روانشناسی بچه های طلاق، قربانی کدام اشتباهند؟
فرزندان بیش از همه در جریان طلاق والدین آسیب می پذیرند و این امری قطعی است.
طلاق واژهای است که حرفهای ناگفته بسیاری در خود پنهان دارد؛ از پاشیدن یک زندگی، از تنهایی یک مرد یا معضلات زنی تنها که نام مطلقه را با خود همراه دارد. صرف نظر از تمام گرفتاریهایی که طلاق با خودش برای زوجین به همراه دارد، مصائبی برای کسانی دارد که هیچ نقشی در وقوع طلاق نداشتهاند و قربانیان اصلی آن هستند؛ «فرزندان طلاق». کودکانی معصوم که واژه «فرزند طلاق» بهعنوان صفتی کنار نام آنها مینشیند؛ صفتی که ناخواسته زندگیشان را تحت تاثیر قرار میدهد و احتمالا آیندهای مبهم را برایشان رقم میزند.
کارشناسان میگویند فرزندان بیش از همه در جریان طلاق والدین آسیب میپذیرند و این امری قطعی است اما آگاهی از این موضوع و برخی حمایتها میتواند از میزان آسیبهای روانی که به فرزندان طلاق وارد میشود بکاهد. بیشک نحوه برخورد اطرافیان و افراد جامعه نیز با این کودکان در بدتر یا بهتر کردن اوضاع روحی آنها موثر است.
مجید ابهری، رفتارشناس و آسیبشناس اجتماعی درباره آسیبهایی که بعد از طلاق والدین به فرزندان وارد میشود، گفت: «طلاق یعنی گسستن اختیاری روابط عاطفی و زناشویی که در این گستره زن و مرد هر دو آسیب عاطفی و روانی را تحمل میکنند؛ شاید یکی کمتر و دیگری بیشتر از نظر عاطفی آسیب ببینند اما آنچه از نظر رفتارشناسی قطعی است آسیبپذیری فرزندان در این میان است.»
وی ادامه داد: «فرزندان از تشنج والدین دچار اضطراب و افسردگی میشوند و بعد از جدایی آنها اگر نزد هر یک بمانند، کمبود و خلأ عاطفی دیگری باعث کاستیهای رفتاری در آنها خواهد شد. احساس حقارت نزد دوستان و همسالان، احساس کمبود نزد فرزندان فامیل و اقوام، افت تحصیلی موقت، ترک تحصیل یا فرار از خانه میتواند از عوارض رفتاری فرزندان طلاق باشد.»
این رفتارشناس اظهار داشت: «در این میان اگر پدر یا مادر ازدواج مجدد کنند، حضور ناپدری یا نامادری بارسنگین تربیتی و عاطفی ایجاد خواهد کرد. متاسفانه براساس دیدگاههای غلط و نگاه فرهنگی نادرست، وقتی کلمه «نا» به پدر یا مادر اضافه میشود، از وی چهرهای خشن و کملطف میسازد. بیشک تحریکات اطرافیان نیز باعث تنش رفتاری فرزند یا فرزندان با عضو جدید میشود که در اینجا اگر پدر یا مادر بخواهند به حرفهای فرزند گوش کنند، همواره باید با همسر خود در بحث و گفتوگو باشند و اگر توجهی به شکایتهای فرزند نکنند، مورد سرزنش اطرافیان قرار میگیرند. همین بلاتکلیفی همسران موجب میشود کسانی که دارای فرزند هستند در زندگی دوم چندان موفق و شادکام نباشند.»
ابهری تاکید کرد: «آمارها نشان میدهد متاسفانه ۶۵ درصد از دختران و پسران فراری متعلق به خانوادههای پرتنش هستند و حضور ناپدری یا نامادری بهانهای برای بروز این آسیب بوده است؛ بنابراین عدم گزینشهای مناسب برای ازدواج نهتنها باعث شکست و ناکامی دو نفر میشود، بلکه ناامیدی و سرخوردگی نسلهای بعدی را نیز در پی دارد. فرزندان طلاق حتی در موقع ازدواج نیز گاهی با صفت فرزند طلاق معرفی میشوند، به همین خاطر ممکن است از ازدواج مطلوب محروم شوند.»
وی در پایان اضافه کرد: «پس باید هنگام ازدواج تمام موارد در نظر گرفته شود و به جای توجه به معیارهای ظاهری، ضوابط منطقی و استانداردهای عقلی در نظر گرفته شود. از سویی نیز در حالی که براساس آمارها از هر ۱۰۰ ازدواج، ۶۰ فقره آن به طلاق میانجامد، باید فکری به حال کاهش آمار طلاق کرد.»
منبع:
سلامت نیوز
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼