برای رسیدن به آرزوهایتان هرگز متوقف نشوید!

چرا آرزوهای خود را در لیست انتظار گذاشته اید؟ بلند شوید و همین الان آنها را عملی کنید.
به گزارش نی نی بان ، میگویند انسان دو ذهن یا ضمیر دارد: ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه. درواقع ضمیر خودآگاه همین ذهن هشیار ماست که با آن فکر میکنیم، جمله میسازیم و حسابوکتاب زندگیمان را انجام میدهیم؛ درحالیکه ضمیرناخودآگاه ذهنی به مراتب قدرتمندتر است که تمام فعالیتهای پیچیدهی حیاتی ما مثل تپش قلب، تنفس و گردش را برعهده دارد.
یکی از مهمترین استفادههای ضمیر ناخودآگاه برای ما انسانها فرایند عادتکردن و نیز سپردن فعالیتهای پیچیده به این فرایند از طریق تمرین و تکرار است. درحقیقت با استفاده از پدیدهی عادت است که ما دوچرخهسواری، شنا، رانندگی و... را یاد گرفتهایم و بهمرور توانستهایم این فعالیتها را اتوماتیکوار انجام دهیم.
یادمان باشد عادتیکردن فعالیتها باعث میشود یادگیریشان متوقف شود و ذهن ما به آموختن و تمرین عادت بعدی بپردازد. درحقیقت ما آدمها در گذر زمان به بانکی بزرگ از عادتها تبدیل میشویم که باعث میشود در سختترین شرایط دوام بیاوریم، بدون اینکه هوش، توجه و انرژی اضافهای را خرج آن کنیم.
مبادا تکرار شکست و عقبنشینی از خواستههای قلبی شما باعث شوند از تلاش برای دستیابی به آرزوهایتان دست بردارید! چون عادت به عقبنشینی و تسلیم از خود تجربهی تسلیم خطرناکتر است. شکست یک یا چندبار رخ میدهد، اما همیشه امکان پیروزی وجود دارد و عادت به شکست و نجنگیدن برای آرزوها باعث میشود هرگز به آنچه لیاقتش را دارید، نرسید.
اما برای اینکه تسلیمشدن به یک عادت تبدیل نشود، چه باید کرد؟
تکرار یک رویداد ثابت به شکل مشابه و یکسان عادت ایجاد میکند؛ بنابراین برای اینکه رفتاری عادی و عادتی نشود، باید هر بار که به سراغش میرویم، به شکلی متفاوت و جدید آن را انجام دهیم. از سوی دیگر، ویژگی آشکار یک رفتار عادتی ناخودآگاهبودن آن است. اگر در زمانیکه مشغول انجام یک عادت هستیم، به صورت یک ناظر دقیق اما بیطرف کل رفتار، احساسات و افکار متناظر با آن را زیر نظر بگیریم، کنترل آن رفتار از دست ضمیر ناخودآگاهمان خارج خواهد شد
عادتها ویژگی دیگری هم دارند که میتواند روی تصمیمسازیها و انتخابات بعدی ما تاثیر ویرانگری داشته باشند. آن ویژگی مخرب، عادی و طبیعی جلوهدادن امور و وقایع است. ما وقتی کاری را از روی عادت انجام میدهیم، به مرور گمان میکنیم که این شیوهی عادتی همان چیزی است که باید باشد و بدتر از آن، هرچیزی غیر از آن را که سخت بوده و نیاز به دقت و هشیاری داشته باشد، ناهنجار و غیرعادی میدانیم.
اگر به تسلیمشدن و نجنگیدن عادت کنید، کمکم این باور غلط در ذهن جای میگیرد که نرسیدن به آرزوها یک اتفاق عادی است که حتما باید رخ دهد. اما برای رسیدن به خواستههای قلبی، چیزی به نام طبیعی و عادی وجود ندارد. اگر تا رسیدن به هدف استقامت داشتید و پایدار بودید، رسیدن به آرزو عادی است و تعجبی ندارد و برعکس اگر کم آوردید، میانهی راه جا زدید و به بهانهای تسلیم شدید و دست از جنگیدن برداشتید، باز هم شکستخوردن و به آرزونرسیدن طبیعی و عادی است؛ درحقیقت این شما هستید که تعیین میکنید چه چیزی طبیعی و عادی باشد و چه چیزی غیرعادی.
هرگاه ضمیر ناخودآگاه ما هر رفتار تکراری و یکسانی را بعد از مدتی به عادت تبدیل کند، ما میتوانیم با کمی تیزهوشی و حواسجمعی آن دسته از رفتارهایی را که خودمان برمیگزینیم، به عادت تبدیل کنیم. در واقع کافی است موقع انجام خودبهخودی و ناخودآگاه پاسخهای رفتاری ناخوشایند، سعی کنیم آن رفتارها را با دقت و ذهنآگاهی زیرنظر بگیریم و اگر دیدیم این رفتارها خلاف مصالح کلی و خواسته قلبی ماست، هشیارانه وارد عمل شویم و بهجای آنها، اعمال و رفتارهای خوشایند و همراستا با آرزوهای باطنی خویش را عادتی کنیم.
ضمیرناخودآگاه شما، دست به سینه و گوش به فرمان شماست تا هر رفتاری را که اراده میکنید، برایتان طبیعی و عادتی کند.
پس انتخاب با شماست؛ مبادا به نجنگیدن برای آرزوهایتان عادت کنید!
منبع: مجله موفقیت