات افراد مرتبط دانست. من بارها با فردی مواجه بودهام که سطح تحصیلات بالایی نیز داشته است اما به بیماری خشونت مبتلا بوده است و دیگران را مورد خشونت قرار میداد.
راهکارهایی علیه خشونت
۱. یکی از راهکارهای اصلی مقابله با خشونت در جامعه این است که در وهله اول مشکلات اقتصادی رفع شوند و افراد زمان بیشتری برای رفاه و آرامش خود داشته باشند. چون بسیاری از فشارهای عصبی که منجر به خشونت میشوند ریشه در مسائل و مشکلات اقتصادی دارند.
۲. داشتن یک پایگاه نگهدارنده و کنترلکننده در کشور بهنحویکه کنترل انواع خشونت مانند خشونت در خانواده و خیانتهای اقتصادی را در دست داشته باشد مهم است؛ البته دولت باید برای این پایگاه اقدام جدی را در نظر داشته باشد. داشتن چنین پایگاهی میتواند در کاهش خشم مؤثر باشد و برای رسیدن به تکتک اینها ما نیاز به فرهنگسازی، آموزش و تربیت داریم.
۳. آموزش مهارتهای زندگی در کاهش میزان خشم در خانوادهها مؤثر است.
۴. اصلاح قوانین مدنی؛ بر اساس این قوانین باید بخش عمدهای از خشونت علیه زنان پیشگیری شود و مردان باید بدانند در صورت بروز هر نوع خشونتی با حمایت دولت از زنان روبهرو خواهد شد، ازاینرو پس از اصلاح مسائل فرهنگی، قوانین حمایتی از زنان باید تدوین یا بهروز شود و زنانی که مورد خشونت قرارگرفتهاند باید از حداقل حقوق برخوردار باشند تا بتوانند به ادامه زندگی خود بپردازند.
زنگ در را بزنید
«دکتر نعیمه مدنی»، روانشناس بالینی در گفتوگوی اختصاصی با نینی سایت اعلام کرد که نقش مردم در کاهش خشونتهای خانگی بسیار زیاد است و آنها هرگز نباید نقش خود را نادیده بگیرند. او ادامه داد: کمپین «زنگ در را بزن» برای نخستین بار در سال 2008 در کشور هند بهمنظور مبارزه با خشونت خانگی راه افتاد و به کشورهای دیگر مانند آمریکا و انگلیس هم راه پیدا کرد. در این کمپین از مردم خواسته میشود بهمحض اینکه صدایی مبنی بر مشاجره خانگی و ضرب و شتم یا فحاشی علیه زنان از خانهای بلند شد، یک بهانه پیداکرده و زنگ در خانه را به صدا درآورند. «نقطه سیاه» اما نام کمپین دیگری دراینباره است که بهسرعت در جهان محبوب شد و بعضاً به ترند اول جهانی نیز تبدیل شد. در این حرکت اجتماعی، افرادی که ممکن است مورد تجاوز فرد پرخاشگری مخصوصاً یکی از اعضای خانوادهاش قرار داشته باشد، با علامت زدن یک نقطه سیاه کف دستش، به دیگران اعلام میکند که نیاز به کمک دارد. این نشان سیاه ازآنجا اهمیت دارد که ممکن است فرد پرخاشگر دائماً قربانی را زیر نظر داشته باشد و به او توانایی مکالمه با دیگران یا کمک خواستن از نهادهای اجتماعی را ندهد. بنابراین از همه
مردم میخواهم که در این کمپینها حضور فعال داشته باشند و هرگز با سکوت خود به دیگران اجازه ندهند که آنها را قربانی خشونت خود کنند.
تماس بگیرید
زمانی که احساس میکنید کارهایی مثل زدن زنگ در ممکن است بهتنهایی کافی نباشد و قضیه ادامه پیدا میکند با پلیس تماس بگیرید و درعینحال اورژانس اجتماعی با شماره ۱۲۳ را در جریان بگذارید.
منبع:
نی نی سایت
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼