علت بی توجهی همسر، چیست؟
فرد با سرمایه عشق و علاقه طرف مقابل و به خاطر این که او به این ازدواج علاقه مند است و نه خودش، دست به این کار می زند.
اگر فردی از ابتدا نسبت به همسرش بی توجه باشد، چندین فرض وجود دارد که اهم آن ها عبارت است از:
ازدواج از سرناآگاهی و بی تجربگی
بعد از مدتی فرد معمولا به نامتناسب بودن انتخاب و بی میلی خود پی می برد؛ البته برخی افراد در ابتدا چندان بی میلی نشان نمی دهند؛ بلکه با بالا رفتن سن و بروز برخی اصطکاک های معمول بین زوجین این بی میلی به طور جدی خود را نشان می دهد و حتی ابراز می شود که پایین ترین سطح آن بی توجهی و بی اعتنایی است و بالاترین آن تهدید به طلاق و متاسفانه در برخی موارد اقدام به آن است.
ازدواج از سر ترحم به طرف مقابل
فرد با سرمایه عشق و علاقه طرف مقابل و به خاطر این که او به این ازدواج علاقه مند است و نه خودش، دست به این کار می زند. شراکتی که متاسفانه در آن، فقط یک شریک سهم هر دو طرف را متحمل شده است!
راه حل در این شرایط چیست؟
شاید تصورکنید که چنین زوجینی راه به جایی نخواهند برد و تحمل یا جدایی حاصل این ازدواج خواهد بود. بله، برخی از آن ها متاسفانه همین مسیر را انتخاب می کنند؛اما برخی به مدد متخصص و روانشناس خانواده فرا می گیرند که این بار خود عامل بر زوجیت خود باشند، درست مثل این که دوباره همسر خود را انتخاب می کنند و آرام آرام یکدیگر را پیدا می کنند.
در واقع این انتخاب من است که تعهد و توافق را به همراه دارد و بالعکس یک رابطه تحمیلی، تحمل و تردید مکرر را در پی دارد، همان که خانم داستان ما از آن به بی توجهی و سردی در رفتار همسرش یاد کرد.
درخور توضیح است که پیش نیاز شکل گیری رابطه ای نو و تازه مبتنی بر انتخاب اکنون خود زوج، نبودن متغیرهای قدیم و جدید بازدارنده و تخریب کننده رابطه اعتماد آمیز بین آن هاست؛ برای مثال بی وفایی و بی تعهدی عاملی جدی در تخریب رابطه و مانع از سرگیری آن می شود.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼