روابط زناشویی موفق، دانستنیهای جالب
تو چاقی، مدل موهات زشتت میکنه، اگه بخوای این وضع رو ادامه بدی ولت میکنم و میرم.
نظرتان راجع به ازدواج چیست؟ آیا از دید خودتان این ازدواج بر پایه عشق شکل گرفته، به نحوی که هیچ باد و توفانی نمیتواند به آن گزندی برساند و آن را دستخوش تحول کند، یا این که کاملا عقلانی و بر اساس یکسری اصول پذیرفتهشده در فرهنگ والدینتان انجام شده و شما و همسرتان هم با آن موافقت کردهاید؟! آیا از ازدواجتان راضی هستید؟ تا چه اندازه خود را خوشبخت میدانید؟
پاسخ به این سوال مستلزم آن است که شناخت درستی از عشق داشته باشید. عشق واقعی چیست، چگونه به وجود میآید و نهال آن باید به چه طریقی آبیاری شود؟ آیا مفهوم آن را درک کردهاید و فکر میکنید میتوانید به سمت آن پربگشایید؟ یک عشق واقعی باید این ۱۰ نشانه را داشته باشد؛ آنها را مطالعه کنید تا متوجه شوید که در زندگی شخصیتان تا چه حد به عشق نزدیک شدهاید:
شاید فیلمهای عشقی زیادی دیده یا رمانهای عاطفی فراوانی مطالعه کرده باشید که حکایت از ماجرای عشق زن و مردی میکنند که یکی مشکل دارد و دیگری نهایت فداکاری را به پای آن دیگری میریزد تا ناراحتی را از دل او پاک کند. مثلا زن به بیماری مهلکی مبتلا میشود و مرد زمین و زمان را به هم میدوزد تا سلامت را به او بازگرداند. معمولا این داستانها با پایانی غمانگیز ختم میشوند. اگر فکر میکنید که عشق واقعی یک چنین چیزی است سخت در اشتباهید! برای درک مفهوم عشق حقیقی به تماشای سریالهای کمدی عشقی بپردازید. جایی که وصال یک زن و مرد علاقهمند ممکن شده و بعد از ازدواج همچنان احساسات خوب بین آن دو جریان دارد و شادی همه جا موج میزند.
هر کاری که میتواند تهدیدی برای ازدواج محسوب شود باید کنار گذاشته شود. اذیت و آزار در روابط جنسی، اختصاص دادن تعطیلات به دوست و رفیق به جای همسر، اشتیاق شدید نشان دادن به سرگرمی به نحوی که برای ساعتها همسر فراموش شود و هر کار دیگر که یک نفر را شاد و دیگری را غمگین کند.
مراقب جنگ و دعواها باشید. هنگامی که حرفهای همسرتان به نظرتان ظالمانه و نادرست میآید و شما میخواهید با تمام قوا دلایل منطقی خود را رو کنید و خیال ندارید به هیچ وجه کوتاه بیایید، به خود یادآوری کنید که او یک غریبه نیست، بلکه شریک زندگی و عشق شماست. چرا میخواهید به هر قیمتی که شده سخن خود را به کرسی بنشانید، در حالی که ممکن است دلشکستگی او و سردشدنش از شما را در پی داشته باشد.
چه خوش است آن ازدواجی که زن و شوهر خود را خوشبخت و خوششانس بدانند و خرسند باشند که میبینند مناسبترین فرد را برای خود پیدا کردهاند. این ازدواج درست است و خرمی در آن جریان دارد، نه ازدواجی که فرد متاهل طی آن با خود کلنجار برود و حساب کتاب کند که آیا فرد خوبی نصیبش شده یا این که او لیاقت خیلی بهتر از اینها را داشته است؟
زن و شوهرهای جوان و کمتجربه عادت دارند اسرار زندگیشان را برای دیگران بازگو کنند و به بهانه مشاوره، دوست و آشنا را از نامکشوفات زندگی خود مطلع کنند. اما ده سال بعد از کرده خود پشیمان میشوند و متوجه میشوند حفظ اسرار خانوادگی به مراتب مهمتر از مشاوره گرفتن از دیگران است.
افرادی که در زندگی خود برای عشق ارزش قائلاند، ناراحتیهای دنیای بیرون را وارد خانهشان نمیکنند. آنها به خوبی میدانند به همراه همسر خود در سرزمینی زندگی میکنند که سکه رایجش همان مهربانی است. زن یا شوهر باید در هر زمینهای با یکدیگر با مهر و عاطفه رفتار کنند.
آنها خود را مانند اعضای یک تیم میدانند که اگر اتفاقی برای یکی بیفتد، وضعیت تیم مختل میشود و آن دیگری باید هرکاری از دستش برمیآید انجام دهد تا اوضاع همسر بهبود یابد و تیم دوباره بتواند به پیشروی خود ادامه دهد. البته این کمکها باید دوطرفه باشد، نه این که همواره یکی کمک برساند و دیگری فقط دریافت کند.
هرکس دوست دارد همسرش همانی باشد که او دلش میخواهد. اما کنترل همسر نباید به شکلی آزاردهنده و ناراحت کننده برای طرف مقابل باشد: «تو چاقی، مدل موهات زشتت میکنه، اگه بخوای این وضع رو ادامه بدی ولت میکنم و میرم» نه، اینها راه درستش نیست. او را با لحنی درست و همراه با تشویق به جهتی که دوست دارید هدایت کنید. شما باید آن قدر برای همسرتان جذاب باشید که اشتیاق وی برای شادکردن شما باشد و در این میان هیچ دست اجباری در کار نباشد.
اگر آنها بر سر موضوعی با هم توافق نداشته باشند، با هم محترمانه بحث میکنند و هرگز صدایشان را بلند نمیکنند و از محدوده فهم و ادب خارج نمیشوند. قرار نیست دو نفر کاملا مانند هم باشند، اما هرکدام از آنها به دیگری اجازه میدهند که آزادانه نظرش را بیان کند.
نمیدانیم چند مورد از موارد ذکرشده در زندگی شما با همسرتان صدق میکند، اما از شما میخواهیم که تکتکشان را با زندگیتان تطبیق دهید و از مسیری که احساس میکنید اشتباه میرفتهاید بازگردید. عشق واقعی سهم شما و همسرتان است؛ تنها کافی است کمر همت ببندید و برای دستیابی به آن قدم بردارید.
پاسخ به این سوال مستلزم آن است که شناخت درستی از عشق داشته باشید. عشق واقعی چیست، چگونه به وجود میآید و نهال آن باید به چه طریقی آبیاری شود؟ آیا مفهوم آن را درک کردهاید و فکر میکنید میتوانید به سمت آن پربگشایید؟ یک عشق واقعی باید این ۱۰ نشانه را داشته باشد؛ آنها را مطالعه کنید تا متوجه شوید که در زندگی شخصیتان تا چه حد به عشق نزدیک شدهاید:
شاید فیلمهای عشقی زیادی دیده یا رمانهای عاطفی فراوانی مطالعه کرده باشید که حکایت از ماجرای عشق زن و مردی میکنند که یکی مشکل دارد و دیگری نهایت فداکاری را به پای آن دیگری میریزد تا ناراحتی را از دل او پاک کند. مثلا زن به بیماری مهلکی مبتلا میشود و مرد زمین و زمان را به هم میدوزد تا سلامت را به او بازگرداند. معمولا این داستانها با پایانی غمانگیز ختم میشوند. اگر فکر میکنید که عشق واقعی یک چنین چیزی است سخت در اشتباهید! برای درک مفهوم عشق حقیقی به تماشای سریالهای کمدی عشقی بپردازید. جایی که وصال یک زن و مرد علاقهمند ممکن شده و بعد از ازدواج همچنان احساسات خوب بین آن دو جریان دارد و شادی همه جا موج میزند.
هر کاری که میتواند تهدیدی برای ازدواج محسوب شود باید کنار گذاشته شود. اذیت و آزار در روابط جنسی، اختصاص دادن تعطیلات به دوست و رفیق به جای همسر، اشتیاق شدید نشان دادن به سرگرمی به نحوی که برای ساعتها همسر فراموش شود و هر کار دیگر که یک نفر را شاد و دیگری را غمگین کند.
مراقب جنگ و دعواها باشید. هنگامی که حرفهای همسرتان به نظرتان ظالمانه و نادرست میآید و شما میخواهید با تمام قوا دلایل منطقی خود را رو کنید و خیال ندارید به هیچ وجه کوتاه بیایید، به خود یادآوری کنید که او یک غریبه نیست، بلکه شریک زندگی و عشق شماست. چرا میخواهید به هر قیمتی که شده سخن خود را به کرسی بنشانید، در حالی که ممکن است دلشکستگی او و سردشدنش از شما را در پی داشته باشد.
چه خوش است آن ازدواجی که زن و شوهر خود را خوشبخت و خوششانس بدانند و خرسند باشند که میبینند مناسبترین فرد را برای خود پیدا کردهاند. این ازدواج درست است و خرمی در آن جریان دارد، نه ازدواجی که فرد متاهل طی آن با خود کلنجار برود و حساب کتاب کند که آیا فرد خوبی نصیبش شده یا این که او لیاقت خیلی بهتر از اینها را داشته است؟
زن و شوهرهای جوان و کمتجربه عادت دارند اسرار زندگیشان را برای دیگران بازگو کنند و به بهانه مشاوره، دوست و آشنا را از نامکشوفات زندگی خود مطلع کنند. اما ده سال بعد از کرده خود پشیمان میشوند و متوجه میشوند حفظ اسرار خانوادگی به مراتب مهمتر از مشاوره گرفتن از دیگران است.
افرادی که در زندگی خود برای عشق ارزش قائلاند، ناراحتیهای دنیای بیرون را وارد خانهشان نمیکنند. آنها به خوبی میدانند به همراه همسر خود در سرزمینی زندگی میکنند که سکه رایجش همان مهربانی است. زن یا شوهر باید در هر زمینهای با یکدیگر با مهر و عاطفه رفتار کنند.
آنها خود را مانند اعضای یک تیم میدانند که اگر اتفاقی برای یکی بیفتد، وضعیت تیم مختل میشود و آن دیگری باید هرکاری از دستش برمیآید انجام دهد تا اوضاع همسر بهبود یابد و تیم دوباره بتواند به پیشروی خود ادامه دهد. البته این کمکها باید دوطرفه باشد، نه این که همواره یکی کمک برساند و دیگری فقط دریافت کند.
هرکس دوست دارد همسرش همانی باشد که او دلش میخواهد. اما کنترل همسر نباید به شکلی آزاردهنده و ناراحت کننده برای طرف مقابل باشد: «تو چاقی، مدل موهات زشتت میکنه، اگه بخوای این وضع رو ادامه بدی ولت میکنم و میرم» نه، اینها راه درستش نیست. او را با لحنی درست و همراه با تشویق به جهتی که دوست دارید هدایت کنید. شما باید آن قدر برای همسرتان جذاب باشید که اشتیاق وی برای شادکردن شما باشد و در این میان هیچ دست اجباری در کار نباشد.
اگر آنها بر سر موضوعی با هم توافق نداشته باشند، با هم محترمانه بحث میکنند و هرگز صدایشان را بلند نمیکنند و از محدوده فهم و ادب خارج نمیشوند. قرار نیست دو نفر کاملا مانند هم باشند، اما هرکدام از آنها به دیگری اجازه میدهند که آزادانه نظرش را بیان کند.
نمیدانیم چند مورد از موارد ذکرشده در زندگی شما با همسرتان صدق میکند، اما از شما میخواهیم که تکتکشان را با زندگیتان تطبیق دهید و از مسیری که احساس میکنید اشتباه میرفتهاید بازگردید. عشق واقعی سهم شما و همسرتان است؛ تنها کافی است کمر همت ببندید و برای دستیابی به آن قدم بردارید.
منبع:
جام جم
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼