صابر بلافاصله پس از حادثه به بیمارستانی در دوحه منتقل شد و تحت مراقبتهای ویژه قرار گرفت. اما وقتی خانواده او از نزدیک شرایط وی را مشاهده کردند، تصمیم گرفتند که او را به تهران بازگردانند تا زیر نظر پزشکان ایرانی درمان شود. انتقال صابر به بیمارستان پیامبران در شرایطی صورت گرفت که همچنان در نگاه خانواده و دوستداران او کورسوی امیدی وجود داشت؛ امیدی که اکنون با گذشت زمان کمفروغتر شده است.
بعد از بررسیهای دقیق توسط پزشکان در بیمارستان پیامبران ، اعلام شد که متأسفانه صابر کاظمی دچار مرگ مغزی شده است. این خبر وقتی به طور رسمی تأیید شد، جامعه والیبال و ورزش ایران شوک بزرگی را تجربه کرد. طبق گزارشهای تیم پزشکی، عملکرد مغز این بازیکن جوان کاملاً مختل شده و بدن او تنها با کمک دستگاههای تنفسی قادر به ادامه حیات است.
یکی از پزشکان معالج در گفتگویی غیررسمی اظهار داشت: «از نظر پزشکی، بازگشت از مرگ مغزی غیرممکن است، اما خانواده صابر هنوز امید خود را از دست ندادهاند و ما نیز از هیچ تلاشی دریغ نمیکنیم.» این توضیحات، منعکسکننده وضعیت بحرانی و دوگانه امید و واقعیت است که این روزها بر بیمارستان پیامبران حاکم است.
در روزهای سخت اخیر، چهرههای ورزشی، همتیمیهای صابر کاظمی ، مربیان و حتی رقبای او، با ارسال پیامهای احساسی و دعا در شبکههای اجتماعی از او یاد میکنند. موجی از امید و انتطار برای شنیدن یک خبر خوب همچنان ادامه دارد، حتی اگر احتمال آن بسیار کم باشد. خانواده او نیز هر روز در بیمارستان همان سؤال تکراری را از پرستاران میپرسند: «آیا هیچ تغییری رخ داده؟» و پاسخ، همچنان ناامیدکننده باقی مانده است: «نه، هیچ تغییری نکرده است.»
با گذشت زمان، خطر از کار افتادن اندامهای حیاتی بدن او رو به افزایش است و شرایط جسمانیاش بیش از پیش شکننده شده است. اما هنوز بسیاری حاضر نیستند پایان را بپذیرند. در صفحات مجازی، هواداران با هشتگ #برای_صابر از او مینویسند، دعا میکنند و امید به زندگی او را زنده نگه میدارند.
در این سکوت سنگین و انتظار نفسگیر ، تنها یک معجزه میتواند سرنوشت او را تغییر دهد. شاید هنوز جایی در دل این تاریکی، جرقهای برای بازگشت وجود داشته باشد. جرقهای به نام صابر کاظمی ، پسر آرام والیبال ایران ، که همه با دلی پرامید منتظرند او را بار دیگر شاد و لبخند به لب ببینند.