کودک آزاری در ایران، این چرخ تا کجا می چرخد؟
در طول روز دهها مورد کودکآزاری به وقوع پیوسته اعلام نشده داریم.
تبدیل به اپیدمی شده. هفتهای نیست که خبر تجاوز و کودکآزاری در شهرهای مختلف را نشنویم. هنوز یک هفته از کودکآزاری گسترده در مدرسهای در غرب تهران نگذشته بود که خبر آمد دختر بچه شش ساله افغان در خمینیشهر مورد تجاوز سه مرد قرار گرفت. شوک دیگری بر پیکره کودکان آسیبدیده این سرزمین.
به واقع چرخه کودکآزاری و تجاوز تا کی قرار است به این شکل ادامه یابد و فقط کودک قربانی شود و با اعدام متجاوز آن هم در صورت اثبات و یا کشته شدن کودک مورد تعرض قرار گرفته، تصور کنیم در حال حل معضل هستیم؟
انتشار خبر تجاوز به کودک ۶ ساله خمینیشهری، فارغ از اینکه هنوز متجاوزان شناسایی نشدهاند و مشخص نیست چه کسانی چنین اقدام کثیف و بیشرمانهای انجام دادهاند، اما ابعاد گستردهای از تکذیب و انکار و پنهانکاری و حواشی به همراه داشت. پس از آنکه رییس اورژانس اجتماعی پرده از این موضوع برداشت و آن را رسانهای کرد، محمدجواد ابطحی نماینده تندروی این شهر در مجلس اعلام کرد: رییس اورژانس اجتماعی به دلیل بیان این خبر باید برکنار شود و در اقدامی شگفتانگیز خطاب به بندپی رییس سازمان بهزیستی نامه نوشت تا رییس اورژانس اجتماعی را به دلیل انتشار خبر تجاوز چند مرد به دختر بچه شش ساله برکنار کند.
این رفتار نامناسب و انکار و اشاعه پنهان کردن کودکآزاری و تجاوز به کودکی که آن قدر کوچک است که حتی توان دفاع از خود را نداشته است، از سوی نماینده مجلس مملکت در حالی رخ میدهد که چندی پیش از سوی بهزیستی اعلام شد پنهانکاری در خصوص کودکآزاری از سوی هر شخصی جرم است و تا شش ماه حبس دارد.
آن وقت نماینده مجلس ما به دلیل انتشار خبر کودکآزاری توسط یک مقام رسمی این حوزه، میگوید چرا خبر را منتشر کردید. فرد گوینده باید برکنار شود! با این حساب نه تنها فعلا متجاوزی مجازات نشده، بلکه کسی که اطلاعرسانی بحق کرده باید مجازات شود. اما مساله به همین جا ختم نشد، پس از ابراز واکنش از سوی سایر نمایندههای مجلس علیه اظهارات ابطحی، این بار فرماندار خمینیشهر به کل موضوع را تکذیب و اعلام کرد: هنوز تجاوز برای ما محرز نشده و چه کسی گفته چند نفر بودند؟! این نوع انکار و تکذیب از سوی مسوولان رسمی از تریبونهای رسمی چندان جای تعجب ندارد، اما اشاعه پنهانکاری از سوی آنان کاملا فضایی را ایجاد میکند تا مردم هم به راحتی کودکآزاری در میان خود و یا اطرافیانشان را پنهان کنند.
به جای آنکه از قربانیان کودکآزاری حمایت و فضایی برای آگاهی جامعه ایجاد شود و بعد از ۱۲ سال لایحه حمایت از حقوق کودکان را تبدیل به قانون کنند، هنوز انگشت اتهام و کوتاهی به سوی اطلاعرسانها و قربانیان این معضل گرفته میشود.
در خصوص رویه این رفتارها در میان مسوولان و علل شکلگیری پنهانکاری در خصوص بیان تجاوز و کودکآزاری به سراغ طاهره پژوهش فعال حقوق کودک رفتیم. او عنوان میکند: به طور کلی بقای کودکآزاری و بدترین نوع آن یعنی آزارجنسی، ذاتا مبتنی بر پنهانکاری است.
اینکه تا همین حالا این رویه کودکآزاری ادامه یافته و هر روز ابعاد وحشتناکتری به خود میگیرد و در اشکال متفاوتی بروز مییابد، به دلیل همین لاپوشانی و انکارهاست.کودکآزار در فضای عمومی دست به این کار نمیزند و قطعا در فضای خصوصی و جایی که کودک نتواند در مورد آن صحبت کند این کار را انجام میدهد.
پژوهش تاکید میکند: اینکه کودکآزاری در مدارس پنهان میشود دقیقا به دلیل ترس از بیان در میان کودکان قربانی است. به عنوان مثال نمونههایی داشتهایم که کودکی بعد از مدتها که آزارجنسی میدیده آن را به خانواده خود بیان کرده است و پس از آن مشخص شده دایی آن کودک هم در همان مدرسه ۱۰ سال پیش مورد تعرض جنسی قرار میگرفته اما هیچ گاه کلامی بر زبان نیاورده است. در حالی که چنانچه زودتر این مساله از طرف کودک بیان میشد، مسوولان آن مدرسه ۱۰ سال در سکوت به بچهها تعرض نمیکردند. او معتقد است اساس بقای کودکآزاری، بر پنهانکاری است.
وقتی نمایندگان مجلس و مسوولان ما که حق نمایندگی ما را بر عهده دارند و وظیفهشان حمایت از حقوق شهروندان و کودکان است، اینگونه پنهانکاری را گسترش میدهند، پس برای چه نماینده شدهاند؟ انتظار ما این است که مشکلات جامعه در این زمینه را بشناسند و تدبیرهایی برای حل آن و حمایت از قربانیان بیندیشند، نه اینکه معضلات و آسیبها را پنهان کنند و هیچ قدمی برای حمایت از قربانیان برندارند. او تصریح میکند: چنانچه من نماینده مردمم بودم وکودکآزاری و تجاوز به کودکان را کتمان میکردم، باید حق نمایندگی را از من سلب میکردند.
آنها وظیفهشان استیفای حقوق مردم است. نه اینکه یک اشتباه در یک چرخه معیوب دائم تکرار شود و ما هم دائم پنهان کاری کنیم. این فعال حقوق کودک معتقد است تا زمانی که به شفافیت و عدم پنهان کاری نرسیم، نمیتوانیم آسیبهای اجتماعی را حل کنیم. وی میگوید به نظر من مواردی که منجر به جنایتهای شدید شد و آسیب زیادی به جامعه و کودکان وارد کرد، از جمله جنایت بیجه یا خفاش شب و... همه ریشه در یک مساله دارند؛ آن هم این است که متجاوزان خود قربانی تعرضات جنسی بودهاند و آزار دیدهاند.
تا زمانی که ما پدیده کودکآزاری را به درستی نشناسیم و نسبت به آن احاطه کامل نداشته باشیم، نمیتوانیم آن را ریشهکن کنیم. پژوهش توصیه میکند: خود پدر و مادرها به عنوان اولین ارکان جامعه باید فضایی صمیمانه و همدلانه ایجاد کنند تا کودک در صورت وقوع چنین اتفاقی برایش، اعتماد کند و بدون ترس حرف بزند و به آنها اطلاع دهد چه اتفاقی برایش رخ داده است.
در واقع کودک نباید بترسد. لحن مقصرپنداری را از بچه دور کنیم تا به اتفاقی که علیه بدن و روانش رخ داده، اذعان کند. اما در بقیه موارد دادن آگاهی و آموزش به مردم و تصویب قوانین مناسب برای حمایت از قربانیان کودکآزاری و آزارهای جنسی، باعث میشود این آسیب کمکم برطرف شود.
صدها مورد کودکآزاری اعلام نشده داریم
پژوهش بیان میکند: در طول روز دهها مورد کودکآزاری به وقوع پیوسته اعلام نشده داریم. زمانی که یک مورد رسانهای میشود، دستپاچه و هول نشویم و سریع آن را لاپوشانی نکنیم. یا با اعدام صرف متجاوز صورت مساله تجاوز را پاک نکنیم. تا زمانی که آموزش و آگاهی به مردم در خصوص کودکآزاری و تعرض و آموزش جنسی به کودکان و مراقبت از بدن را به آنها ارائه ندهیم، این موضوع به همین شکل ادامه پیدا میکند.
مطمئنم آزارجنسی بسیاری در مدارس رخ میدهد، اما دانشآموزان جرات بیان ندارند
این فعال حقوق کودکان و زنان در ادامه تاکید میکند: مطمئنم در مدارس زیادی آزارجنسی علیه دانشآموزان در سنین مختلف رخ میدهد، اما دانشآموزان از ترس، هرگز آن را اعلام نمیکنند. یکی از دلایل آن، مقصر جلوه دادن کودکان است. در واقع کودک جرات نمیکند حتی به نزدیکترین افراد زندگیاش یعنی پدر و مادرش موارد اینچنینی را گزارش دهد. از سوی دیگر تا زمانی که اعتماد کامل به مسوولان مدرسه از سوی دانشآموزان وجود نداشته باشد، هرگز کودکآزاریها در مدارس را اطلاع نخواهند داد و این چرخه ادامه خواهد یافت.
منبع:
سلامت نیوز
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼