اهمیت تحصیل فرزندان، فقط رشد اجتماعی؟
بعضی از والدین وسواس پیدا می کنند که فرزندانشان در تحصیلاتشان موفق ( و بیش از حد موفق ) باشند .
بعضی از والدین وسواس پیدا می کنند که فرزندانشان در تحصیلاتشان موفق ( و بیش از حد موفق ) باشند . یک پدر ممکن است از دختر یا پسرش بخواهد که پا جای پای او بگذارد و مثلا ، او هم وکیل بشود .
یا بعضی از والدینی که به آرزوهای خود نرسیده اند ( مثلا می خواسته اند پزشک و یا مهندس بشوند و موفق نشده اند ) ممکن است آرزو داشته باشند فرزند آن ها به جایی برسد که خودشان نتوانسته اند به آن دست پیدا کنند .
اما فشاری را که در چنین محیط هایی بر یک بچه وارد می شود در نظر بگیرید . بله ، البته مواقعی هم وجود دارد که آرزوهای والدین برای فرزندانشان ، اگر واقعا مناسب و واقع بینانه باشد ، در بچه ها روحیه و انگیزه ایجاد می کند .
اما اگر پدر یا مادری بخواهد فرزندش را مجبور کند دنبال شغلی برود که به آن علاقه ای ندارد ، یا هوش و استعداد و توان تحصیلی آن را ندارد ، کار او می تواند کاملا ویرانگر باشد .
بعضی از این نوجوان ها از ترس ناامید کردن والدین شان ، به هر حال سعی خود را می کنند ، اما در طی این فرایند ، چون نمی توانند اهداف خود را دنبال کنند ، دچار خشم زیادی می شوند و احساس می کنند در مسیری قرار گرفته اند که مناسب آن ها نیست .
در بعضی از نوجوان های دیگر ، توقعات غیرواقع بینانه ی والدین ممکن است سنگ بنای یک جنگ قدرت شود ، به این صورت که نوجوان سرکشی کند و دیگر هر نوع تلاش و زحمتی را کنار بگذارد .
هدف از تحصیل
والدین گاهی مثل منبع فشار عمل می کنند
انتخاب شغل ، تنها موضوعی نیست که بسیاری از والدین آن را تبدیل به یک منبع فشار می کنند . بعضی از پدر و مادرها در مورد عملکردهای درسی هم توقعات غیر واقع بینانه ای دارند . به جای این فشار ها بهتر است که در نوجوان ایجاد انگیزه کنیم .
این ها همان والدینی هستند که در فهرست شاگرد اول ها دنبال اسم فرزندانشان می گردند ، یا توقع دارند به انشای فرزندشان جایزه ی ادبی همینگوی اعطا شود . ممکن است نیت این پدر و مادرها خوب باشد ؛ اما ضرر این نوع توقعات ؛ اغلب از نفعشان بیشتر است .
نوجوانی را مجسم کنید که علاقه ای به علوم و زبان های خارجی ندارد و پدرش به دلیل نمرات کم او در این درس ها ، او را سرزنش می کند ؛ این نوجوان چه قدر احساس شکست خواهد کرد .
این نوجوان ممکن است در جنبه های دیگری از قبیل موسیقی ، ادبیات یا ورزش بسیار بهتر باشد ، اما بعضی از والدین ، از فرزندانشان انتظار دارند که در تمام امور عالی باشند . پدر و مادرهایی از این قبیل ، درک نمی کنند که یکی از وظایف آن ها ، کمک به فرزندشان در جهت شناسایی علایق و نقاط قوت و ضعف اوست .
نوجوان پانزده ساله ای می گفت : من از کارهای پدر و مادرم سر در نمی آورم . وقتی نمره ی C بگیرم ، از من می پرسند چرا B نگرفته ام ، وقتی B می گیرم ، ناراحت اند که چرا A نگرفته ام . آن ها دائم به من می گویند اگر بیشتر سعی نکنم ، نمی توانم به یک دانشگاه خوب بروم.
آیا آن ها نمی توانند ببینند من دارم یک عالمه وقت صرف درس خواندن می کنم ؟ من دارم واقعا سعی خودم را می کنم و فکرمی کنم امتحان هایم را بهتر از قبل داده ام .
۶هدف از تحصیل
مقایسه کردن نوجوانتان با دیگران سمی است
نوجوانی که در بالا از رفتار پدر و مادرش می گفت ادامه می دهد : برادر من شاگرد اول کلاسشان بود و همزمان در سه دانشگاه متفاوت قبول شد . شاید او از من باهوش تر باشد . چرا پدر و مادرم ، مرا همین طوری که هستم نمی پذیرند ؟
انصاف نیست نوجوانتان را با خواهر و برادرها یا دوستانش مقایسه کنید . نه شاید بهتر است این طور بگوییم مقایسه ی فرزندتان به دیگران چه خواهر و برادرش و چه دوستان یا هر کس دیگر برای شخصیت او همچون سمی است که باعث می شود او را از درون نابود کند و ذره ذره او را ازبین ببرد .
اگر به نوجوانتان بگویید که هوش و استعداد او از برادر یا همکلاسی اش کمتر است ، احتمال زیادی وجود دارد که نه تنها از دست شما و بلکه از کسی که نوجوان را با او مقایسه کرده اید عصبانی شود . اگر او احساس کند که ارزشش نزد شما کمتر شده است ، ممکن است به اعتماد به نفس او لطمه ی زیادی وارد شود .
منبع:
هیروو
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼