نکاتی برای روابط زناشویی، جالب و خواندنی
در مورد غریزه جنسی دو نظر وجود دارد یکی اینکه می گویند اگر بخواهی آن را کنترل کنی و افراد را از نگاه کردن منع کنی...
پرسش: در مورد غریزه جنسی دو نظر وجود دارد یکی اینکه می گویند اگر بخواهی آن را کنترل کنی و افراد را از نگاه کردن منع کنی باعث زیاد شدن اشتیاق فرد نسبت به مسائل جنسی می شود خودم من با شخصی صحبت می کردم که می گفت وقتی خواهر و مادر در خانه خودشان را خیلی می پوشانند بچه عقده ای می شود و باعث می شود در جامعه چشم چران شود یا دنبال دختر بازی برود یا مسائل بدتر ایجاد شود. در این زمینه راسل هم می گوید در گذشته زنان از پارچه زیادی برای دوختن لباس هایشان استفاده می کردند و لباسهایی با دامن های گشاد و بلند می دوختند در این شرایط مردان با دیدن غوزک پای خام ها تحریک می شدند ولی هم اکنون که آزادی جنسی در غرب برقرار شده با اینکه تا بالای پاهای خانم ها باز است مردان تحریک نمی شوند. این مسئله را به هیجان نیز ارتباط می دهند که هر چه سطح هیجان در فرد بالا رفت به هیجان آمدن دوباره فرد سخت تر است. در دیدگاه اسلامی گفته می شود که اگر فردی برایش عادی شد مسائل جنسی مثلا صحبت با نامحرم، یا همین مواردی که راسل مطرح می کند این فرد بیمار و مریض است و دیگر نمی شود گفت که از لحاظ جنسی سالم است. الان در دانشگاه ما دختر و پسر راحت با هم
صحبت می کنند من به خودم که نگاه می کنم می بینم که نمی شود با دخترها صحبت کرد و محبت نسبت به آن ها در دلت ایجاد نشود به خاطر جاذبه ای که زن و مرد نسبت به هم دارند نمی دانم چطور دیگران راحت با هم گفت و گو می کنند. آیا برای آن ها مشکلی ایجاد نمی شود؟ آیا می شود با دختران صحبت کنی و شهوت به تو دست ندهد؟ ممکن است کسی بگوید که من با دختران آن قدر صحبت کرده ام که دیگر برای من تکراری شده است و صحبت و معاشرت با آن ها تحریکم نمی کند و احساس شهوت و لذت به من دست نمی دهد. ایا این طور می شود؟ اصلا اینکه در دبیرستان های دخترانه و یا دانشگاه ها اساتید مرد برای دختران درس می دهند که کلاس ها کاملا دخترانه است و مدرس گاها روحانی نیز هست برای این آقایان روحانی مشکل ایجاد نمی کند؟ مگر نه اینکه حتی شنیدن صدای زنان نیز می تواند برای مرد محرک باشد پس چطور برای معلمان، اساتید و مدرسان این مشکل وجود ندارد؟ می شود گفت که برای آن ها این قضیه عادی شده است و چون جلسات زیادی برای خانم ها کلاس گذاشته اند دیگر برای آن ها مشکلی ایجاد نمی شود و برای آن ها هم عادی شده است؟ چطور در باره جوان و دانشجو می گویند خود به خود کشش و تمایل وجود دارد
ولی در مورد روحانی، استاد و معلم این طور نیست؟ مردها تا آخر عمرشان تمایل به مسائل جنسی دارند پس چطور یک روحانی بدون هیچ مشکلی برای زن ها درس می دهد؟
پاسخ: این سخن که کنترل شهوت و غریزه جنسی موجب اشتیاق بیشتر و حریص تر شدن می شود پس باید آن را رها کرد از مغالطه های بسیار فریبکارانه و مضحک است.
باید توجه داشت که سخن دین تربیت و هدایت و استفاده درست از غرائز است نه سرکوب کردن آنها.خالق بشر که بهتر از هر کسی به نیازهای بشر و چگونگی تامین اعتدالی آنها آگاه است برنامه ی کنترل و هدایت صحیح غرائز را به ما دستور داده نه تفریط و کشتن آنها و نه افراط . بنابر این در واقع بازگشت سخن مغالطه آمیز فوق ، به این است که «هدایت و تربیت و استفاده درست و صحیح از غریزه جنسی کاری اشتباه و موجب اشتیاق بیشتر و حریص تر شدن می شود پس باید آن را رها کرد». در حالی که هر گز چنین نیست
خداوند انسان را با غرائزی آفریده است ، غرائز اگر در حد خود و به شکل صحیح ارضا شود سبب کمال انسان خواهد بود. اما اگر رها شود سم مهلک برای سلامت جسم و روح خواهد بود.همانند نیاز به غذا که یک نیاز طبیعی است اما چگونگی ارضای آن مهم است همانطور که هر غذایی را نمی توان خورد چون ممکن است برای سلامت مضر باشد و به هر میزان نمی توان خورد چون افراط و پرخوری مضر است و از طرف دیگر تفریط هم درست نیست و موجب سوء تغذیه و بیماری می شود ، غریزه جنسى هم مانند غریزه گرسنگی و نیاز به غذا ، یکى از غرائز طبیعى انسان است و یکى از نعمتهاى خدادادى به بشر است. آنچه ما بر اساس دستور خداوند انجام می دهیم برآوردن این نیاز و غریزه به نحو درست و بدون افراط و تفریط است لذا همانطور که در مورد غذا خوردن، باید کنترل کرد که چه بخوریم و چه نخوریم و اینکه چه مقدار بخوریم و بیش از آن نخوریم ، در مورد غریزه جنسی هم باید کنترل کرد لذا در اسلام همانگونه که با افراط و ارضای غریزه جنسی از هر راهی مخالفت شده و راه درست و کنترل شده برای آن معرفی کرده با تفریط یعنی رهبانیت و تارک دنیا شدن هم مخالفت و مقابله شده است.
اما اشکال سخن فوق :
1- اولا: خداوند انسان را با غرائزی آفریده است ، غرائز اگر در حد خود و به شکل صحیح ارضا شود سبب کمال انسان خواهد بود. اما اگر رها شود سم مهلک برای سلامت جسم و روح خواهد بود.همانند نیاز به غذا که یک نیاز طبیعی است اما چگونگی ارضای آن مهم است همانطور که هر غذایی را نمی توان خورد چون ممکن است برای سلامت مضر باشد و به هر میزان نمی توان خورد چون افراط و پرخوری مضر است و از طرف دیگر تفریط هم درست نیست و موجب سوء تغذیه و بیماری می شود ، غریزه جنسى هم مانند غریزه گرسنگی و نیاز به غذا ، یکى از غرائز طبیعى انسان است و یکى از نعمتهاى خدادادى به بشر است. آنچه ما بر اساس دستور خداوند انجام می دهیم برآوردن این نیاز و غریزه به نحو درست و بدون افراط و تفریط است لذا همانطور که در مورد غذا خوردن، باید کنترل کرد که چه بخوریم و چه نخوریم و اینکه چه مقدار بخوریم و بیش از آن نخوریم ، در مورد غریزه جنسی هم باید کنترل کرد لذا در اسلام همانگونه که با افراط و ارضای غریزه جنسی از هر راهی مخالفت شده و راه درست و کنترل شده برای آن معرفی کرده با تفریط یعنی رهبانیت و تارک دنیا شدن هم مخالفت و مقابله شده است.
ثانیا:انسان موجود دارای اراده است و با اراده خود می خواهد سعادت خود را رقم بزند. چنین نیست که هر نوع منع و خودداری مضر به انسان و موجب عقده ای شدن و حریص شدن باشد. به عنوان مثال روزه منع کردن است منع کردن از برخی امور حلال مانند خوردن و آشامیدن و غریزه جنسی و... اما با روزه نه تنها انسان حریص نمی شود بلکه یاد می گیرد که نفس را باید کنترل کرد و در اختیار گرفت خوردن و آشامیدن طبق اراده انسان باشد و هوا و هوس انسان را به سمت هر خوردن و آشامیدن و در هر زمانی نکشد لذا روزه تمرین تقوا و کنترل نفس است. تربیت دینی می گوید در حالی که غریزه می خواهد افراط و سرکشی کند یاد بگیر که آن را در محدوده ای که به نفع توست به او میدان دهی و رهایش نکنی. شهوت به خوردن و غرایز جنسی و غیره را تنها در محدوده ای که به نفع سلامت توست میدان بده و از آن مرکبی برای روح و جسمت بساز.همینطور در مورد غریزه جنسی انسان تربیت شده با دین یاد می گیرد که آن را در محدوده ای خاص که در مسیر سعادت دنیا و آخرت اوست کنترل کند.
ثالثا: نتیجه کنترل تربیت و هدایت غریزه جنسی، ایجاد اشتیاق و حرص غریزی نسبت به همسر حلال و قانونی است. لذا محبت و عشق میان همسران متدین خیلی محکم و شدید تر از هوسهای زودگذر خیابانی و اساسا غیر قابل مقایسه با آن است. ( هوس های خیابانی پس از کام گیری فورا افول می کند و به فراق و جدایی می کشد)
۲- اینکه می گویند «پس باید رها کرد» نتیجه گیری غلط است . طبق این منطق باید موارد مخدر و انواع امور مضر برای سلامت جسم و روح را باید در اختیار کودک و نوجوان و جوان قرار داد تا مبادا حریص شوند!!! آیا به مجرد اینکه منع موجب حریص شدن می شود باید رها کرد و بگذاریم نفس به خواهش های حیوانی مضر به حالش بدون هیچ محدودیتی برسد.آیا هیچ انسانی می پذیرد با این استدلال که منع موجب حریص شدن می شود پس در خانه خود را بر روی دزدان مال و ناموس باز بگذاریم تا آنقدر ببرند تا حرصشان مرتفع گردد؟!
این اشتباه ناشی از عدم شناخت انسان است. غرائز را هر چقدر هم رها کنید هیچگاه به سیری نخواهد رسید بلکه حریص تر می شود و حد یقف ندارد. اینکه می گویند دیدن پای لخت زنان در غرب عادی است و آستانه تحریک بالاتر رفته است ، این بدین معناست که طالب بیشترند و به این مقدار قانع نیستند نه اینکه حرص آنان از بین رفته است بلکه حرصشان بر بیشتر از وضع موجود تعلق گرفته است. و توقع مردان برای تمتع از زنان بیشتر شده است. آمار فساد جنسی در جوامعی که بر اساس اندیشه راسل حرکت کرده این را نشان می دهد اساسا مقتضای سخن راسل همین است چون طبق منطق وی تا وقتی خانمها عورت خود را با شرت می پوانند مردان حریصند بر دیدن مستقیم عورت ؛ تا وقتی ممنوع از آمیزش با خانمی که همسر دیگری است هستند حریصند بر رابطه نامشروع با وی و ...
۳-اینکه می گویید استاد و معلم و روحانی... اولا تربیت و هدایت و کنترل غریزه جنسی است، که در این ارتباطها افراد را حفظ می کند. اکر استاد و معلم نفس خود را تربیت کرده باشد در مواردی که ضرورت است در صد ایمن بودنش از خطر لغزش و گناه بالاتر است هر چند قطعی نیست. ثانیا اسلام می گوید حتی المقدور از ارتباط با نامحرم اجتناب کنید و هیچکسی در امان نیست لذا در درجه اول حتی المقدور باید از استاد و معلم خانم برای خانمها استفاده کرد و تنها در موارد ضرورت آن هم با رعایت حدود از مردان.
پاسخ: این سخن که کنترل شهوت و غریزه جنسی موجب اشتیاق بیشتر و حریص تر شدن می شود پس باید آن را رها کرد از مغالطه های بسیار فریبکارانه و مضحک است.
باید توجه داشت که سخن دین تربیت و هدایت و استفاده درست از غرائز است نه سرکوب کردن آنها.خالق بشر که بهتر از هر کسی به نیازهای بشر و چگونگی تامین اعتدالی آنها آگاه است برنامه ی کنترل و هدایت صحیح غرائز را به ما دستور داده نه تفریط و کشتن آنها و نه افراط . بنابر این در واقع بازگشت سخن مغالطه آمیز فوق ، به این است که «هدایت و تربیت و استفاده درست و صحیح از غریزه جنسی کاری اشتباه و موجب اشتیاق بیشتر و حریص تر شدن می شود پس باید آن را رها کرد». در حالی که هر گز چنین نیست
خداوند انسان را با غرائزی آفریده است ، غرائز اگر در حد خود و به شکل صحیح ارضا شود سبب کمال انسان خواهد بود. اما اگر رها شود سم مهلک برای سلامت جسم و روح خواهد بود.همانند نیاز به غذا که یک نیاز طبیعی است اما چگونگی ارضای آن مهم است همانطور که هر غذایی را نمی توان خورد چون ممکن است برای سلامت مضر باشد و به هر میزان نمی توان خورد چون افراط و پرخوری مضر است و از طرف دیگر تفریط هم درست نیست و موجب سوء تغذیه و بیماری می شود ، غریزه جنسى هم مانند غریزه گرسنگی و نیاز به غذا ، یکى از غرائز طبیعى انسان است و یکى از نعمتهاى خدادادى به بشر است. آنچه ما بر اساس دستور خداوند انجام می دهیم برآوردن این نیاز و غریزه به نحو درست و بدون افراط و تفریط است لذا همانطور که در مورد غذا خوردن، باید کنترل کرد که چه بخوریم و چه نخوریم و اینکه چه مقدار بخوریم و بیش از آن نخوریم ، در مورد غریزه جنسی هم باید کنترل کرد لذا در اسلام همانگونه که با افراط و ارضای غریزه جنسی از هر راهی مخالفت شده و راه درست و کنترل شده برای آن معرفی کرده با تفریط یعنی رهبانیت و تارک دنیا شدن هم مخالفت و مقابله شده است.
اما اشکال سخن فوق :
1- اولا: خداوند انسان را با غرائزی آفریده است ، غرائز اگر در حد خود و به شکل صحیح ارضا شود سبب کمال انسان خواهد بود. اما اگر رها شود سم مهلک برای سلامت جسم و روح خواهد بود.همانند نیاز به غذا که یک نیاز طبیعی است اما چگونگی ارضای آن مهم است همانطور که هر غذایی را نمی توان خورد چون ممکن است برای سلامت مضر باشد و به هر میزان نمی توان خورد چون افراط و پرخوری مضر است و از طرف دیگر تفریط هم درست نیست و موجب سوء تغذیه و بیماری می شود ، غریزه جنسى هم مانند غریزه گرسنگی و نیاز به غذا ، یکى از غرائز طبیعى انسان است و یکى از نعمتهاى خدادادى به بشر است. آنچه ما بر اساس دستور خداوند انجام می دهیم برآوردن این نیاز و غریزه به نحو درست و بدون افراط و تفریط است لذا همانطور که در مورد غذا خوردن، باید کنترل کرد که چه بخوریم و چه نخوریم و اینکه چه مقدار بخوریم و بیش از آن نخوریم ، در مورد غریزه جنسی هم باید کنترل کرد لذا در اسلام همانگونه که با افراط و ارضای غریزه جنسی از هر راهی مخالفت شده و راه درست و کنترل شده برای آن معرفی کرده با تفریط یعنی رهبانیت و تارک دنیا شدن هم مخالفت و مقابله شده است.
ثانیا:انسان موجود دارای اراده است و با اراده خود می خواهد سعادت خود را رقم بزند. چنین نیست که هر نوع منع و خودداری مضر به انسان و موجب عقده ای شدن و حریص شدن باشد. به عنوان مثال روزه منع کردن است منع کردن از برخی امور حلال مانند خوردن و آشامیدن و غریزه جنسی و... اما با روزه نه تنها انسان حریص نمی شود بلکه یاد می گیرد که نفس را باید کنترل کرد و در اختیار گرفت خوردن و آشامیدن طبق اراده انسان باشد و هوا و هوس انسان را به سمت هر خوردن و آشامیدن و در هر زمانی نکشد لذا روزه تمرین تقوا و کنترل نفس است. تربیت دینی می گوید در حالی که غریزه می خواهد افراط و سرکشی کند یاد بگیر که آن را در محدوده ای که به نفع توست به او میدان دهی و رهایش نکنی. شهوت به خوردن و غرایز جنسی و غیره را تنها در محدوده ای که به نفع سلامت توست میدان بده و از آن مرکبی برای روح و جسمت بساز.همینطور در مورد غریزه جنسی انسان تربیت شده با دین یاد می گیرد که آن را در محدوده ای خاص که در مسیر سعادت دنیا و آخرت اوست کنترل کند.
ثالثا: نتیجه کنترل تربیت و هدایت غریزه جنسی، ایجاد اشتیاق و حرص غریزی نسبت به همسر حلال و قانونی است. لذا محبت و عشق میان همسران متدین خیلی محکم و شدید تر از هوسهای زودگذر خیابانی و اساسا غیر قابل مقایسه با آن است. ( هوس های خیابانی پس از کام گیری فورا افول می کند و به فراق و جدایی می کشد)
۲- اینکه می گویند «پس باید رها کرد» نتیجه گیری غلط است . طبق این منطق باید موارد مخدر و انواع امور مضر برای سلامت جسم و روح را باید در اختیار کودک و نوجوان و جوان قرار داد تا مبادا حریص شوند!!! آیا به مجرد اینکه منع موجب حریص شدن می شود باید رها کرد و بگذاریم نفس به خواهش های حیوانی مضر به حالش بدون هیچ محدودیتی برسد.آیا هیچ انسانی می پذیرد با این استدلال که منع موجب حریص شدن می شود پس در خانه خود را بر روی دزدان مال و ناموس باز بگذاریم تا آنقدر ببرند تا حرصشان مرتفع گردد؟!
این اشتباه ناشی از عدم شناخت انسان است. غرائز را هر چقدر هم رها کنید هیچگاه به سیری نخواهد رسید بلکه حریص تر می شود و حد یقف ندارد. اینکه می گویند دیدن پای لخت زنان در غرب عادی است و آستانه تحریک بالاتر رفته است ، این بدین معناست که طالب بیشترند و به این مقدار قانع نیستند نه اینکه حرص آنان از بین رفته است بلکه حرصشان بر بیشتر از وضع موجود تعلق گرفته است. و توقع مردان برای تمتع از زنان بیشتر شده است. آمار فساد جنسی در جوامعی که بر اساس اندیشه راسل حرکت کرده این را نشان می دهد اساسا مقتضای سخن راسل همین است چون طبق منطق وی تا وقتی خانمها عورت خود را با شرت می پوانند مردان حریصند بر دیدن مستقیم عورت ؛ تا وقتی ممنوع از آمیزش با خانمی که همسر دیگری است هستند حریصند بر رابطه نامشروع با وی و ...
۳-اینکه می گویید استاد و معلم و روحانی... اولا تربیت و هدایت و کنترل غریزه جنسی است، که در این ارتباطها افراد را حفظ می کند. اکر استاد و معلم نفس خود را تربیت کرده باشد در مواردی که ضرورت است در صد ایمن بودنش از خطر لغزش و گناه بالاتر است هر چند قطعی نیست. ثانیا اسلام می گوید حتی المقدور از ارتباط با نامحرم اجتناب کنید و هیچکسی در امان نیست لذا در درجه اول حتی المقدور باید از استاد و معلم خانم برای خانمها استفاده کرد و تنها در موارد ضرورت آن هم با رعایت حدود از مردان.
منبع:
تبیان
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼