منصور پورحیدری، اسطوره بیبدیل باشگاه استقلال، تنها یک مربی یا بازیکن موفق نبود؛ او نماد عشق بیدریغ به باشگاه و هوادارانش بود. پورحیدری زندگی خود را صرف استقلال کرد و هر تصمیمی که گرفت، همواره در راستای پیشرفت و سربلندی تیم محبوبش بود. عشق او به استقلال فراتر از یک علاقه ساده بود؛ او دار و ندارش را فروخت تا باشگاه بتواند مسیر خود را ادامه دهد و بازیکنانش بهترین امکانات را در اختیار داشته باشند.
فریده شجاعی، همسر وفادار پورحیدری، بارها در مصاحبهها گفته است که یک روز منصور به خانه آمد و با آرامشی خاص گفت: «خانه را برای استقلال فروختم.» او حتی زمین شخصی خود را نیز به همین منظور فروخت. این کارها نشان میدهد که پورحیدری نه تنها یک مربی حرفهای بود، بلکه فردی با قلبی بزرگ و روحی فداکار بود که استقلال را بیش از هر چیز دیگری در زندگیاش دوست داشت.
با این حال، اقدامات او سؤال عمیقی را هم مطرح میکند: آیا درست است که آدم چیزی را که میتواند به خانوادهاش ببخشد، به دیگران بدهد؟ منصور پورحیدری با قلبی پر از عشق به استقلال، پاسخ خود را داده بود، اما این سؤال همچنان برای ما باقی میماند. آیا فداکاری در راه هدف، ارزشمندتر از نگاه داشتن دارایی برای کسانی است که در کنارمان زندگی میکنند؟ شاید پاسخ هرکس متفاوت باشد، اما بیتردید، یاد و خاطره پورحیدری به ما نشان میدهد که عشق خالص و فداکاری، قدرت تغییر جهان اطراف ما را دارد.