۸۵۵۰۰
۲۳۰۳
۲۳۰۳

آرامش در زندگی زناشویی، چگونه فراهم می‌شود؟

حدود هفت ساله که ازدواج کردم ودراین مدت مشکلات زیادی داشته ام.

پرسش: من حدود هفت ساله که ازدواج کردم ودراین مدت مشکلات زیادی داشته ام از دخالتهای خانواده همسرم وحس اعتمادبیش ازحدی که به آنان دارد اصلا مرا از خودش نمیداند وبسیار مرا محدود میکندو بسیار به من ظنین است در صورتیکه من دختری مذهبی بودم و بسیار سنتی ازدواج کردم همسرم هم بسیار مذهبی است ولی بیشتر اوقاتش رابا دوستانش در هیاتهای مذهبی ویا در جمعهای آنان میگذراندویا مدام با تلفن همراه درحال مسیج و تماس با آنان است و اصلا اوقات فراغتی باهم نداریم جزشبها که میخوابیم الان مدتیست که علنا درحضوردیگران به خصوص خانواده اش و اقوامش هرنوع برخورد توهین آمیزی رابا من دارد.وکلا هیچ مسئولیت و قیدی درقبال من وزندگی نداردواصلا برایش مهم نیست من اموراتم چگونه میگذرد،خانه هم به تازگی خریده ایم ولی هیچ فرقی جز در کمتر شدن دخالتهای علنی خانواده اش نداشته ،ضرب وشتم و بددهانی بسیار داریم،باوجود اینکه به نزدچندمشاور رفته ام بخاطریک طرفه بودن توصیه ها هیچ تاثیری جز یک مسکن موقتی تاثیری نداشته ،اصلا راضی نمیشود به مشاوره بیاید و یا توصیه های مشاور را عمل کند،بعداز سه سال تلاش از سال ۴ ازدواج موفق شدم با کلی دعوا و حرف شنیدن وکتک خوردن مجبورش کنم به دکتر برود و آزمایش بدهد و معلوم شد عقیم است و تحلیل رفتن قوای جنسی اش هم به همین علت بوده که قبل از ازدواج تستسترون میزده و بعد قطع کرده،حالا هم ۲سال است به توصیه پزشک مصرف میکند ماهی یک آمپول،ولی ادامه راه برای بچه دار شدن،برای همراهی در زندگی،برای رفع نیازهای اولیه یک همسریعنی عشق و دوست داشتن و احترام گذاشتن ودرمیان گذاشتن مسائل با همسر به عنوان شریک زندگی صفربوده و حالا زیر صفر رسیده من دیگر خسته شده ام نه بخاطر بچه نداشتن بلکه بخاطر تحقیرهاو توهینهاو کتکها که دیگر در حضور دیگران هم اتفاق میافتد، من جز همدلی چیزی نمیخواهم، فقط کمی دوستم داشته باشد،من دیگربه فکر جدایی افتاده ام ولی نمیخواهد مهریه ام را بدهد و من نمیدانم شکایت کنم یا نه،خانواده ام هم دیگرخسته شده اند و همه چیز را به خودم واگذارکرده اند نمیخواهند شتابزده عمل کنم واز رضای خدا صحبت میکنند و اصراردارند خوب فکرهایم را بکنم تا بعدا پشیمان نشوم درضمن من مربی پیش دبستانم و اندک درآمدی دارم وتاحدودی کمک خرج همسرم هم بوده ام.



پاسخ: در ابتدا به شما توصیه می کنم با یک روانشناس مشاوره کنید حتی تنهایی خودتان به مشاوره بروید برایش نامه بنویسید که تو را دوست دارم و همین چیزی را که برای من نوشتید به او بگویید چیز زیادی نمی خواهم فقط دوستم داشته باش.....
طلاق اولین راه حل نیست دادگاه خانواده آخرین راه حل است . اگر همه راه ها را امتحان کردید و به نتیجه نرسیدید مهریه را مطالبه کنید و به اجرا بگذارید و دادخواست طلاق مبنی بر عقیم بودن ایشان رو هم به دادگاه تقدیم کنید.




منبع: تبیان

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.