بغل کردن نوزاد، درست یا غلط؟
انسانها و بیشتر موجودات لمس شدن را دوست دارند. لمس کردن بخش مهمی از هر رابطهای است که در زمینهٔ فرزندپروری نیز اهمیت بسیار زیادی پیدا میکند.
انسانها و بیشتر موجودات لمس شدن را دوست دارند. لمس کردن بخش مهمی از هر رابطهای است که در زمینهٔ فرزندپروری نیز اهمیت بسیار زیادی پیدا میکند. اما آیا باید نوزادان یا کودکانمان را بغل کنیم یا خیر و چگونه و تا چه زمانی باید آنها را بغل کنیم؟ این سؤالی است که در این مطلب به شکلهای مختلف به آن پاسخ داده شده است.
چرا بغل کردن نوزاد مهم است؟
لمس کردن محبتآمیز سطح هورمون «استرس» یعنی کورتیزول را کاهش میدهد و سطح هورمون «حس خوب» یعنی اکسیتوسین را افزایش میدهد. اکسیتوسین همان هورمونی است که به ما احساس پیوند و وصل بودن به دیگران را میدهد.
به خاطر داشته باشید که کودکان دائماً در معرض استرس هستند اما نه همان نوع استرسی که ما میشناسیم، بلکه استرسی مثل اضطراب جدایی کودک که همراه عدم قطعیتی میآید که کودکان تجربه میکنند. مثلاً استرس ناشی از بیرون رفتن مادر از اتاق، استرس اینکه کودک نتواند صورتش را از آفتاب بپوشاند و استرس اینکه نداند آیا کسی بالاخره پوشک بدبویش را عوض میکند یا خیر. به همین دلیل است که کارشناسان کودک، مواردی مثل ماساژ کودک، تماس او با پوستتان در حین شیر خوردن حتی اگر شیردهی نمیکنید و بغل کردن او هنگام قصه گفتن یا کتاب خواندن را به شما توصیه میکنند.
از چه زمانی میتوانم اجازه دهم اطرافیان نوزادم را بغل کنند؟
تا زمانی که مهمانان شما بیمار نباشند و ابتدا دستهایشان را بشویند، از همان روز تولد هم ایرادی ندارد که نوزاد را در آغوش بگیرند. برخی والدین، فرزندان بزرگترشان را بازرس شستن دستها میکنند و آنها به مهمانان پیشنهاد میکنند که سینک روشویی و حولهٔ تمیز را به آنها نشان دهند. همچنین یک ضدعفونیکنندهٔ دست بر پایهٔ الکل هم گزینهٔ خوبی است. شاید این اتفاق کمکم در خانواده و فامیل به یک سنت منطقی و ارزشمند یا حتی سرگرمکننده تبدیل شود.
اینکه اقوام و دوستان نزدیک به دیدن شما و نوزاد میآیند سنت خیلی خوبی است، به ویژه اگر با این کار به شما کمک میکنند تا در نقش جدیدتان به عنوان مادر یا پدر جا بیفتید. اما سیستم ایمنی بدن نوزادان هنوز به طور کامل رشد نکرده، بنابراین لازم است که در دو سه ماه اول زندگی، شما در مقابل میکروبها از او محافظت کنید. پس از گذشت چند ماه، پاسخ دستگاه ایمنی بدن او به آلودگی قویتر خواهد بود و دیگر لازم نیست از همه بخواهید قبل از بغل کردن کودک دستهایشان را بشویند. اما حتی آن موقع هم فکر خوبی است که ملاقات مهمانان بیمار را محدود کنید و از هرکسی که سرفه میکند، سرما خورده یا تب دارد خواهش کنید که در وقت دیگری به دیدن شما بیاید. بیشتر افراد درک میکنند و با خوشحالی این کار را انجام میدهند. برای آن معدود افرادی هم که ادعا میکنند نیازی به شستن دستهایشان ندارند، چون بیمار نیستند، با ملایمت یادآوری کنید که مردم ممکن است میکروبها را بدون اینکه هیچ علائمی از بیماری داشته باشند پراکنده کنند.
در آخر نیز به یاد داشته باشید که برخی کودکان به محیط و روال زندگی آرامتری نیاز دارند. پس مراقب تحریک شدن بیش از حد فرزندتان باشید و آن عیادتهای اولیه هم نباید فرصت ایجاد پیوند عاطفی بین شما و نوزاد، فهم معنای سرنخهای رفتاری او یا جبران کمبود خواب را از شما بگیرند.
چه زمانی باید دستهایمان را مشخصاً برای بغل کردن نوزاد شسته باشیم؟
شستن دستها بهترین راه برای جلوگیری از گسترش بیماریهاست و نوزادان از گروههایی هستند که بیشترین ریسک آلوده شدن را دارند. شما باید به تمیزی دستهای خود، به ویژه در موراد زیر بیشتر دقت کنید:
قبل از شیر دادن به نوزاد
بعد از عوض کردن پوشک
بعد از رفتن به دستشویی
به فرزندان بزرگترتان هم یاد بدهید که دستهایشان را به اندازهٔ خواندن چند دور «تولدت مبارک» با آب و صابون بشویند.
چرا برخی نوزادان بغل شدن را دوست ندارند؟
بیشتر کودکان از تماس فیزیکی نزدیک و صمیمانه با والدینشان لذت میبرند. بنابراین، همهٔ ما انتظار داریم که آنها را با بغل کردن یا در آغوش گرفتن و نوازش آرام کنیم. با این حال برای برخی از کودکان کاملاً طبیعی هم بغل شدن اصلاً آرامشبخش نیست. آنها این محدودیت را پس میزنند و حتی از آن بدشان میآید و نمیپذیرند که سرشان را به شیرینی روی شانههای والدینشان تکیه دهند یا پاهایشان را زیر بغل آنها جمع کنند. در واقع در آغوش گرفته شدن یا قنداق شدن نه تنها برای آنها تسکیندهنده و آرامشبخش نیست، بلکه آنها را آشفته میکند و هرچه والدین بیشتر برای بغل کردن آنها تلاش کنند، این کودکان بیشتر مخالفت میکنند. پس اگر کودکتان فعالانه شما را پس میزند، به نظر میرسد که او از این دسته کودکان باشد.
این کودکان معمولاً ارتباط چشمی را به بغل شدن و صحبت کردن را به در آغوش گرفته شدن ترجیح میدهند. وقتی کودک سعی میکند از آغوشتان فرار کند، او را به اجبار نگه ندارید و برای تیمار احساسات خود غمگین نشوید و عقبنشینی نکنید. به جای آن، کودک را روی تخت یا یک زیرانداز بگذارید و رویش خم شوید تا بتواند در حینی که با او صحبت میکنید صورتتان را به شکل دقیق مطالعه کند.
کودکان عاشق تماشای صورت انسانها هستند و آنهایی که زمان زیادی را به جای روی شانه، رو در رو با دیگران هستند، اغلب زودتر از دیگر کودکان لبخند میزنند و به صحبتهای شما با شیوهٔ خود پاسخ میدهند. به این شکل که؛ او صدایی تولید میکند، شما هم با صدایی جواب میدهید و او دوباره به شما پاسخ میدهد و به همین ترتیب ادامه میدهید. این شروعی عالی به سمت صحبت کردن و جایگزین خوبی برای بغل کردنی است که شما دوست دارید.
اگر هنوز هم خیلی دلتان میخواهد که پشت گردن کودکتان را نوازش کنید یا چالهای گونهاش را ببوسید، این کار وقتی انجام دهید که او با خوشحالی در صندلی یا کالسکهاش مشغول چیزی است یا وقتی دارید پوشکش را عوض میکنید. با این کار، او میتواند نوازشهای عاشقانهٔ شما را بپذیرد بدون اینکه احساس کند در آغوش شما زندانی شده است. اگر شما با انگشتهایش بازی میکنید، پاهایش را شبیه رکاب زدن حرکت میدهید و روی شکمش با دهانتان صدا درمیآورید، کودکتان احتمالاً از این بازیها شادمان خواهد شد. همیشه این نکتهٔ مهم را به یاد داشته باشید شما یا حتی محبت فیزیکی شما نیست که کودکتان پس میزند، بلکه احساس گیر افتادن است.
اما مهمتر از همه این است که؛ رویکری کلاً «بدون تماس» نسبت به کودک «غیربغلیتان» در پیش نگیرید. همانطور که کودکان بغلی علاوه بر بغل شدن و نوازش شدن به ارتباط چهره به چهره و صحبت کردن هم نیاز دارند، کودکان کنارهگیر هم به مقداری در آغوش گرفتن علاوه بر نگاه کردن و گوش کردنی که ترجیحش میدهند نیاز دارند. اگر شما برای بغل کردن کودکتان اصرار نکنید اما تماس فیزیکی به شکلی نرم و ملایم اما بامحبت، مثلاً در حین رقصیدن یا با هم نشستن توی یک تاب را ادامه دهید، او به وقت خودش از این نوع تماس هم لذت خواهد برد.
چه کنید اگر وقتی نوزاد را زمین میگذارید، بهانهگیری میکند؟
برای یک نوزاد میل به در آغوش گرفته شدن یک «عادت» نیست، بلکه یک «نیاز» است. سعی کنید از دید کودک به موضوع نگاه کنید. بگذارید این موضوع را کمی بازتر کنیم. برای نوزادی که ۹ ماه درون بدن گرم و نرم شما آرمیده بود، حالا تنها ماندن در یک گهوارهٔ بزرگ، وقتی هیچ بدن گرمی هم در کنارش نیست میتواند واقعا یک شوک باشد. اگرچه هر کودکی با دیگری متفاوت است اما تقریباً همة آنها وقتی یکی از والدین او را در حالت بیداری زمین میگذارد کمی پریشان میشوند و نیاز دارند که با کمک والدینشان با شیر دادن، شیشهشیر دادن یا جنبانده شدن به خواب بروند.
البته، این به معنای آن نیست که هرگز نباید انتظار داشته باشید که کودکتان راضی و آرام در گهوارهاش دراز بکشد یا نباید سعی کنید تسکین و تسلی دادن خود را به کودکتان یاد بدهید. برای مثال، او ممکن است قبل از اینکه واقعاً گرسنه باشد از چرتش بیدار شود و به چیزی خیره شود که چند دقیقه توجهش را به خود جلب کند. برای تشویق این لحظات بیداری آرام، میتوانید گهوارهٔ کودک را علاوه بر راحت و ایمن بودن، برایش جذاب کنید. به عنوان مثال، آویزهای بالای سرش را گاهی عوض کنید یا اشیایی را که بالای محل خوابش آویزان کردهاید بچرخانید. همچنین، طی چند هفته کودک دستهایش را کشف خواهد کرد و شروع به بازی با آنها میکند؛ دیدن دستهایش و سپس حس کردن، مکیدن و کنترل آنها یک بازی است که هر بار کودک را برای دقایقی سرگرم نگه میدارد.
چه زمانی کودک دیگر از زیاد نبودن توی بغلتان ناراحت نمیشود؟
وقتی کودکتان چند ماهه شد و توانست خود را برای فواصل کوتاهی سرگرم کند، دیگر وقتی او را زمین میگذارید کمتر ناراحت میشود و بالاخره یک روز باشکوه میرسد که کودکتان حتی آماده است خودش را بدون نیاز به کمک چندانی از سوی شما بخواباند. وقتی این اتفاق میافتد دو روش هست که میتوانید امتحان کنید:
یکی اینکه به او شیر بدهید یا بغلش کنید تا آنقدر خوابآلوده شود که وقتی او را زمین میگذارید به خواب رفتن برایش راحتتر باشد تا اعتراض کردن به رفتن شما
راه دیگر این است که روش بینابینی مثل جنباندن، زدن به پشتش یا نوازش کردن را به کار ببرید برای پر کردن شکاف بین بغل شدن و تنها بودن؛ یعنی حد وسط این دو اتفاق
با این حال، به خاطر داشته باشید که اینها راهکارهایی برای این مرحلهٔ انتقال هستند و لازم است به تدریج آنها را کنار بگذارید. در واقع طی شش ماه شما باید بتوانید کودک خوابآلوده اما هنوز بیدارتان را در تختش بگذارید و او را که خوشحال و راحت است بگذارید تا خودش به خواب برود.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼