یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچکی نبود. یه باغچه بود پر از گل های رنگارنگ، کنار یه دشت بزرگ نزدیک یه کوه بلند، یه نهر قشنگ توی باغچه راه میرفت...
امشب هم یکی دیگه از قصه های شبانه و قشنگ رو با صدای زیبای خانم نشیبا با همدیگه گوش می دیم.