این رپر با دروغی که گفت خودش را به کشتن داد!
نی نی بان: افشای حقیقتی تکاندهنده درباره توپاک شکور در کتاب جدید جف پرلمن؛ ادعای سالها تیراندازی عمدی به او رد شد و مشخص شد او بهصورت ناخواسته به خودش شلیک کرده است.
فهرست مطالب
کتاب تازهای با عنوان "فقط خدا میتواند مرا قضاوت کند" که توسط جف پرلمن ، روزنامهنگار و نویسندهی آمریکایی نوشته شده، به حقیقتی تکاندهنده در مورد زندگی توپاک شکور، یکی از پرحاشیهترین چهرههای موسیقی جهان پرداخته است. بر اساس تحقیقات این نویسنده، در حادثهی مشهور استودیوی کواد نیویورک، حقیقت ماجرا متفاوت از آن چیزی است که توپاک شکور طی سالها ادعا کرده بود. در واقع، تیراندازی به خود او کاملاً اتفاقی و زمانی رخ داد که قصد داشت اسلحه خود را بیرون آورد. این اتفاق سرآغاز جنگ خونین میان طرفداران موسیقی غرب و شرق شد و در نهایت به مرگ تراژیک توپاک در سال ۱۹۹۶ منجر گردید.
سرگذشت توپاک شکور؛ از کودکی سخت تا ستارهی موسیقی هیپهاپ
توپاک شکور که در منطقهی برانکس نیویورک چشم به جهان گشود، دوران کودکی پرمشقتی را در بالتیمور و سپس کالیفرنیا سپری کرد. او در خانوادهای با سابقهی سیاسی و اجتماعی افراطی رشد یافت؛ مادرش، آفنی شکور، از اعضای حزب «پلنگ سیاه» بود و مبارزه با چالشهای اعتیاد به مواد مخدر نیز بخشی از زندگی او بود. این گذشتهی دردناک، تأثیر عمیقی بر شخصیت توپاک گذاشت و او را به فردی مبارز و خشمگین تبدیل کرد.
علیرغم مواجهه با دشواریهای زندگی، استعداد فوقالعادهی توپاک در شعر و موسیقی به او امکان داد که در دههی ۹۰ میلادی تبدیل به یکی از اسطورههای مهم موسیقی هیپهاپ شود. در آثارش او دربارهی مسائل اجتماعی حساس نظیر فقر ، خشونت ، نژادپرستی و بیعدالتی صحبت میکرد. با این حال، صراحت بیان و شخصیت پرشور او نهتنها او را به یک چهرهی بزرگ تبدیل کرد، بلکه دشمنان فراوانی نیز برایش فراهم کرد. زندگی پرچالش او، مسیری پر فراز و نشیب به سوی شهرت بود.
شبی سرنوشتساز؛ تیراندازی در استودیوی «کواد»
در شامگاه ۳۰ نوامبر ۱۹۹۴، توپاک شکور به استودیوی کواد در نزدیکی میدان تایمز نیویورک میرود تا بر روی یک پروژه موسیقی برای خوانندهای تازهکار کار کند و مبلغ ۷۰۰۰ دلار دریافت نماید. او اما از محیط پیرامون خود احساس خطر میکند. مردانی با لباس نظامی در بیرون ساختمان ایستاده بودند و در داخل استودیو نیز چهرههای مشهور مثل کریستوفر والاس، معروف به بیگی اسمالز ، و شان کومبز، که با نام دیدی شناخته میشود، حضور داشتند.

توپاک در این شب قربانی حادثهای شد که خودش آن را با دروغهایی پوشاند. او هنگامی که سعی داشت اسلحهاش را از کمربند بیرون بکشد ناخواسته به خودش شلیک کرد. روایت امدادگر صحنه، ران جانسون ، نیز این موضوع را تأیید میکند. وی پس از حادثه اظهار داشت که توپاک قطعاً خودش به خودش شلیک کرده است. آثار ناشی از سوختگی پودر باروت تنها بر روی لباس زیری توپاک مشاهده میشدند و هیچ اثری روی شلوار بیرونی وجود نداشت.
درگیری با مردان مهاجم ادامه یافت و توپاک که محافظی همراه خود نداشت، مورد هدف گلولههای دیگری قرار گرفت که به دست و سر او اصابت کردند. این مجروحیت جدی به سرانجام ناخوشایند این شب سیاه ختم شد. مهاجمان همچنین حدود ۴۰ هزار دلار از جواهرات او را غارت کردند و از محل حادثه فرار کردند.
در بیمارستان، توپاک از پزشک پرسید که آیا یک بیضه برای او کافی است و همچنان میتواند مرد باشد. او هرگز حقیقت این شب را در مصاحبههای رسمی فاش نکرد و ترجیح داد با ادعای دروغین مبنی بر تلاش دیگران برای قتلش، زندگی خود را درگیر چالشهای تازهای کند.
تاثیر دروغ توپاک بر تاریخ موسیقی هیپهاپ
این حادثهی خونین، همانطور که جف پرلمن در کتابش اشاره میکند، نقطه عطفی در موسیقی هیپهاپ بود. توپاک در یک مصاحبه زمانی که در زندان بهجرم سوءاستفاده جنسی بود، دیدی و بیگی را بهعنوان عوامل اصلی این حمله معرفی کرد. این ادعاها به سرعت شعلهی درگیری میان دو قطب بزرگ هیپهاپ یعنی ساحل شرقی و ساحل غربی را روشن کرد.
از این پس، رقابت میان شرکتهای موسیقی نظیر «دث رو رکوردز» و «بد بوی رکوردز» به خشونت و تهدیدهای خیابانی کشید. ترانههای تهاجمی که از سوی طرفین منتشر میشدند، چیزی فراتر از موسیقی بودند؛ آنها به ابزار جنگ روانی و رو در رویی مستقیم تبدیل شدند. توپاک در آهنگ جنجالی «Hit Em Up» به شکلی فاش و صریح به رقبای خود حمله کرد.
در نهایت، این دشمنی مرگبار پس از مدت کوتاهی به قتل خشونتآمیز توپاک در لاسوگاس در سپتامبر ۱۹۹۶ ختم گردید. کمتر از یک سال بعد، بیگی نیز در لسآنجلس قربانی حملهای مشابه شد. دو سال پیش بهطور معجزهآسا قاتل توپاک شکور پس از گذشت ۲۷ سال از زمان جنایت، دستگیر شد.