۱۲۸۹۳۵
۱۹۱۵
۱۹۱۵

بررسی معضل کودک آزاری، بحرانی که جیغ می‌کشد!

۷۰ درصد کودک‌آزاری های جنسی در خانواده‌ها اتفاق می افتد؛ این تازه‌ترین آماری است که از آزار جنسی کودکان ارائه شده است.

۷۰ درصد کودک‌آزاری‌های جنسی در خانواده‌ها اتفاق می‌افتد؛ این تازه‌ترین آماری است که از آزار جنسی کودکان ارائه شده است. بخش قابل‌توجهی از این جرایم جنسی به‌وسیله محارم صورت می‌گیرد و در بررسی‌های صورت‌گرفته برای ریشه‌یابی این معضل، جای خالی آموزش به‌چشم می‌خورد. درواقع پدر و مادر برای دستیابی به بلوغ جنسی، باید آموزش ببینند تا بتوانند آن را به کودکانشان منتقل کنند.

علاوه‌براین خلأ‌های قانونی بسیاری در این مسئله وجود دارد؛ البته انجمن حمایت از حقوق کودکان در سال 77 لایحه‌ای را تدوین کرد که از سال 81 به صورت قانون درآمد و کودک‌آزاری به‌عنوان جرمی عمومی تلقی شد که نیاز به شاکی خصوصی ندارد اما مهم‌ترین انتقاد به این قانون، این است که جرایم و مجازات‌هایی که در این قانون پیش‌بینی شده با هم تناسب ندارند؛ به این صورت، مجازات‌های کمی تعیین شده‌اند که بسیاری از آنها هم ممکن است مورد تخفیف قرار بگیرند، بنابراین مجرم، مجازات متناسبی ندارد و ممکن است باعث شود باز هم به این کار دست بزند.

۱۹ نوامبر، روز جهانی مبارزه با کودک‌آزاری است. در همین زمینه، روز دوشنبه، سوم آبان، همایشی با عنوان «بررسی کودک‌آزاری با رویکرد آزارهای جنسی» توسط انجمن حمایت از حقوق کودکان و با حضور متخصصان در حوزه قضائی و پزشکی برگزار شد و صاحب‌نظران در این نشست به جنبه‌های حقوقی کودک‌آزاری پرداختند.

زمان طلایی برای نمونه‌گیری آزار جنسی
کودک‌آزاری و آزارهای جنسی از مسائلی است که در صورت وقوع، می‌تواند کل خانوده را دچار تنش کند و به‌تبع‌آن، مشکلات دیگری به وجود بیاورد؛ البته این امر در صورتی است که آزارهای جنسی داخل خانواده صورت نگرفته باشد و اگر داخل خانه و توسط اعضای آن باشد، پیگیری و بررسی آن به‌مراتب سخت‌تر خواهد بود که در بسیاری موارد هم امکان اثبات آزار جنسی وجود ندارد.

آسیه جعفری، متخصص و کارشناس دفتر امور معاینات بالینی پزشکی قانونی به‌عنوان یکی از سخنرانان این نشست، با اشاره به اینکه درحال حاضر سازمان پزشکی قانونی در رابطه با آزارهای جنسی سرویس 24 ساعته دارد و اگر در هر ساعتی از شبانه‌روز برای آزارهای جنسی مراجعه کنند، می‌توانند معاینه شوند و نمونه‌برداری انجام شود، می‌گوید: «البته انجام معاینات و نمونه‌برداری در صورتی است که دستور قضائی داشته باشند؛ زیرا آیین دادرسی کشوری، تفحص در امور جنسی را حتی برای ضابطان قضائی ممنوع کرده است و فقط اجازه داده در صورت وجود شکایت، وارد شوند.»

او با اشاره به اینکه در کشور ما برای شروع این کار و نمونه‌گیری حتما نیاز به دستور قضائی است، ادامه می‌دهد: «بنابراین اگر فردی به بیمارستان مراجعه کند و نمونه‌گیری انجام شود، احتمال اینکه آن نمونه به‌عنوان مستندی برای آزار جنسی مورد پذیرش قرار بگیرد، بسیار کم است؛ البته این مسئله در تمام کشورها به همین شکل است و تنها تفاوت آن با کشور ما، این است که تعدادی مرکز وجود دارد که زیر نظر سیستم قضائی فعالیت می‌کنند و پذیرفته‌شده هستند و می‌توانند به‌طور اتوماتیک کار را شروع کنند؛ البته در کشور ما هم دادگاه‌ها کشیک دارند و ما قاضی کشیک داریم. در صورتی که این جرم اتفاق افتاده باشد، نامه می‌گیرند و به پزشکی قانونی مراجعه می‌کنند که سرویس ۲۴‌ساعته دارد و نمونه‌گیری انجام می‌شود.» به گفته این متخصص، برای رسیدگی به آزارهای جنسی و اثبات جرم و هویت متجاوز نیاز به نمونه‌گیری داریم و این نمونه‌گیری، زمانی طلایی دارد.
جعفری با اشاره به اینکه معمولا عامه مردم به‌دلیل اینکه از این زمان طلایی اطلاعی ندارند و صبر می‌کنند تا بحران‌های روانی‌شان حل شود، می‌گوید: «به همین دلیل، مهم است که حتما در این زمان طلایی مراجعه کنند که مستندات فیزیکی و آزمایشگاهی انجام شود. اگر شخصی مورد آزار دهانی قرار گرفته باشد، ۶ ساعت وقت داریم و بعد از این زمان مستندات از بین می‌رود. در آزارهای مقعدی تا ۲۴ ساعت فرصت داریم و اگر دفع مدفوع صورت گیرد، دیگر فایده‌ای ندارد. در آزارهای واژینال هم تا ۷۲ ساعت فرصت داریم ولی تا ۲۴ ساعت اول بهترین زمان است، بنابراین اگر کسی دیر مراجعه کند، فقط آزارهای فیزیکی مثل کبودی و زخم را می‌توانیم گزارش کنیم و عملا نمی‌توانیم نمونه‌ای بگیریم تا هویت متجاوز مشخص شود؛ البته تجاوز به فرد مشخص می‌شود ولی فایده‌ای برای خانواده ندارد و موضوع مهم که تشخیص هویت متجاوز است، به دست نخواهد آمد. علاوه‌براین، مسئله دیگری که به‌عنوان نمونه از بدن افراد می‌گیریم، البسه آنهاست؛ لباسی که شسته نشده باشد تا سال‌ها قابل استفاده است و سطح بدنی که شسته نشده باشد، تا زمانی که نمونه روی آن وجود دارد، نمونه‌گیری انجام می‌شود.

مصلحت در ازدواج کودکان برای زمان ما نیست
ازدواج کودکان که به گفته ثریا عزیزپناه، عضو هیأت مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان، زیرمجموعه خشونت علیه کودکان است، تبعات جبران‌ناپذیر بسیاری دارد. کودک قبل از ازدواج هیچ‌گونه آمادگی‌ای چه از نظر جسمی و فیزیکی و چه از لحاظ روانی ندارد و فشار زیادی به فرد تحمیل می‌کند؛ به‌ویژه رابطه‌ای که زودرس است تبعات منفی بسیاری دارد؛ البته سن ازدواج در چند سال گذشته در قوانین ما ٩ سال بود که خوشبختانه با همکاری مراجع به ١٣ سال رسید و باز هم محل صحبت و گفت‌وگو است، زیرا در جامعه ما کودک ١٣ ساله آمادگی شروع زندگی مشترک و ازدواج را ندارد. در همین میان رحیم نوبهار، استاد حقوق جزا و جرم‌شناسی و مدیر گروه حقوق بشر دانشگاه شهید بهشتی، با اشاره به قوانین حاکم بر آزارهای جنسی می‌گوید: «وقتی از خشونت جنسی علیه کودکان یا کودک‌آزاری در قالب جنسیتی صحبت می‌شود ذهنمان سراغ مفهومی می‌رود که هنوز در برخی متون رسمی ما پذیرفته شده و آن جوازتشکیل زندگی با کودکان است. این مساله می‌تواندخشونت نرم علیه کودکان قلمداد شود و احیانا زمینه خشونت‌های جنسی را فراهم ‌کند.»

او با اشاره به اینکه در بخشی از جامعه ما ، ازدواج با کـــودک جایز بود، تأکیـــد می‌کنــــد: اگر قرآن دلالت بر این امر داشته باشد، رویکرد آن به این مسئله تشویق‌آمیز نیست؛ البته دراین میان به روایاتی هم استناد می‌شود. با توجه به این روایات در زمان ما تجویز ازدواج برای کودکان جایز نیست. دلیل اول این است که ازدواج یک نهاد عقلانی و اجتماعی است و در زمان ما این مسئله را نمی‌پذیرند؛ آن‌چنان که در زمان گذشته می‌پذیرفتند. در جوامع روستایی و حتی شهری، ناف‌چین‌کردن دختر برای پسر در 10، 15 سالگی رواج داشت اما در حال‌ حاضر این مسئله پذیرفته نیست.»

نوبهار با اشاره به‌دلیل دوم ادامه داد: «اگر پدر یا جد پدری می‌توانسته است دختر یا پسرش را به ازدواج تجویز کند، در زمان ما مصلحت در ازدواج فرد صغیر نیست. کدام دختر و پسری در زمان ما می‌پذیرد که شریک زندگی‌اش را دیگران انتخاب کرده باشند. دلیل سوم این است که هر حکمی باید از کرامت انسانی بگذرد و اگر کسی امروز بالغ باشد و بگویند عقد تو را در زمان کودکی‌ات انجام دادیم به حیثیت او بی‌توجهی کرده‌ایم و نکته چهارم هم این است که جواز ازدواج در سنین کودکی زمینه آزارهای جنسی را فراهم می‌کند. این موارد درباره تنبیه بدنی طفل هم هست، اما امروزه عقلا چنین شیوه‌ای درست نیست.»

٧٠ درصد کودک‌آزاری جنسی در خانواده‌ها
آموزش‌های جنسی در ذهن بسیاری از ما به‌عنوان تابو است و اکثر والدین دوست دارند تصور کنند کودکان چیزی از این مسائل نمی‌دانند. علاوه بر این در کشور هیچ‌گونه بانک اطلاعاتی از متجاوزان جنسی نداریم و این مسئله باعث شده است بسیاری از متجاوزان برای چندمین بار دستگیر شوند و ناآگاهی پلیس در ‌این ‌زمینه موجب رها‌شدن بزه‌دیده‌ها و بی‌توجهی به آنها می‌شود که پیامدهای روحی و روانی بسیاری را به دنبال دارد. در ادامه این نشســـت، حســـام فیـــروزی، روان‌درمانگر کودک، نوجوان و خانواده و عضو انجمن روان‌شناسی ایرانی، با اشاره به اینکه مهم‌ترین کار از منظر حقوقی، آموزش است، می‌گوید: «متأسفانه برای پدر و مادر‌شدن هیچ آموزشی وجود ندارد.

جای این مورد خیلی خالی است. قرار است انسانی تربیت شود با میلیاردها دکمه که پدر و مادر ندانسته آنها را می‌زنند و آسیب‌های زیادی به کودکان وارد می‌شود. پدر و مادر باید صلاحیت داشته باشند و رشد کنند که به سطح مناسب روانی برسند تا وقتی با ناملایمات کودکشان مواجه می‌شوند، خودشان فرو نریزند. اولین سؤال من همیشه از پدر و مادرها این است که چقدر آموزش دیده‌اید؟ در بحث کودک‌آزاری علاوه‌بر آزار جنسی، موارد دیگری هم وجود دارد که کودک را آزار می‌دهد. به‌عنوان مثال، درددل‌کردن مادر با کودک و تعریف از مشکلات خانوادگی و مسائل مالی، فشاری معادل با آزار جنسی به کودک وارد می‌کند.»

او با اشاره به آمار آزار جنسی ادامه می‌دهد: «۷۰درصد کسانی که طبق آمارها متجاوز بودند، نفرات اول خانواده بودند که در رأس آنها دایی قرار دارد. ۲۰ درصد از اینها کسانی بودند که حداقل یک‌بار آن فرد را دیده بودند و فقط ۱۰ درصد کسانی که تجاوز کردند غریبه بودند. حالا جامعه تمام تلاشش را می‌کند که کودک بیرون از خانه نرود. در واقع پدر و مادر برای دستیابی به بلوغ جنسی باید آموزش ببینند تا بتوانند آن را به کودکانشان منتقل کنند. ما سه آمار ۳۳ درصدی برای تعیین امنیت کودک در خانواده داریم؛ مورد اول این است که کودک هر احساسی دارد به خانواده‌اش بگوید، مورد دوم این است که بتواند تمام اتفاقاتی را که برایش می‌افتد، بازگو کند و مورد آخر اینکه تمام سؤالاتش را بتواند بپرسد. اگر کودک بتواند تمام این سه مورد را انجام دهد در خانه امنیت دارد، ولی ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که وقتی کودک لیوانی را می‌شکند می‌ترسد به خانواده‌اش بگوید، آن وقت انتظار داریم در مسائلی مثل آزارهای جنسی، خانواده را در جریان بگذارد.»

به گفته فیروزی در حال‌ حاضر به بچه‌ها آموزش می‌دهند اعضای خصوصی‌شان را به کسی نشان ندهند اما این مسئله بسیار زمانبر است و با گفتن یک جمله که اعضای خصوصی‌ات را به کسی نشان نده، کودک آموزش نمی‌بیند. هشت سال تمام به طرق مختلف به ما آموزش دادند که از کمربند ایمنی استفاده کنیم و حالا فقط 63 درصد مردم از کمربند ایمنی استفاده می‌کنند. چه انتظاری داریم که از کودکمان بخواهیم اگر کسی به اعضای خصوصی‌اش دست زد به ما بگوید؟

در آمریکا ۳۳ درصد کودکان با وجود آموزش‌های متنوع و مختلف مورد آزار جنسی قرار می‌گیرند و در کشور ما با این سطح آموزش معلوم نیست چه اتفاقی در حال رخ‌دادن است؟ من حداقل هفته‌ای یک نوع آزار جنسی پدر به دختر دارم. این مسائل هیچ ربطی به تحصیلات و اقتصاد ندارد؛ تنها چیزی که تحقیقات نشان می‌دهد مساحت خانه‌هاست. هر چقدر خانه‌ها کوچک‌تر می‌شود میزان تجاوز بیشتر می‌شود. علتش شاید شنیدن صدا یا دیدن صحنه و... باشد. در واقع ما نیازمند انقلاب روانی هستیم تا بتوانیم این تعادل را برقرار کنیم.

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.