کارهای خطرناک کودکان، چطور باهاش حرف بزنم؟
با فرزندان خود قرار بگذارید که در حضور دیگران اشکال آنها را نگویید، در مقابل شما نیز همان انتظار را از آنها داشته باشید.
با فرزندان خود قرار بگذارید که در حضور دیگران اشکال آنها را نگویید، در مقابل شما نیز همان انتظار را از آنها داشته باشید.
هیچکس دوست ندارد در مقابل دیگران اشکال او را بگویند. کودکانی که دائماً در حضور جمع اشتباهاتشان گفته میشود، کمکم میترسند در جمع صحبت کنند و میترسند که بهآنها بخندند. این ترس هنگامی خود را نشان میدهد که کودکان از انجام کارهای جدید اجتناب میکنند و از صحبت در مورد خودشان پرهیز میکنند.
پدر یا مادری که دایم اشتباه لفظی و غیرلفظی فرزند خود را یادآوری میکند، یا در مقابل غریبهها اشتباهات او را تکرار میکند، یک نوع کشش در او ایجاد میکنند تا از دیگران دوری کند، ضمن اینکه آنها را عصبانی و ناراحت نیز میکند.
اگر احساس میکنید این کار برای مصلحت خود بچه انجام میدهید، پس اشتباه او را هنگامی که او تنها است گوشزد نمایید. آدمی که دایم تحت نظارت باشد و بداند یک توبیخ در راه است، احترام طرف مقابل را نگه نمیدارد و دست آخر سعی میکند رابطه را قطع کند.
• بهجای اینکه بگویید "حداکثر تلاش خود را بکنید" فقط بگویید "این کار را انجام دهید"
عبارت حداکثر تلاش خود را بکنید یک توهم و یک تصور باطل است، زیرا انسان هیچگاه در زندگی نمیداند که حداکثر تلاش او چیست. بهعلاوه ضرورتی ندارد انسان در همۀ زمینههایی که مربوط بهاو است، موفق باشد. لذت بردن از زندگی خیلی مهمتر از این است که عملکرد شما در زندگی درجهبندی شود.
بچهها نباید در موقعیتی قرار بگیرند که ارزش آنها بهنحوۀ عملکرد آنها بستگی داشته باشد. اگرچه خیلی خوب است که در چند مورد محدود ممتاز باشند، اما خیلی منطقیتر و بهتر است که در زمینههای مختلف تلاش نمایند و تلاش کنند آن زمینهها را پیگیری نمایند، نه اینکه مجبور باشند در همۀ آنها سرآمد باشند.
کودکانی که تصور میکنند باید همیشه ممتاز باشند، بهجای اینکه بهاستقبال شکست احتمالی بروند، سعی خواهند نمود از آن اجتناب کنند. ضمن اینکه ممکناست در تلاش دایمی برای اینکه بهترین باشند، دچار اضطراب و نگرانی زیادی شوند.
بهبچهها یاد بدهید تا از زندگی لذت ببرند و در هر کاری که انجام میدهند احساس رضایت خاطر کنند، تا موفقیت در تمام زندگی همراه آنان باشد.
• برای بچهها قصه بگویید
برای آنها داستان تعریف کنید تا نقطهای که قهرمان با خطر روبهرو میشود، سپس از کودک بخواهید تا داستان را تمام کند و بعد دربارۀ نحوۀ کار با او بحث کنید. بهبچهها فرصت دهید تا در داستانهای بدیع و سازندهای که شما تعریف میکنید، خود آنها ماجراجویی کنند و شرایط جدید خلق کنند.
شیوۀ داستان سرایی میتواند تصویرسازی ذهنی کودکان را تقویت کند و بچههای کوچک دوست دارند که داستان جدیدی برای آنها گفته شود. با آنها بازیهای جدیدی انجام دهید، مانند بازی: من دوست جدید تو هستم از من سؤال کن تا بفهمی من کی هستم و چهکاری دوست داری انجام دهم.
بهآنچه فکر میکنید برای کودکان مناسب است عمل کنید. بدیهی است شما دوست دارید، آنان آگاه و خلاق باشند. دربارۀ سرزمینهای جدید تحقیق کنند، در مورد دنیا مطالعه کنند و هر روز را یک معجزه بدانند. از آنها انتظار دارید در مواجهه با تغییر راحت و خطرپذیر باشند.
با کودکان بهگونهای برخورد کنید که گویی هماکنون بهبزرگی و عظمت خود رسیدهاند، گویی که انسانهای توانمندی هستند که از تغییر استقبال میکنند و از ناشناختهها نمیهراسند. اینکار را بهقدر کافی تکرار کنید و آنها عملاً همان چیزی خواهند شد که در رویای خود دارند.
هیچکس دوست ندارد در مقابل دیگران اشکال او را بگویند. کودکانی که دائماً در حضور جمع اشتباهاتشان گفته میشود، کمکم میترسند در جمع صحبت کنند و میترسند که بهآنها بخندند. این ترس هنگامی خود را نشان میدهد که کودکان از انجام کارهای جدید اجتناب میکنند و از صحبت در مورد خودشان پرهیز میکنند.
پدر یا مادری که دایم اشتباه لفظی و غیرلفظی فرزند خود را یادآوری میکند، یا در مقابل غریبهها اشتباهات او را تکرار میکند، یک نوع کشش در او ایجاد میکنند تا از دیگران دوری کند، ضمن اینکه آنها را عصبانی و ناراحت نیز میکند.
اگر احساس میکنید این کار برای مصلحت خود بچه انجام میدهید، پس اشتباه او را هنگامی که او تنها است گوشزد نمایید. آدمی که دایم تحت نظارت باشد و بداند یک توبیخ در راه است، احترام طرف مقابل را نگه نمیدارد و دست آخر سعی میکند رابطه را قطع کند.
• بهجای اینکه بگویید "حداکثر تلاش خود را بکنید" فقط بگویید "این کار را انجام دهید"
عبارت حداکثر تلاش خود را بکنید یک توهم و یک تصور باطل است، زیرا انسان هیچگاه در زندگی نمیداند که حداکثر تلاش او چیست. بهعلاوه ضرورتی ندارد انسان در همۀ زمینههایی که مربوط بهاو است، موفق باشد. لذت بردن از زندگی خیلی مهمتر از این است که عملکرد شما در زندگی درجهبندی شود.
بچهها نباید در موقعیتی قرار بگیرند که ارزش آنها بهنحوۀ عملکرد آنها بستگی داشته باشد. اگرچه خیلی خوب است که در چند مورد محدود ممتاز باشند، اما خیلی منطقیتر و بهتر است که در زمینههای مختلف تلاش نمایند و تلاش کنند آن زمینهها را پیگیری نمایند، نه اینکه مجبور باشند در همۀ آنها سرآمد باشند.
کودکانی که تصور میکنند باید همیشه ممتاز باشند، بهجای اینکه بهاستقبال شکست احتمالی بروند، سعی خواهند نمود از آن اجتناب کنند. ضمن اینکه ممکناست در تلاش دایمی برای اینکه بهترین باشند، دچار اضطراب و نگرانی زیادی شوند.
بهبچهها یاد بدهید تا از زندگی لذت ببرند و در هر کاری که انجام میدهند احساس رضایت خاطر کنند، تا موفقیت در تمام زندگی همراه آنان باشد.
• برای بچهها قصه بگویید
برای آنها داستان تعریف کنید تا نقطهای که قهرمان با خطر روبهرو میشود، سپس از کودک بخواهید تا داستان را تمام کند و بعد دربارۀ نحوۀ کار با او بحث کنید. بهبچهها فرصت دهید تا در داستانهای بدیع و سازندهای که شما تعریف میکنید، خود آنها ماجراجویی کنند و شرایط جدید خلق کنند.
شیوۀ داستان سرایی میتواند تصویرسازی ذهنی کودکان را تقویت کند و بچههای کوچک دوست دارند که داستان جدیدی برای آنها گفته شود. با آنها بازیهای جدیدی انجام دهید، مانند بازی: من دوست جدید تو هستم از من سؤال کن تا بفهمی من کی هستم و چهکاری دوست داری انجام دهم.
بهآنچه فکر میکنید برای کودکان مناسب است عمل کنید. بدیهی است شما دوست دارید، آنان آگاه و خلاق باشند. دربارۀ سرزمینهای جدید تحقیق کنند، در مورد دنیا مطالعه کنند و هر روز را یک معجزه بدانند. از آنها انتظار دارید در مواجهه با تغییر راحت و خطرپذیر باشند.
با کودکان بهگونهای برخورد کنید که گویی هماکنون بهبزرگی و عظمت خود رسیدهاند، گویی که انسانهای توانمندی هستند که از تغییر استقبال میکنند و از ناشناختهها نمیهراسند. اینکار را بهقدر کافی تکرار کنید و آنها عملاً همان چیزی خواهند شد که در رویای خود دارند.
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼