درمان خودشیفتگی کودکان، این راهی که میروید به ترکستان است
کودکان حدودا در سن ۷ یا ۸ سالگی کم کم مقایسه خودشان را با دیگران شروع میکنند.
خودشیفتگی به عنوان علاقهی بیش از اندازهی انسان به خود و ظاهر فیزیکیاش تعریف میشود. غرور، عشق به خود، تحسین خویشتن، در خود رفتگی، خودپسند بودن، خودبینی، و خودمحور بودن از ویژگی افراد خودشیفته است. بسیاری از آدمها تصور میکنند تعداد کودکان و فرزندان خودشیفته در تمدن غرب رو به افزایش است.
من این فهرست کوتاه را برایتان آماده کردهام تا به آن مراجعه کنید و ببینید که به عنوان والدین ممکن است با انجام کارهای خاصی باعث تربیت فرزندان خودشیفته شوید. من با استفاده از این فهرست حتی نکاتی را یافتم که نشان میداد خودم هم تا حدی گمراه بودهام. بهتر است سخن را کوتاه کنیم و سراغ فهرست ۷ موردی من برویم که نشان میدهد فرزندتان (یا فرزندانتان) را افرادی خودشیفته بار میآورید.
۱. طوری رفتار میکنید که فرزندتان باور کند مصون از خطا است
این اتفاق با تحسین بیش از اندازهی کودکان رخ میدهد. اهمیت زیادی قائل شدن برای فرزندانتان کار آسانی است زیرا شما آنها را به دنیا آوردهاید، اما باید بدانید که بشر ممکن است دچار اشتباه شود. این خیلی خوب است که بتوانیم درک کنیم که همهی آدمها نقاط ضعفی دارند.
۲. فرزندتان را با کودکان دیگر مقایسه میکنید و مهارتهای آنها را به رخ فرزندتان میکشید
کودکان حدودا در سن ۷ یا ۸ سالگی کم کم مقایسه خودشان را با دیگران شروع میکنند. مهم است که روی آنها فشار بیمورد برای بهتر بودن از همسالانشان وارد نکنید. آنها را با کسی مقایسه نکنید و شکستهایشان را دایم به آنها گوشزد نکنید.
۳. شما محبت را به عنوان چیزی که باید بهدست آورده شود میبینید و بنابراین مهر و محبت زیادی از خود نشان نمیدهید
تصور میکنم تشخیص این مورد در خودتان دشوار باشد، اما اگر تنها در صورتی که فرزندتان کار خوبی کرده یا وظایف خاصی را به نحو احسن انجام داده، او را در آغوش میگیرید، این مشکل در شما وجود دارد. محبت و قدردانی فرق دارد با اینکه کاری کنید فرزندتان حس کند که بهتر از دیگران است. شما میتوانید عاشق فرزندتان باشید و فکر کنید در دنیا لنگه ندارد و خارقالعاده است، اما مجبور نیستید برای ابراز عشقتان، دیگران را حقیر بشمارید.
۴. رفتارهایی مثل ناتوانی در پذیرفتن انتقاد از خود بروز میدهید
همهی ما میدانیم که یک آدم بزرگسال تحمل شنیدن خطای خود را ندارد. او نمیتواند در پاسخ به ایدهها و عقایدش چیزی جز "بله" بشنود. شما چنین بزرگسالی نباشید. شما بهتر از اینها هستید و فرزندتان هم نیاز دارد که بهتر از اینها باشد.
۵. شما بیش از اندازه لاف میزنید و عذر و بهانه برای فرزندتان میتراشید
آیا میتوانیم در این باره صادق باشیم؟ شما باید به فرزندتان افتخار کنید. فرزند شما احتمالا توانایی انجام کاری را دارد که فرزند من قادر به انجام آن نیست. هرچند اگر فرزندتان زیادی خراب کاری بکند هم اشکالی ندارد. در حقیقت بهتر این است که آنها در زمان کودکی خرابکاری کنند، چرا که به این ترتیب یاد میگیرند آن را مدیریت کنند. اگر برای رفتارهایشان بهانه تراشی کنید به جای اینکه به آنها یاد بدهید چه طور باید با نقصها و شکستهایشان کنار بیایند، قطعا فرصت یاد گرفتن آموزهای مهم را از فرزندانتان گرفتهاید. و چنانچه مشخص است، یک آدم خودشیفته بار خواهید آورد.
۶. شما جلوی کودکتان در مورد کسی که "متفاوت" است، بد حرف میزنید
این یکی بسیار پیچیده به نظر میرسد. در دورانی که همهی ما فکر میکنیم بسیار روشنفکر هستیم، به نظر میرسد که همه به خاطر دیدگاهشان احساس شرم دارند. گفتن اینکه چرا و چگونه با مذهب یا سیستم اعتقادی خاصی مخالف هستید متفاوت است با اینکه بکوشید برتری خود را نسبت به آن اثبات کنید. ابراز برتری بر حسب سن، نژاد، جنسیت، ترجیحات جنسی - خدای من! لطفا این کار را نکنید. بیایید آخرین نسلی باشیم که این ویژگی اخلاقی را دارد.
۷. شما ویژگیهای خودشیفته بودن را در خودتان تشخیص میدهید اما برای بهتر شدن گامی برنمیدارید
گفته میشود که خودشیفتگی یک خصیصهی ارثی است. برخی از ویژگیهای شخصیتی هستند که شخص با آنها متولد میشود. اما اگر شما احساس میکنید ویژگیهایی دارید که خبر از خودشیفته بودن شما میدهند و قبل از بچهدار شدن تلاشی برای رفع این خصیصه نمیکنید… شاید وقت آن رسیده که همین حالا دوباره خودتان را ارزیابی کنید. روزی که شما در خانهی سالمندان هستید و فرزندتان که حالا حسابی رشد کرده به حدی مشغول خود است که وقت دیدار با شما را ندارد، احتمالا پشیمان خواهید شد که چرا به وقتاش روی این چیزها کار نکردید.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼