رفتار با کودک خجالتی، بیشتر از این شرمندش نکنید
هرچه بیشتر کودکان را خجالتی بنامیم، آنها حس میکنند که کمتر میتوانند احساس خجالتشان را تحت کنترل درآورند.
اگرچه احتمالاً این موضوع حقیقت دارد که بعضی کودکان از بدو تولد خجالتی هستند، همۀ کودکان میتوانند یاد بگیرند که به نحو مناسبی با این مشکل روبهرو شوند. قدم اول شما بهعنوان پدر و مادر آن است که کلمۀ خجالتی را از همۀ صحبتهای خود، چه در حضور کودک و چه پشت سر و دربارۀ او حذف کنید.
این صفت معمولاً وصلهای منفی و محدودکننده برای کودک به شمار میآید و چه مستقیم به او چنین صفتی نسبت دهید یا درحالیکه او صدایتان را میشنود، سبب میشود که حس خویشتنداری کودک آسیب ببیند.
هرچه بیشتر کودکان را خجالتی بنامیم، آنها حس میکنند که کمتر میتوانند احساس خجالتشان را تحت کنترل درآورند. در عوض، فرض را بر این گذارید که کودتان در فعالیتهای مختلف شرکت خواهد کرد و شما باید نگرش مثبتی به این قضیه داشته باشید.
وقتی متوجه شدید که کودک خجالتی شما برای پیوستن به جمع تلاش میکند، به روشی آرام، بدون هیجان و به شکلی واقعگرایانه او را تحسین کنید. اگر بیشازحد او را موردستایش قرار دهید، شاید این کار سبب شود که حس کند به دلیل خجالتی بودن تحتفشار است.
کودکان خجالتی اغلب به حمایت، تشویق و اجبار نیاز دارند تا در بعضی فعالیتهای خاص شرکتت کنند. باوجوداین، فعالیتهای مهم را انتخاب کنید و سپس چارهای نیست جز اینکه قاطع باشید. حتی میتوانید به کودکتان اجازه دهید از بین دو یا سه فعالیت، یکی را انتخاب کند، ولی باید روی حرفش بایستد و تغییر نظر ندهد.
از جنگ قدرت با او پرهیز کنید. چنین الگویی را اجرا نکنید که به کودکتان بگویید باید در فلان فعالیت شرکت کند و سپس کودک، شما را متقاعد سازد که تصمیم خود را تغییر دهد.
پافشاری کنید که کودکتان حداقل در یک گروه درسی یا گروههای علاقهمند به مسائل بهداشتی، حفاظت از خود و تناسباندام شرکت کند. بهطور مثال، یادگیری درسهای شنا، رقص، ژیمناستیک، تنیس یا بسکتبال امکانهای مختلفی است که آنها میتوانند در آن شرکت جویند. برای تصمیمگیری وقت محدودی برایشان در نظر بگیرید و سپس اسمشان را در رشتهای که انتخاب کردهاند، بنویسید.
بچهها را به محل انجام آن فعالیت برسانید و سپس آنجا را ترک کنید. آنجا نمانید که شاهد ناراحتی آنها باشید. بهاینترتیب، آنان کمتر سروصدا راه میاندازند. به گریه و زاری آنها توجه نکنید. خودبهخود آرام خواهند شد.
در خانه بازیهای رقابتی راه بیندازید و به کودکتان اجازه ندهید که حتماً برنده باشد. اگر خود را کنار کشید یا لب ورچید، به ناراحتیاش توجه نکنید و به سرگرمی خانوادگی خود ادامه دهید. اگر دوباره به بازی پیوست، او را در بازی شرکت دهید، ولی به این موضوع که دوباره به شما پیوستهاند، توجه خاصی نشان ندهید.
اگر دیگر اعضای خانواده به دلیل داشتن مهارت کم در بازی، آنها را اذیت میکنند، حمایتشان نکنید. بچهها بهزودی یاد خواهند گرفت که بر مشکلات خود چیره شوند و بهاینترتیب از خود دفاع کنند.
اگر کودکتان از مشکلات تنهایی در مدرسه شکایت میکند، سعی کنید با همفکری یکدیگر، راهحلهای دیگری برای مشکل بیابید. پیشنهاد کنید که برای حل مشکل، نقش شخصیتها را بازی کنید و بهجای آنها حرف بزنید. وانمود کنید که در نقش آموزگار یا دوستان آنها هستید و به کودکتان امکان دهید که با واکنشهای مثبت و منفی شما تمرین کند. بهاینترتیب، اگر معلم یا کودکان دیگر پاسخگوی انتظارات او نبودند، ضربۀ سختی نخواهد خورد.
بچهها باید با خطر پذیرش کلمۀ نه روبهرو و متوجه شوند که همیشه نمیتوان بزرگترها یا همسالان خود را خشنود کرد. بااینحال، همیشه میتوانند جسارت خود را حفظ کنند.
اگر کودکتان احساس تنهایی میکند، با او همدردی کنید، اما برایش توضیح دهید که بسیاری از کودکان دیگر هم این احساس تنهایی را تجربه میکنند. حتی شاید آرزو کنید که او بازهم دچار احساس تنهایی شود تا به این طریق، روحیۀ مستقل خود را تقویت کند.
برای بچهها توضیح دهید که مستقل و حتی متفاوت بودن، میتواند بسیار مشکل باشد. باوجوداین، این هم نوعی مهارت ضروری برای زندگی است که میتوانند همیشه از آن کمک بگیرند. احتمالاً آنها در معرض تجربههای منفی بسیاری از سوی همسالان خود هستند و برای روبهرویی با این تجربهها، به شهامت و استقلال نیاز دارند. تمرین برای کسب روحیه مستقل در همان سالهای اولیه زندگی، آمادگی خوبی به کودک میدهد تا بتواند بر مشکلات آتی که در سالهای نوجوانی پیش رو دارد، فائق آید.
سختترین دورهای که کودکان تحتفشار همسالان خود قرار میگیرند، دوران راهنمایی و دبیرستان است که شاید سبب شود کودکتان احساس کند که باید از افرادی دوری کند که ممکن است برای پذیرفتن ارزشهایی که او به آنها علاقهای ندارد، او را تحتفشار قرار دهند. اگرچه شما باید حتماً گاهوبیگاه از بچهها بخواهید که دوستانشان را به خانه دعوت کنند، دقت کنید که این دعوت از روی اجبار نباشد.
اضطراب والدین در این مورد که فرزندشان دوستی ندارد، شاید حقیقتاً سبب شود که کودکان بیشتر احساس اضطراب کنند و حتی شاید این احساس را از والدین خود پنهان سازند.
وقتی کودکان خجالتی به دوران دبیرستان میرسند، باید تشویق شوند که در فعالیتهای آموزشی فوقبرنامه شرکت کنند. نمایش، مناظره، گفتگو و شرکت در تهیه روزنامه دیواری مدرسه، برای تشویق کودکتان در راه دستیابی به جسارت و اعتمادبهنفس خوب است.
فرزندتان را تشویق کنید بر اساس علائق خود، در گروه کودکانی شرکت کند که بتواند با آنها در این زمینه همکاری داشته باشد. کودکان خجالتی وقتی اموری داشته باشند که از صحبت کردن دربارۀ آنها لذت ببرند، بیشتر تشویق میشوند. جمعآوری تمبر، اجرای نمایش، هنر، موسیقی، علوم، کامپیوتر و رفتن به اردو، همگی ازجمله فعالیتهایی هستند که باعث تشویق و برانگیختگی کودکان و در میان گذاشتن تجربههایشان با یکدیگر میشود.
روابطِ خانوادگی نزدیک و صمیمانه، معمولاً موقعی ممکن است که منزل دوستان فرزندتان در نزدیکی منزل شما نباشد. در غیر این صورت، ذهن بچهها درگیر دوستانشان خواهد بود. اجازه دهید فرزندتان بداند که همیشه میتواند روی علائق مشترک خانوادگی و حمایت خانواده از خودش حساب کند. بهاینترتیب کمتر احساس تنهایی خواهد کرد.
کودک خجالتی شما نیاز دارد که قدمهای کوچکی روبهجلو بردارد و به همین دلیل، این پیشنهادها را در برنامههای طولانیمدت خود به اجرا درآورید. البته منظور آن نیست که از همان ابتدا، آنها را درگیر فعالیتهای رقابت جویانه کنید. همچنان که اعتمادبهنفس بچهها پرورش پیدا میکند، هر بار یک پیشنهاد تازه برایشان داشته باشید.
مهمتر از همه آنکه باید مثبت نگر باشید. توجه خود را بر گامهای کوتاه روبهجلو متمرکز کنید و بکوشید که اگر کودکتان گامی به عقب برداشت، آن را نادیده بگیرید.
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼