در یکی از قسمتهای جالب و تاثیرگذار برنامه ماه عسل، امروز میزبان آرزو افشار بودیم، زنی که توانسته به عنوان نخستین زن مجرد کشور، مسئولیت سرپرستی یک فرزند را بر عهده گیرد. احسان علیخانی ، مجری برنامه، در آغاز این بخش میهمانش را معرفشی کرد: آفرین ، همسر شخصیت شکیب در سریال آوای باران، که با داستانی متفاوت و پر از چالش زندگیاش در این برنامه حضور پیدا کرده بود.
علت عدم ازدواج و تجربه مادر شدن
علیخانی برنامه را با سوالهایی صریح آغاز کرد: چرا ازدواج نکردهاید و صاحب فرزند نشدهاید؟ آرزو افشار پاسخ داد که این مسیر زندگی او بوده و شرایط مناسب برای ازدواج فراهم نشده است. او تأکید کرد که هیچ موقع مخالفتی با تشکیل خانواده و ازدواج نداشته است.
ماجرای عشق بیپایان او از جایی شروع شد که یک روز در مراسمی برای کودکان بهزیستی شرکت میکند و برای اولین بار پارمیدا ، کودکی که شباهت بسیاری به خود آرزو افشار داشته، را میبیند. از آن زمان او تلاش کرد بیشتر در کنار کودکان بهزیستی باشد و سرانجام تصمیم گرفت یکی از آنان را به سرپرستی بگیرد.
چالشهای قانونی برای سرپرستی
آرزو افشار از عاشقانهترین بخش زندگی خود گفت؛ اکنون بیش از شش ماه است که پارمیدا به خانه او آمده و وی عنوان "مادر" را تجربه کرده است. اما این مسیر به این آسانیها طی نشده و او از مشاورهها و دوندگیهای طولانی برای گرفتن موافقتهای قانونی صحبت کرد.
علیخانی پرسشی درباره دلیل اینکه چرا او اولین فردی است که براساس قانون جدید موفق به اخذ سرپرستی شده مطرح کرد. آرزو افشار پاسخ داد که تمامی شرایط او از سوی مسئولین تأیید شد و تنها مانع، مجرد بودنش بود. البته او همچنان امیدوار است پارمیدا در آینده یک پدر خوب داشته باشد.
قصهای شبیه به کودکان شیرخوارگاه آمنه
اما داستان زندگی آرزو افشار به همینجا ختم نمیشود. او روایتی غمانگیز و بسیار شبیه به کودکان بیسرپرست داشت. در حدود ۳۰ سالگی، او متوجه شد که خود یکی از همین کودکان بیسرپرست بوده است. زمانی که تازه متولد شده بود، در حرم شاه عبدالعظیم رها شده و پس از یک روز به شیرخوارگاه آمنه سپرده شده بود. او بعدها با نام دیگری به خانوادهاش سپرده شد و پس از سالها، این واقعیت توسط یکی از اقوام دورش فاش شد.
بازگشت به آرامش با خدمت به کودکان
او روزهای سختی را پس از این کشف زندگیاش پشت سر گذاشت. اما تلاش برای بازگشت به آرامش و پذیرش این حقیقت را با حضور داوطلبانه در شیرخوارگاه آمنه آغاز کرد، که این اقدام در نهایت باعث پیوند عاطفی او با پارمیدا شد.
پایان احساسی برنامه با ورود پارمیدا و شوخیهای علیخانی همراه بود. او خطاب به آرزو گفت: "فکر نمیکنید وقتش است که حالا برای پارمیدا یک بابا هم بیاورید؟" آرزو افشار با لبخندی پاسخ داد و این لحظهها نشانی از تحقق عشق و امید در زندگی بود.
پیام علیخانی به مخاطبان
علیخانی در پایان صحبتهای خود به اهمیت پذیرش حقیقت، تلاش برای بازگشت به زندگی و ساختن آیندهای بهتر اشاره کرد. برنامه امروز یکی از لحظات تأثیرگذار برای مخاطبان ماه عسل بود.