زندگی زناشویی سالم، لازمهاش چیست؟
چند نشانه آشکار وجود دارد که یک رابطه برای شما خوب نیست، مثلا اینکه یک فرد کاملا سواستفادهگر است.
چند نشانه آشکار وجود دارد که یک رابطه برای شما خوب نیست، مثلا اینکه یک فرد کاملا سواستفادهگر است. اما وقتی نوبت به تشخیص سمی بودن یک رابطه میرسد، اوضاع کمی مبهمتر میشود.
۱. پس از خراب کردن اوضاع، چگونه آن را درست میکنید؟
در یک رابطهی سالم: وقتی قرار دیدارتان را به خاطر کار به بعد موکول میکنید، عذرخواهی میکنید، او نیز وقتی فراموش میکند زبالهها را ببرد، همین کار را میکند.
در یک رابطهی سمی: یکی از شما حاضر است به سیبری نقل مکان کند اما نگوید "متاسفم".
همه در رابطههایشان مرتکب اشتباه میشوند، اما مهمترین چیز این است که بتوانید به اشتباهتان اعتراف کنید. یک دکتر روانشناس بالینی و مشاور ازدواج و خانواده به نام آن برنان مالک که گواهی خود را از شیکاگو گرفته و نویسندهی کتاب ازدواج در زندگی مدرن: چرا خوب است، چهوقت خوب است، میگوید: "بعضی آدمها با عذرخواهی کردن مشکل دارند چون عذرخواهی میتواند حس آسیبپذیری ایجاد کند". همچنین عذرخواهی باعث میشود بهطور عمیق و مبهم احساس کنند نقصی دارند، بنابراین، ترجیح میدهند با تظاهر به این که هیچ اشتباهی نکردهاند، کلا از عذرخواهی اجتناب کنند. در یک رابطهی سالم قادر هستید قدم پیش بگذارید، اعتراف کنید اشتباه کردهاید، و به این واقعیت اطمینان داشتهباشید که همسرتان همچنان عاشقتان است.
۲. دربارهی همسرتان روی چهچیزی تاکید دارید.
در یک رابطهی سالم: بیشتر درمورد چیزهایی با هم صحبت میکنید که شما را از رابطهتان خرسند میکند، و کمی هم گلایه یا درخواست دارید تا چیزی ناخوشایندی را که بهتدریج وارد زندگیتان شدهاند، تغییر دهید(چون این کاملا طبیعی است).
در یک رابطهی سمی: بیشتر تمایل دارید سرخوردگیهایتان و اوضاع فعلیتان را با صدای بلند به یکدیگر ابراز کنید، تا اینکه دربارهی کارهای خوبی که هریک از شما انجام دادهاست صحبت کنید.
آنچه هر یک از شما روی آن تمرکز دارد در شکل دادن به یک رابطهی سعادتمتد بسیار مهم است. جین گریر، دکتر مشاور ازدواج و روابط زناشویی، و مولف پس من چی؟ نگذارید خودخواهی در رابطهتان حاکم شود،میگوید: "در روابط سمی، زوجها فقط درمورد چیزهایی صحبت میکنند که دلسردشان میکند، و اغلب این مسائل را با لحن انتقادی و نکوهشی منتقل میکنند."
۳. هر چند وقت یکبار از تنبیه سکوت استفاده میکنید.
در یک رابطهی سالم: حتی وقتی یکی از شما از طرف مقابل دلخور است، باز هم به احساسات او فکر میکنید و نمیخواهید از با بیتوجهی رنجش غیرضروری ایجاد کنید.
در یک رابطهی سمی: یک فرد بعد از دعوا کاملا به طرف مقابل بیاعتنایی میکند.
تنبیه سکوت، جدا از اینکه ترفندی است که بهتر است در دورهی دبیرستان باقی بماند، نشانهی دستکاری هیجانی است. مالک میگوید: "فردی که نادیده گرفته میشود نمیداند چه شدهاست، یا حتی با خودش فکر میکند آیا همسرتان هنوز به او علاقه دارد یا نه". انزواطلبی، چه کلامی باشد چه اینکه بعد از دعوا یک روز تمام ناپدید شوید، روشی است که بیثباتی هیجانی را در رابطه ایجاد میکند. آدمهایی که رابطهی سالمی دارند، حتی برای رساندن منظورشان هم از تحمیل این نوع رنجشها خودداری میکنند.
۴. آیا حقیقتا هر دوی شما قابل اتکا هستید؟
در یک رابطهی سالم: وقتی همسرتان میگوید کاری را انجام خواهدداد، میدانید به حرف خود عمل میکند.
در یک رابطهی سمی: هرگز کاملا مطمئن نیستید او به قولاش عمل میکند یا فقط حرف میزند.
این یکی فقط مربوط به احساس امنیت هیجانی است. گریر میگوید: "بنیان روابط سالم بر اعتماد، ثبات، و امنیت است". در روابط سمی شما معمولا مجبور هستید با سطحی از اضطراب کنار بیایید چون هیچوقت نمیدانید آیا همسرتان چه فیزیکی چه هیجانی، حضور خواهدداشت یا نه.
۱. پس از خراب کردن اوضاع، چگونه آن را درست میکنید؟
در یک رابطهی سالم: وقتی قرار دیدارتان را به خاطر کار به بعد موکول میکنید، عذرخواهی میکنید، او نیز وقتی فراموش میکند زبالهها را ببرد، همین کار را میکند.
در یک رابطهی سمی: یکی از شما حاضر است به سیبری نقل مکان کند اما نگوید "متاسفم".
همه در رابطههایشان مرتکب اشتباه میشوند، اما مهمترین چیز این است که بتوانید به اشتباهتان اعتراف کنید. یک دکتر روانشناس بالینی و مشاور ازدواج و خانواده به نام آن برنان مالک که گواهی خود را از شیکاگو گرفته و نویسندهی کتاب ازدواج در زندگی مدرن: چرا خوب است، چهوقت خوب است، میگوید: "بعضی آدمها با عذرخواهی کردن مشکل دارند چون عذرخواهی میتواند حس آسیبپذیری ایجاد کند". همچنین عذرخواهی باعث میشود بهطور عمیق و مبهم احساس کنند نقصی دارند، بنابراین، ترجیح میدهند با تظاهر به این که هیچ اشتباهی نکردهاند، کلا از عذرخواهی اجتناب کنند. در یک رابطهی سالم قادر هستید قدم پیش بگذارید، اعتراف کنید اشتباه کردهاید، و به این واقعیت اطمینان داشتهباشید که همسرتان همچنان عاشقتان است.
۲. دربارهی همسرتان روی چهچیزی تاکید دارید.
در یک رابطهی سالم: بیشتر درمورد چیزهایی با هم صحبت میکنید که شما را از رابطهتان خرسند میکند، و کمی هم گلایه یا درخواست دارید تا چیزی ناخوشایندی را که بهتدریج وارد زندگیتان شدهاند، تغییر دهید(چون این کاملا طبیعی است).
در یک رابطهی سمی: بیشتر تمایل دارید سرخوردگیهایتان و اوضاع فعلیتان را با صدای بلند به یکدیگر ابراز کنید، تا اینکه دربارهی کارهای خوبی که هریک از شما انجام دادهاست صحبت کنید.
آنچه هر یک از شما روی آن تمرکز دارد در شکل دادن به یک رابطهی سعادتمتد بسیار مهم است. جین گریر، دکتر مشاور ازدواج و روابط زناشویی، و مولف پس من چی؟ نگذارید خودخواهی در رابطهتان حاکم شود،میگوید: "در روابط سمی، زوجها فقط درمورد چیزهایی صحبت میکنند که دلسردشان میکند، و اغلب این مسائل را با لحن انتقادی و نکوهشی منتقل میکنند."
۳. هر چند وقت یکبار از تنبیه سکوت استفاده میکنید.
در یک رابطهی سالم: حتی وقتی یکی از شما از طرف مقابل دلخور است، باز هم به احساسات او فکر میکنید و نمیخواهید از با بیتوجهی رنجش غیرضروری ایجاد کنید.
در یک رابطهی سمی: یک فرد بعد از دعوا کاملا به طرف مقابل بیاعتنایی میکند.
تنبیه سکوت، جدا از اینکه ترفندی است که بهتر است در دورهی دبیرستان باقی بماند، نشانهی دستکاری هیجانی است. مالک میگوید: "فردی که نادیده گرفته میشود نمیداند چه شدهاست، یا حتی با خودش فکر میکند آیا همسرتان هنوز به او علاقه دارد یا نه". انزواطلبی، چه کلامی باشد چه اینکه بعد از دعوا یک روز تمام ناپدید شوید، روشی است که بیثباتی هیجانی را در رابطه ایجاد میکند. آدمهایی که رابطهی سالمی دارند، حتی برای رساندن منظورشان هم از تحمیل این نوع رنجشها خودداری میکنند.
۴. آیا حقیقتا هر دوی شما قابل اتکا هستید؟
در یک رابطهی سالم: وقتی همسرتان میگوید کاری را انجام خواهدداد، میدانید به حرف خود عمل میکند.
در یک رابطهی سمی: هرگز کاملا مطمئن نیستید او به قولاش عمل میکند یا فقط حرف میزند.
این یکی فقط مربوط به احساس امنیت هیجانی است. گریر میگوید: "بنیان روابط سالم بر اعتماد، ثبات، و امنیت است". در روابط سمی شما معمولا مجبور هستید با سطحی از اضطراب کنار بیایید چون هیچوقت نمیدانید آیا همسرتان چه فیزیکی چه هیجانی، حضور خواهدداشت یا نه.
وقتی او فعالانه کارهایی میکند که واقعا میخواهید آن را کنار بگذارد، مثلا، جزییات بسیار زیادی را از مسائل مالیتان برای خانوادهتان برملا میکنند، این اضطراب تشدید میشود. اگر همیشه قول میدهد ۱۸۰ درجه تغییر کند اما در واقع هرگز آن را عملی نمیکند، در نهایت احساس میکنید نمیتوانید به او اعتماد کنید.
۵. چند تا از دعواهای کوچک تبدیل به فوران عظیم خشم میشوند.
در یک رابطهی سالم: میتوانید بپذیرید یا نپذیرید که برکینگ بد بهترین برنامهی تلویزیونی است.
در یک رابطهی سمی: یک اختلاف نظر جزیی تبدیل به یک مشاجرهی شدید میشود.
مالک میگوید: "شاید برای آدمها سخت باشد که درک کنند داشتن نظرات متفاوت به معنی غلط یا درست بودن یکی از آنها نیست." همچنین، این گرایش بهدست دادن کنترل برای مسائل کوچک، ریشه در این واقعیت دارد که تلخی هیجانی نشانهی بارز روابط سمی است.
۵. چند تا از دعواهای کوچک تبدیل به فوران عظیم خشم میشوند.
در یک رابطهی سالم: میتوانید بپذیرید یا نپذیرید که برکینگ بد بهترین برنامهی تلویزیونی است.
در یک رابطهی سمی: یک اختلاف نظر جزیی تبدیل به یک مشاجرهی شدید میشود.
مالک میگوید: "شاید برای آدمها سخت باشد که درک کنند داشتن نظرات متفاوت به معنی غلط یا درست بودن یکی از آنها نیست." همچنین، این گرایش بهدست دادن کنترل برای مسائل کوچک، ریشه در این واقعیت دارد که تلخی هیجانی نشانهی بارز روابط سمی است.
مالک میگوید: "من مکررا در روابط سمی شاهد رنجش و انتقاد عمیق هستم". وقتی این دو با هم ترکیب میشوند، میتوانند آدمها را وادار کنند اختلافهای کوچک را بیش از حد جدی بگیرند.
۶. آیا هر یک از شما میتواند متکی به خود باشد.
در یک رابطهی سالم: شما بهطور مرتب با دوستانتان قرار سینما میگذارید، و همسرتان فعالیتهای انفرادی خودش را دارد.
در یک رابطهی سمی: شما دو نفر مثل چسب به هم چسبیدهاید و نمیتوانید از هم جدا شوید.
وابستگی ممکن است مانند خوشایند به نظر برسد، انگار اوضاع آنقدر خوب است که از جداییهای کوتاه نفرت دارید. در واقعیت، منشأ همیشه با هم بودن احتمالا صورتی از احساس ناامنی است. گریر میگوید: "ممکن است علت وابستگی این باشد که یک فرد میترسد متکی به خود باشد، یا ناشی از کنترل باشد چون یک فرد همیشه انتظار دارد طرف مقابل همیشه با او باشد." آدمهایی که روابط سالمی دارند میدانند پرداختن به سرگرمیها، دوستیها، و علایق خودشان پیوندشان را قویتر میکند.
۷. تا چه حد میتوانید صریح و بیپرده باشید؟
در یک رابطهی سالم: هر دوی شما احساس میکنید میتوانید تقریبا درمورد همهچیز گفتوگو کنید، حتی درمورد اینکه با همسر سابقتان برخورد کردهاید، یا وقتی با دوستانتان بودهاید کسی به شما پیشنهاد دوستی دادهاست.
در یک رابطهی ناسالم: پیمیبرید که دارید چیزهای بیاهمیت و بیضرر را از او پنهان میکنید، مثلا اینکه با دوستی صحبت کردهاید که همسرتان چندان از او خوشاش نمیآید.
وقتی همسرتان نسبت به مسائل بیاهمیت واکنش شدیدی نشان میدهد، ممکن است بهطور غریزی در حضور او مراقب حرفها و رفتارتان باشید، به نحوی که از نظر او، واقعا باملاحظه هستید. مالک میگوید: "این میتواند یک نشانهی کوچک باشد که شما از رنجاندن همسرتان میترسید."
خوب، حالا که فهرست بالا را خواندهاید، اگر گمان میکنید رابطهتان در سالمترین وضعیت نیست، چه باید بکنید؟ خوشبختانه، تشخیص وجود بعضی از این نشانهها به این معنی نیست که باید بهصورت خودکار به رابطهتان پایان دهید. مالک میگوید: "شما میتوانید به مشاورههای فردی بروید و این مسائل را با یک مشاور درمیان بگذارید". یک متخصص باید بتواند کمکتان کند راهی پیدا کنید تا توجه همسرتان را به این مسائل جلب کنید. مالک میگوید: "وقتی با او دربارهی این مسائل صحبت میکنید، باید علاوهبر تغییراتی که از میخواهید انجام دهد، چیزهایی را ذکر کنید که خودتان میخواهید تغییر دهید." این نهتنها احساس مورد هجمه قرار گرفتن را در او کاهش میدهد، بلکه رویکرد هوشمندانهای است، چون مالک میگوید: "در بیشتر رابطهها، هر دو طرف در پویایی آن رابطه نقش دارند".
اگر همسرتان تمایلی ندارد روی خواستههای معقول شما کار کند، یا به کاملا احساساتتان بیاعتنا است، میتوانید از او بخواهید با شما به یک مشاور خانواده مراجعه کند، یا فکر کنید آیا این واقعا همان رابطهای است که میخواهید داشتهباشید.
۶. آیا هر یک از شما میتواند متکی به خود باشد.
در یک رابطهی سالم: شما بهطور مرتب با دوستانتان قرار سینما میگذارید، و همسرتان فعالیتهای انفرادی خودش را دارد.
در یک رابطهی سمی: شما دو نفر مثل چسب به هم چسبیدهاید و نمیتوانید از هم جدا شوید.
وابستگی ممکن است مانند خوشایند به نظر برسد، انگار اوضاع آنقدر خوب است که از جداییهای کوتاه نفرت دارید. در واقعیت، منشأ همیشه با هم بودن احتمالا صورتی از احساس ناامنی است. گریر میگوید: "ممکن است علت وابستگی این باشد که یک فرد میترسد متکی به خود باشد، یا ناشی از کنترل باشد چون یک فرد همیشه انتظار دارد طرف مقابل همیشه با او باشد." آدمهایی که روابط سالمی دارند میدانند پرداختن به سرگرمیها، دوستیها، و علایق خودشان پیوندشان را قویتر میکند.
۷. تا چه حد میتوانید صریح و بیپرده باشید؟
در یک رابطهی سالم: هر دوی شما احساس میکنید میتوانید تقریبا درمورد همهچیز گفتوگو کنید، حتی درمورد اینکه با همسر سابقتان برخورد کردهاید، یا وقتی با دوستانتان بودهاید کسی به شما پیشنهاد دوستی دادهاست.
در یک رابطهی ناسالم: پیمیبرید که دارید چیزهای بیاهمیت و بیضرر را از او پنهان میکنید، مثلا اینکه با دوستی صحبت کردهاید که همسرتان چندان از او خوشاش نمیآید.
وقتی همسرتان نسبت به مسائل بیاهمیت واکنش شدیدی نشان میدهد، ممکن است بهطور غریزی در حضور او مراقب حرفها و رفتارتان باشید، به نحوی که از نظر او، واقعا باملاحظه هستید. مالک میگوید: "این میتواند یک نشانهی کوچک باشد که شما از رنجاندن همسرتان میترسید."
خوب، حالا که فهرست بالا را خواندهاید، اگر گمان میکنید رابطهتان در سالمترین وضعیت نیست، چه باید بکنید؟ خوشبختانه، تشخیص وجود بعضی از این نشانهها به این معنی نیست که باید بهصورت خودکار به رابطهتان پایان دهید. مالک میگوید: "شما میتوانید به مشاورههای فردی بروید و این مسائل را با یک مشاور درمیان بگذارید". یک متخصص باید بتواند کمکتان کند راهی پیدا کنید تا توجه همسرتان را به این مسائل جلب کنید. مالک میگوید: "وقتی با او دربارهی این مسائل صحبت میکنید، باید علاوهبر تغییراتی که از میخواهید انجام دهد، چیزهایی را ذکر کنید که خودتان میخواهید تغییر دهید." این نهتنها احساس مورد هجمه قرار گرفتن را در او کاهش میدهد، بلکه رویکرد هوشمندانهای است، چون مالک میگوید: "در بیشتر رابطهها، هر دو طرف در پویایی آن رابطه نقش دارند".
اگر همسرتان تمایلی ندارد روی خواستههای معقول شما کار کند، یا به کاملا احساساتتان بیاعتنا است، میتوانید از او بخواهید با شما به یک مشاور خانواده مراجعه کند، یا فکر کنید آیا این واقعا همان رابطهای است که میخواهید داشتهباشید.
منبع:
سلامت نیوز
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼