قصه های شب بخیر کوچولو، مهمانی هزارپا/ پادکست
هزارپا توی خونه نشسته بود و داشت تلویزیون نگاه میکرد و به خودش میگفت هنوز وقت هست...
هزارپا توی خونه نشسته بود و داشت تلویزیون نگاه میکرد و به خودش میگفت هنوز وقت هست بزار این فیلمم ببینم بعد دیگه کارامو شروع میکنم...
امشب هم یکی دیگه از قصه های شبانه و قشنگ رو با صدای زیبای خانم نشیبا با همدیگه گوش می دیم.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼