مراکز تفریحی کودکان، هزینه یا فایده؟
صبح روزهای تعطیل برای بسیاری از خانوادهها فرصتی است برای گذراندن یکروز در کنار هم اما خارج از خانه.
صبح روزهای تعطیل برای بسیاری از خانوادهها فرصتی است برای گذراندن یکروز در کنار هم اما خارج از خانه. انتخاب والدین امروزی که فرزندی خردسال یا کودک دارند برای اوقات فراغت، توجه به نیازها و علایق کودکان است.
اگرچه هنوز چند دهه نیست که جامعه متوجه نیازهای تفریحی کودکان شده است و مسئولین به فکر احداث مراکز تفریحی ویژه کودکان افتادهاند، شاهد رشد چشمگیر تعداد مراکز و فضاهایی ویژه کودکان دستکم در تهران و برخی کلان شهرهای دیگر هستیم.
شاید آغاز این حرکت را بتوان ساخت و احداث بوستانهای کوچک و بزرگ در مناطق مختلف شهرهای بزرگ (با تقدم تهران) برشمرد. این بوستانها دسترسی عموم مردم را به مکانی برای فراغت و معاشرت و کودکان را به فضایی هرچند کوچک برای بازی در جمع همسالان مقدور میسازند.
تنوع و تکثر قابل توجه مراکز تفریحی و فرهنگی ویژه نوپایان و کودکان اما پدیده جوان سالهای اخیر است. از خانههای بازی با امکانات ویژه نوپایان تا مراکز بازیهای رایانهای سرپوشیده ویژه دبستانیها و نوجوانان، کافههای مادر و کودک، پارک ژوراسیک و اکران فیلمهای مخصوص کودکان در بعضی سینماها.
ظهور چنین مراکزی در نگاه نخست میتواند نوید تحول جامعه و حرکت آن به سمت پذیرش کودک به مثابه شهروند باشد. اختصاص فضای عمومی هرچند خرد و با امکانات محدود به بازی کودکان بهحق، اولین گام ناشی از این تغییر نگاه در میان برنامهریزان شهری است. در رویکردی با محوریت کودکِ شهروند ویژگیها و نیازهای گوناگون کودکان دیده میشود و بسترهای برآوردن این نیازها با اولویت حفظ امنیت کودکان و سپس تسهیل دسترسی آنها مهیا میشود.
از سوی دیگر اما واکاوی چندوچون عملکرد بسیاری از این مراکز و مجموعههای تفریحی ما را متوجه بعد دیگری از واقعیت موجود میکند. آن وجهی که حاصلش شاید امتداد مرزبندیها و حصر های طبقاتی تا نخستین سالهای کودکی باشد. اگر پیششرط اختصاص فضا و امکانات شهری را برآوردن نیازهای عموم شهروندان در حوزه عمومی بدانیم، نگاهی به برخی از مراکز تفریحی کودکان در شهر تهران پای چالشها و اگرواماهای زیادی را به میان میکشد. آیا امکان بهرهبرداری و دسترسی به چنین مکانهایی برای همگان وجود دارد؟ آیا در طراحی خدمات ارائه شده مختصات سنی کودکان، نیازهای آنها و سازوکارهای متناسب با این مختصات در نظر گرفته شده است؟ برنامهریزی احداث و فعالیتهای این مجموعهها و مراکز تا چه حد پاسخی به نیازهای کودک ایرانی و در مرحله بعدی کودک بومی هر منطقه است و تا چه حد کپیبرداری از نمونههای مشابه سایر کشورها؟ آیا ردپایی از حضور کارشناسان و متخصصان آشنا با زبان کودک در خدمات چنین مجموعههایی دیده میشود؟
اجازه دهید پاسخ پرسشهایی از این دست را با بررسی اجمالی یکی از جمله جدیدترین این مراکز، مجموعه هیومن پارک و دکتر لند، بجوییم.
این مجموعه، واقع در خیابان دارآباد شهر تهران، فعالیتش را با تبلیغات وسیعی آغاز کرده است. نگاهی موجز به تبلیغات این مجموعه نشان میدهد که این مجموعه را از پیشرفتهترین پارکهای موضوعی* در دنیا و بزرگترین و کاملترین آن در آسیا برشمردهاند.
این مجموعه شامل ۲ بخش است: بخش نخست هیومن پارک که بازدید آن برای همه افراد آزاد است و بخش دوم دکتر لند که ویژه کودکان ۴ تا ۱۴ ساله است.
بهای بلیط ورودی بخش هیومن پارک برای هرنفر۳۰ هزار تومان است و بهای ورود به دکتر لند برای کودکان ۲۰ هزارتومان. این یعنی یک خانواده ۳ نفره برای یکبار ورود به این مجموعه میبایست ۱۱۰ هزارتومان بپردازد. به این مبلغ هزینه رفتوآمد و خورد و خوراک را نیز باید افزود. ناگفته عیان است که پرداخت چنین مبلغی برای بسیاری از خانوادهها مقدور نیست. این چنین هزینههایی لاجرم این مرکز و مراکز مشابه را در انحصار طبقات خاصی از جامعه درمیآورد.
در بخش هیومن پارک از نظر کیفی نیز خدمات ارائه شده از مدعای تبلیغاتی و کیفیت مطلوب فاصله زیادی دارد. بخشهای زیادی از بدن انسان معرفی نشدهاست، اتلاف آشکار فضا توجیه مسئولین آن را مبنی بر نبود جا برای معرفی کامل بدن بیمعنا میسازد. در بخشهای موجود افرادی جهت ارائه توضیحات حاضر هستند که با سرعت اطلاعاتی را در مورد اندامها ارائه میدهند. نحوه انتقال این اطلاعات آشکارا نشان میدهد که این افراد کمترین آموزشی درباره نحوه گفتوگو و کار با کودکان ندیدهاند و عملکردشان از هرنوع خلاقیت و زبان مناسب کودکان تهی است.
با این ترتیب، روز تعطیل خانوادهها در این چنین مرکزی روزی پر هزینه و نه چندان مفید به حال فرزندشان خواهد بود.
انتخاب نام این مجموعه موضوع قابل تامل دیگری است. چرا با وجود واژگان و اصطلاحات آشنا و متداول فارسی، انتخاب مسئولین این مجموعه نامی غیر فارسی بوده است؟ اهمیت این امر شاید در توجه به مخاطبین این مرکز که در سن سوادآموزی هستند آشکارتر شود. از طرف دی
گر نام انتخابی حتی تطابق معنایی با محل مورد نظر ندارد و ارجاع چندان صحیحی به نظر نمیرسد.
در مجموع نظر به هزینه استفاده از چنین مراکزی و تجمع اکثریت آنها در مناطق مرفهنشینتر شهر میتوان چنین نتیجه گرفت این مراکز و مجموعهها تنها برای کودکان طبقات متوسط یا بالا قابل استفاده هستند و این یعنی حذف بخش عمدهای از کودکان از محدود تمهیدات اندیشیده شده برای نظام کودک-شهروندی. به عبارت دیگر غلبه دیدگاهی که در آن تنها کودکان برخی طبقات شهروند محسوب میشوند. این شهروند بودن اما همچنان کجدار و مریز و ناقص است چرا که تنها ساخت و راهاندازی سختافزارهای مختص کودکان راه بهجایی نمیبرد وقتیکه نیروی انسانی مشغول در آنها کودک را و زبانش را نشناسند و برای پاسخگویی به مخاطب خاص خود آموزش ندیده باشند.
سخن آخر آنکه تخصیص بودجه و فضا به کودکان گرچه بذری نیکوست لاکن تا زمانیکه برای مدیریت آن متخصصین حوزه های مختلف مرتبط با کودکان مورد مشورت قرار نگیرند، انتظار رویش این بذر عبث خواهد بود.
منبع:
الفبا
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼