علت تنبلی کودکان، والدین بدانند
برای والدین، داشتن فرزندان تنبل و شلخته بسیار ناراحت کننده است.
برای والدین، داشتن فرزندان تنبل و شلخته بسیار ناراحت کننده است. کودکان و نوجوانان تنبل نمیتوانند کارهای خود را به تنهایی انجام دهند و یا کاری را به اتمام برسانند. میزان فعالیت آنها بسیار کم است و به طور معمول مسئولیتی را بر عهده نمیگیرند.
به مرور زمان، تنبلی در مراحل رشدی نیز تبدیل به یک عادت همیشگی می شود و به علت باز داشتن فرزندان از تلاش و تکاپو، مانعی برای رسیدن به اهداف آتی آنها خواهد شد. فرزندان تنبل با بهانه های مختلف تکالیفشان را انجام نمی دهند و آن ها را به تعویق می اندازند.
ولی تمامی والدین وقتی خوشحال میشوند که سلامتی، نشاط، تحرک و فعالیت سالم را در وجود فرزندان خود ببینند. بسیاری از والدین با فرزندان خود، به دلیل تنبلی هایی که می کنند مشکل دارند. این مسئله به ویژه در دورههای نوجوانی و جوانی بیشتر دیده میشود. چرا که به طور ناگهانی افزایش وسیع سطح مسئولیت ها، گسترش روابط اجتماعی و تغییرات جسمی و هورمونی اتفاق میافتد. البته بخش مهمی از چگونگی رخ دادن فرآیند تنبلی نیز متوجه سیستم فرزند پروری و فرزند سالاری امروزی است!
از سویی دیگر، با سپری شدن مراحل رشدی و بزرگ شدن اشخاص، تنبلی یا اهمال کاری به خود افراد اجازه نمیدهد که به زندگی و شغل پویا و موفقیت آمیز دست پیدا کند و در زندگی خویش احساس سرزندگی و پیشرفت داشته باشند. به طبع عاملی برای در جا زدن بزرگ سالان میشود و چه از نظر ذهنی و چه رفتاری یکی از بزرگترین موانع ترقی آنها خواهد شد.
همان طور که در مقاله قبلی گفتیم، مبارزه با تنبلی و اهمال کاری تنها از طریق شناخت مشکل صورت می پذیرد. در نتیجه در مقاله قبلی، ابتدا به تعریف و بررسی نشانههای اشخاص تنبل پرداختیم و در مقاله حاضر نیز علل ایجاد و تداوم تنبلی را مشخص میکنیم. همچنین در این مقاله نیز مشابه مطلب قبلی، منابع دیگری را به شما والدین محترم معرفی میکنیم تا با راه حل هایی برای کاهش و کنترل تنبلی و اهمال کاری خود و فرزندانتان آشنا شوید.
علت های تنبلی و اهمال کاری
همواره از خود میپرسیم که چرا تنبلی سراغ ما یا فرزندانمان میآید و چرا در تنبلی و رکود گرفتار میشویم. علت های تداوم تنبلی چیست و چگونه میتوان از اهمال کاری نجات یافت؟
به طور کلی میتوان علل تنبلی را به سه دسته تقسیم کرد که شامل علل فردی، خانوادگی و اجتماعی میباشد. در ادامه با برخی از این علل آشنا میشویم.
شناخت بهتر این عوامل میتواند اولین راه برای مبارزه با تنبلی باشد و راهی برای کنار گذاشتن اهمال کاری به ما نشان دهد.
۱. اعتماد به نفس و تجربه موفقیت آمیز
اشخاص برای داشتن تلاش و تکاپو در کارها نیاز به تجربه های موفقیت آمیز دارند که حس کفایت و اعتماد به نفس آنها را بالا ببرد تا بتوانند از عهده کارهایی که پیشرو دارند، برآیند.
در مقابل، شکست های متعدد و نداشتن تجربه موفقیت آمیز مانعی برای اعتماد به نفس اشخاص میباشد و توانایی و انگیزه انجام کارها را از آنها میگیرد.
اشخاص برای داشتن تکاپو و تلاش در کارها نیاز به انگیزه و محرک دارند. تشویق های اطرافیان یا رضایت و تقویت درونی محرک خوبی برای پویایی افراد است و اشخاصی که این تشویق ها را دریافت نمیکنند، دچار کمتحرکی و بیمیلی به انجام فعالیت میشوند و به تنبلی روی می آورند.
۲. کمال گرایی
کمالگرایی هم یکی دیگر از دلایل تنبلی و اهمال کاری است.
البته در نگاهی کلیتر، کمال گرایی را نیز میتوان فرار از واقعیت بهجهت مواجه نشدن با احساسات منفی توصیف کرد. زیرا افراد کمال گرا بهجهت استانداردهای بالایی که برای هر کاری در نظر میگیرند، باید برای شروع هر کاری انرژی زیادی بگذارند تا به استاندارد مطلوب خود دست یابند و از آنجایی که در حال حاضر چنین انرژی در خود سراغ ندارند، انجام کار را تا زمان نامعلومی به تعویق میاندازند.
بهطور مثال، تمیز کردن خانه اگر برای افراد غیرکمال گرا یک ساعت بهطول انجامد؛ برای اشخاص کمال گرا باید یک روز کامل وقت بگیرد و چون چنین فرصت و انرژی در خود سراغ ندارند، آن را بهتعویق میاندازند.
این افراد در صورتیکه برای تمیز کردن خانه یک روز کامل وقت صرف کنند و کار را به انجام برسانند نیز نمیتوان آنها را اهمال کار ندانست. زیرا آنها نتوانسته اند اولویتهای مهم و فوری- غیرفوری زندگی خود را تشخیص بدهند و بر اساس آنها عمل کنند.
۳. برآورد توان شخصی
گاهی افراد اهدافی بسیار بزرگتر و بیشتر از تواناییهای خود در نظر میگیرند و بعد به خودشان میگویند این اهداف دور از دسترس هستند.
از سویی دیگر، گام به گام نکردن اهداف بلند مدت نیز عاملی است که بین اهداف و توانایی های اشخاص ناهماهنگی ایجاد میکند.
این مسائل میتواند آنها را نا امید کند. در نتیجه اشخاص تلاش را نیمهکاره رها میکند و حیطه تواناییهای خود را بسیار پایین میآورند. حتی ممکن است در مورد اهداف کوچکتر هم نگاه ناتوانی داشته باشند. این احساس ناتوانی میتواند افراد را از تلاش بازدارد و آنها را تنبل بار بیاورد.
۴. خطر پذیری و لذت جویی
یکی از مسائل ایجادکننده تنبلی، صفات شخصیتی فرد است. برای مثال، وقتی وابستگی فرد به پاداش بالا باشد، شاهد این وضعیت هستیم.
یعنی فرد کارها را صرفاً به این دلیل انجام میدهد که زودتر به نتیجهای عینی برسد؛ یا شخصیتی دارد که از ضرر و زیان اجتناب میکند. این افراد همیشه در حاشیه امن به سر میبرند و به عبارتی، اهل خطر کردن و تجربههای جدید نیستند. حال فردی که این ویژگیها را با هم دارد، بیشتر مستعد ابتلا به تنبلی است.
آنها از نظر ذهنی آماده نیستند تا هزینه انجام یک کار و سختی و درد ناشی از آن را بپذیرند. آنها منتظر فرصت یا منجی ای هستند که آنها را کشف کرده و از این طریق بدون زحمت و تلاش به خواستههای خود برسند.
تنبلی معمولاً زمانی اتفاق میافتد که افراد از انجام کاری احساس ترس و وحشت بکنند و یا انجام کاری را ناخوشایند بدانند و برای خلاصی از احساس منفی ناشی از انجام آنها، به اهمال کاری میپردازند و خود را سرگرم بازیهای کامپیوتری، تلویزیون و یا شبکههای اجتماعی میکنند تا با واقعیت دنیا و شکست احتمالی روبرو نشوند.
بعضی افراد کارهای بهظاهر موجهتری میکنند؛ مانند تمیز کردن خانه یا انجام کارهای خستهکننده. اما به کارهای مهم و اساسی و هدفهای بلندمدت خود نمیپردازند.
آنها به این طریق خود را راضی میکنند که مشغول انجام کار هستند. در حالی که با پرداختن به کارهای زود بازده و آسان تر، از مواجهه با اهداف بلندمدت اجتناب میکنند. مغز این افراد نمیتواند به خوبی آینده را تصور و ترسیم کند. همچنین نمیتواند به خوبی بین خودِ اکنون و خودِ آینده یگانگی قائل شود.
گویی آن کسی که باید در آینده کارها را انجام دهد کس دیگری است. بههمین دلیل آنها کار امروز را به فردا محول میکنند. از این طریق آنها کار سخت را به آینده وعده میدهند تا لحظات اکنون آنها با لذت سپری شود. زمانی که تصمیمگیری فرد بر اساس احساس خوب لحظهای باشد، تصمیماتش بر اهداف کوتاهمدت متمرکز میشود.
این افراد با این تفکر اشتباه که دم غنیمت است و باید از آن لذت برد، به انجام کارهای دیگر تمایلی ندارند و بر اساس حس لذتجویی عمل میکنند. این افراد به خود میگویند بعداً انجامش میدهند و تصور و بهانه ذهنشان آن است که در آینده تنها در عرض چند ساعت کار، پر انرژی و با انگیزه آن کار را انجام میدهند. اما مشکل آن است که آینده نیز مانند حال حاضر است. اگر امروز انرژی و انگیزه ندارند، در آینده نیز نخواهند داشت.
این افراد در آینده شخص دیگری نخواهند شد. بهناچار در روزهای آتی، مجدداً کار را به روز دیگری محول میکنند. تا زمانیکه به زمان ضربالاجل کارهای خود برسند تا آن کارها را انجام دهند و یا در صورت ضرب العجل نداشتن در یک سیکل منفی دائماً کارها را به تعویق میاندازند.
بعضی افراد اهمال کار برای توجیه بهتعویق انداختن کار و قبول نکردن سختی ناشی از آن در لحظه اکنون، با این توجیه که تحت شرایط فشار بهتر کار میکنند، خود را قانع میکنند. در تنبلی و اهمال کاری قسمتی از مغز که بر اساس لذت لحظهای عمل میکند، کنترل را در دست میگیرد؛ ولی برای انجام اهداف بلندمدت لازم است تا افراد تاخیر در لذت را فرا بگیرد.
فرار از واقعیت و اهداف بلندمدت بهطور موقت احساس بهتری در اشخاص ایجاد میکند، ولی در نهایت آنها مجبور هستند در آیندهای که در ذهن آنها بسیار دور است اما در عمل بسیار سریع میآید، با واقعیت روبرو شوند؛ ولی اینبار با استرس، شرم و احساس گناه ناشی از بهتعویق انداختن کارها.
مشکل آن جا است که افراد اهمال کار حرفهای این بار نیز تا جای ممکن کار را بهتعویق میاندازند. زیرا در بار دوم علاوه بر فشار سختی کار فشار مضاعفی از جهت احساسات شرم و گناه ناشی از اهمالکاری در خود احساس میکنند. به این طریق افراد دچار دور منفی اهمالکاری میشوند. زیرا هر اهمال کاری احساسات منفی بیشتری در آینده با خود بههمراه میآورد و اشخاص بهناچار برای اجتناب از آنها به اهمال کاری دیگری دست میزنند.
نوع دیگری از اهمال کاری ناشی از توجه به لذت آنی را میتوان «به اون راه زدن خود» نام نهاد. افراد بهجهت ترسی که از مواجه شدن با واقعیت دارند، خویش را گول میزنند.
برای مثال، بر روی پوست فرد خال گوشتی سیاهی ظاهر شده است. او از ترس اینکه نکند سرطان باشد، از چک کردن طفره میرود. این در حالی است که اجتناب از چک کردن در نهایت موقعیت را دشوارتر میکند.
۵. انگیزههای درونی
قاعدتاً افرادی که به پاداش وابستگی دارند و از طرفی، دلشان نمیخواهند از حاشیه امنی که دارند خارج شوند، انگیزههای درونی پایینی دارند. در کنترل و نظارت درونی ضعیف هستند و به جای وابستگی به رضایت و مشوق های درونی، به دنبال مشوق های بیرونی و اجتماعی هستند.
یعنی پیوسته تلاش کردن چندان برای این اشخاص اهمیت ندارد و مهمترین مسئله، نتایج و تایید سایرین است.
این افراد احساس رضایت درونی از تلاش خود ندارند و تنها به این نگاه میکنند که از بیرون به چه میزان پاداش دریافت میکنند تا بر اساس آن تصمیم بگیرند و تلاش کنند.
۶. خصوصیات فردی
از سویی دیگر، ویژگیها و خصوصیات فردی اشخاص میتواند عاملی برای تنبلی باشند. برای مثال میتوان از میل به جلب نظر، ضعف در برنامه ریزی و مدیریت زمان، ایمان نداشتن به اهداف و کارهای اطرافیان (والدین، معلمان یا کار فرمایان)، نداشتن تمرکز فکر، صبور نبودن و حوصله نداشتن اشاره کرد.
۷. بیماریها و نقایص
شاید افراد انگیزه و خواست لازم را برای تحرک داشته باشند ؛ اما به علت فقدان انرژی دچار تنبلی و عدم تحرک میشوند.
برای مثال، این موارد در افراد با بیماری کمخونی یا دیابت دیده میشود. قطعاً چنین حس تنبلی، خودخواسته نیست.
کمکاری تیروئید و کمخونی بهخصوص کمخونی مزمن میتواند عامل خستگی شدید و در نتیجه رفتارهای توأم با تنبلی باشد که باید این بیماریها را درمان و کنترل کرد.
از سویی دیگر، مشکلات و نقایص فیزیولوژیکی و بدنی میتواند عاملی برای بروز تنبلی شود.
همچنین بروز مشکلات روحی روانی چون اضطراب یا افسردگی میتواند عاملی برای کاهش انگیزه و انرژی اشخاص شود. این افراد توان انجام کارها را ندارند. اگرچه میزان انرژی انسانها با یکدیگر متفاوت میباشد و یک شخص ممکن است بهطور طبیعی نصف شخص دیگری انرژی داشته باشد، ولی همچنان طبیعی و نرمال محسوب شود؛ اما به طور کلی، افسردگی یا اضطراب موجب کاهش سطح انرژی و نهایتاً تنبلی میشود.
انرژی کم موجب میشود افراد در جهت ذخیره سطح اندک انرژی خود برآیند و نهایتاً انجام بسیاری از کارها را بهتعویق بیاندازند و یا از انجام آنها اجتناب کنند.
۸. خواب
بین خواب و تنبلی ارتباط دو طرفه وجود دارد.
افراد تنبلی که نه انگیزه انجام کاری را دارند و نه طبعاً برنامهای برای انجام دادن، بیشتر تمایل دارند بخوابند.
از سویی، برعکس آن نیز صادق است. یعنی خواب زیاد عوارضی چون ابتلا به افسردگی و تنبلی را به دنبال دارد. اما باید در نظر بگیریم که همیشه این قانون حاکم نیست.
برای مثال، افرادی ممکن است ساعت خوابشان زیاد باشد؛ اما در ساعاتی که بیدار هستند بسیار پرتحرک و فعال باشند. بنابراین، هر شخصی که خوابش زیاد است، الزاماً تنبل نیست.
۹. تحرک و پر خوری
بین کم تحرکی و پر خوری از یک سو و تنبلی از سویی دیگر، ارتباط دو طرفه وجود دارد.
افراد تنبلی که برنامهای برای انجام دادن ندارند و دچار کسالت و رخوت هستند، بیشتر میخورند و کمتر ورزش میکنند.
در مقابل، پر خوری و عدم تحرک فیزیکی میتواند عاملی برای کاهش انرژی و انگیزه فردی باشد. اشخاص تنبل، تمایل بیشتری به رژیم های چرب و پرکالری دارند و تناسبی بین مصرف مواد غذایی با میزان فعالیت و تحرک فیزیکی آنها وجود ندارد و به طور معمول افرادی چاق هستند.
۱۰. خانواده تنبل پرور
الگوهای رفتاری خانواده یا حمایت های بیش از حد در این میان میتوانند نقش مخربی داشته باشند.
تشویق ناخودآگاه تنبلی توسط والدین از طریق حمایت بیش از حد از فرزندان و انجام دادن تمامی وظایف و مسئولیتهای خانه و خانواده و نسپردن هیچ تکلیفی به فرزندان، میتواند یکی از عوامل مهم ایجاد تنبلی در اشخاص و همچنین وابستگی به اطرافیان شود.
از سویی دیگر، بی توجهی ناخودآگاه به فرزندان کوشا و بدون دردسر توسط والدین یک عامل مهم دیگر برای گسترش یا تثبیت تنبلی در خانواده میباشد.
والدین با این توجیه که این فرزندان خود میتوانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند، رفتارهای مثبت آنها را نادیده میگیرند. از سویی دیگر، اعضای خانواده به فرزندان تنبل توجه بیشتری میکنند.
چه بسا حتی از فرزندان کوشا توقع کمک هم داشته باشند و از آنها میخواهند که هوای برادران یا خواهران تنبل خود را داشته باشند. در حالی که به علل ضعیف و ناتوان بودن فرزندان تنبل و همچنین راه حلهایی برای رفع این علل توجهی ندارند. به طبع، توجه بیش از حد به جای وضع قوانین مشخص برای فرزندان و متعهد کردن آنها به انجام این قوانین، موجب تشویق فرزندان به تنبلی میشود.
واسته کودک وقتی به آن پاسخ مثبت داده نشود به جیغ و گریه راه تبدیل میشود تا به هدفش برسد. گاهی نداشتن قدرت گفتن نه باعث لوس شدن کودک میشود.
۱۱. تنش ها و اختلافات خانوادگی
در بعضی از خانواده ها اختلافات خانوادگی زیاد است و این تنش ها به اعضای خانواده فشار وارد میکند. در نتیجه در چنین فضایی به علت نگرانیهایی که این اشخاص دارند، دچار بی میلی و بی انگیزگی میشوند و یا خود به نشانه ی اعتراض از تنبلی برای تنبیه والدین استفاده می کنند. مشاجرات لفظی و درگیری در خانواده یا طلاق میتواند مشکلات موجود در فضای خانه را نیز پیچیدهتر کند. البته ناگفته نماند گاهی نداشتن امکانات کافی، فقر، محرومیت از مواد غذایی، کمبود محبت و… از دیگر علل خانوادگی پرورش اشخاص تنبل میباشد.
۱۲. توقعات بیش از حد اطرافیان
برخی از والدین، معلمین یا کار فرمایان توقع زیادی از اشخاص دارند و به علت عدم هماهنگی با سطح تواناییها، افراد نمیتوانند آنها را بر آورده کنند.
در معرض شماتت و تنبیه دائمی بودن عاملی میشود که اشخاص به دفاع از خود بر آیند و از فشارهای موجود فرار کنند و دست به اعتراض بزنند. این عوامل باعث دل زدگی اشخاص میشود و دیگر تمایلی به انجام کارها در اشخاص باقی نمیماند و عاملی برای تنبلی میشود.
۱۳. سبک زندگی مدرن
دنیای مدرن باعث ایجاد سبکی از زندگی شده است که میتوان آن را یکی از علل تنبلی در نسل حاضر دانست. در حال حاضر، اشخاص با وجود تکنولوژیهای روز که بسیاری از کارها را برای آنها به سادهترین شکل انجام میدهد، دیگر آنقدرها تحرک بدنی و فعالیت فیزیکی ندارند.
مثلاً اشخاص برای یک خرید ساده از اتومبیل یا حتی از سیستم پیک و تحویل درب منزل استفاده میکنند. حتی برای روشن کردن تلویزیون از کنترل و برای تماس تلفنی از تلفن بی سیم بهره میگیرند.
گاهی افراد وجود تکنولوژی و امکانات را توجیهی برای تنبلی خود قرار میدهند و میگویند باید بهترین استفاده را از امکانات برد. مثلاً اشخاص از خود میپرسند که چرا پیاده برویم؟! در حالی که شاید بهتر باشد بگویند چرا پیاده نرویم؟!
قطعاً توجه به سلامتی جسم و روان میتواند عامل خوبی باشد تا دست از این نوع تنبلی هم برداریم. این تا حدی برمیگردد به ویژگی افراد که ذاتاً دوست دارند نتیجه اعمال و خواستههای خود را زودتر ببینند.
مثلاً اشخاص به خودشان میگویند ما حالا کلی پیاده راه برویم که ده سال دیگر بیماری قلبی نگیریم یا احتمال بیماری کم بشود.
چون پاداش برای آینده است، آنها را از انجام این نوع کارها باز میدارد و به سمت پاداش سریع میروند که همان خسته نشدن و استفاده از اتومبیل به جای پیادهروی است.
۱۴. خلاقیت و تنبلیهای ذهنی
امروزه تنبلی ذهنی در جامعه ما بسیار رایجتر شده است؛ اما چون عینی نیست، خیلی به چشم نمیآید.
در واقع، اگر نگاه کنیم عمده تغییرات و تحولاتی که در جامعه مدرن وجود دارد یا ایجاد میشود، از جوامع خارجی وارد میشود.
وسایل، ایدهها و امکانات همگی عمدتاً زاییده تفکر اشخاص خارجی است؛ طوری که اگر برای مدتی رابطه ما با دنیای خارج از کشور کاملاً قطع شود، ممکن است سالها هیچ تغییر محسوسی در وسایل مورد استفاده و تکنولوژی ما دیده نشود.
این نشانه این است که ما ذهنمان را در مسیر خلاقیت تربیت نکردهایم و آن را به امتحان کردن شیوههای دیگر و خلق چیزهای تازهتر عادت ندادهایم. بنابراین تنبلی ذهن هم موردی است که باید به آن خیلی توجه کرد.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼