تک فرزند بودن، مشکلات ناشی از استقلالشان
مسائل ناشی از احترام شخصی موجب میشود تا تک فرزند خود را برتر از دیگران تصور کند و شایسته ی مستثنی شدن در اجرای مقررات بداند.
قوی بودن استقلال فردی در کودک موجب سه نوع مشکل میشود : احترام شخصی ( باور داشتن به این که استقلال فردی ، شأن ویژه ای به او اعطا میکند و در خور احترامی خاص است)، هویت سنتی ( متعهد بودن به ارزش ها و عادت هایی که مربوط به نسل قدیمی تر از خود است) و غیرعادی بودن ( عادت کردن به استقلال فردی تا حدی که او را از عادت های اجتماعی جدا میکند).
مسائل ناشی از احترام شخصی موجب میشود تا تک فرزند خود را برتر از دیگران تصور کند و شایسته ی مستثنی شدن در اجرای مقررات بداند. از آنجا که تمام شرایط خانواده در خدمت استقلال فردی اوست انتظار دارد که جامعه نیز در خدمت او قرار بگیرد.
بنابراین وقتی معلم کلاس به او اجازه نمی دهد تا بیش از وقت مقرر به نوشتن انشا ادامه دهد تصور میکند که برخوردی ناعادلانه با او صورت گرفته است. او انتظار دارد که نظام اجتماعی خود را با توانایی های او تطبیق دهد بنابراین میگوید: (( باید وقتی بیشتری به من بدهند تا بتوانم انشا بنویسم)).
مسائل برخاسته از هویت سنتی تک فرزند را با سنت هایی مانوس می سازد که به نسل قدیم مربوط است ( والدینش ) نه نسل جدید ( دوستانش ). تک فرزندها از داشتن خواهر یا برادر بزرگتر یا کوچک تر از خود محروم بوده و نمیدانند که یک نوجوان چه دیدگاهی درباره ی جهان دارد.
تنها الگویی که در معرض آن قرار دارند رفتار والدین است. بنابراین با رفتار والدین خو گرفته و مانند یک جوان کوچک یا کودکی با رفتار شبیه به بزرگسالان ظاهر خواهند شد: (( احساس میکنم که با بزرگسالان بیش از دوستان هم سن و سال خود اشتراک دارم)).
غیر عادی بودن سبب میشود که تک فرزند مسیر خود را دنبال کرده و هویت فردی خود را تا جایی گسترش دهد که احساس کند از جامعه جدا افتاده است و نمیتواند دوستانی بیابد که غیرعادی بودن او را بپذیرند یا مانند او بوده و به دوستی با او علاقه مند باشند.
احساس تنهایی در جامعه یک نتیجه خواهد داشت : (( در تمام دوران زندگی ام احساس میکردم که قادر نیستم خود را با محیط تطبیق دهم و کاری کنم که دیگران مرا درک کنند یا در گروه خود بپذیرند. به جای آنکه به دیگران ملحق شوم گوشه گیری میکردم)).
والدین میتوانند از استقلال فردی فرزندشان در محیط خانواده ی خود دفاع کنند ولی باید به او توضیح دهند که جهان خارج بسیار متفاوت از محیط خانوادگی اوست و نباید از همه انتظار داشته باشد که شأن او را رعایت کنند و به استقلال فردی وی احترام بگذارند.
با چنین توضیحاتی باید او را آماده کنند تا توان تطبیق با محیط مدرسه را در آینده داشته باشد. او باید بداند که در محیط مدرسه را در آینده داشته باشد. او باید بداند که در محیط مدرسه فقط عضوی از اعضای کلاس است و قوانین مدرسه برخلاف قوانین خانه دشوار است و او باید آنها را آموزش دیده و مراعات کند.
پیامی که والدین باید به او منتقل کنند این است که : (( اگرچه تو در خانه تنها فرزند هستی ولی خارج از خانه یکی از اعضای جمعیت کودکان محسوب میشوی)).
مهمترین روش برای تعدیل هویت سنتی کودک ایجاد شرایطی است تا فرزند با کودکان هم سن و سال خود دوست شود و در معرض رفتارهای آنان قرار گیرد. والدین باید این پیام را به فرزندشان منتقل کنند که : (( اگرچه ما دوست داریم تا تو رفتاری مثل بزرگسالان داشته باشی ولی مایلیم با دوستان هم سن و سال خودت ارتباط داشته باشی و از سرگرمی ها و تفریحاتی که متناسب با سن کودکی توست نیز لذت ببری)).
والدین میتوانند احساس غیرعادی و منحصر به فرد بودن فرزندشان را تایید کنند و او را تشویق کنند تا فعالیت اجتماعی اش را افزایش دهد. احساس منحصر به فرد بودن الزاما به معنای منزوی شدن از جامعه نیست .
والدین باید شرایطی فراهم کنند که فرزندشان بتواند در فعالیت های اجتماعی ( ورزشی ، هنری و...) شرکت کند زیرا او ممکن است بدون راهنمایی و تشویق والدین خود وارد این فعالیت های اجتماعی نشود.
پیامی را که والدین باید به او منتقل کنند این است : (( گرچه ما خوشحالیم که تو میتوانی خودت را سرگرم کنی ولی دوست داریم که از شرکت در فعالیت های اجتماعی نیز لذت ببری)).
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼