چگونه از کودکان مراقبت کنیم؟
چه کسانی می توانند از نظر مهربانی، راهنمایی درست، آمادگی برای پاسخگویی و تشویق و زمینه سازی برای موفقیتهای کودکان، جای والدین را بگیرند؟
چه کسانی می توانند از نظر مهربانی ، راهنمایی درست ، آمادگی برای پاسخگویی و تشویق و زمینه سازی برای موفقیتهای کودکان ، جای والدین را بگیرند ؟ بهترین شکل نگهداری کودکان آن است که ، پدر و مادر با برنامه ریزی و همکاری با یکدیگر ، زمان کار و فراغت را طوری با ظرافت تنظیم کنند که بتوانند به شکل نوینی از فرزند مراقبت نمایند . کارگران صنعتی نوبت کار،دانشجویان دانشگاه ، آموزگاران ، هنرمندان ، نویسندگان و حرفه های مشابه ، می توانند از این برنامه استفاده کنند. همچنین پرستاران ، پزشکان ، مددکاران و برخی حرفه های دیگر که می توانند در ساعتهای غیر اداری فعالیت کنند نیز ، امکان بهره گیری از این برنامه را دارند . در ساعتهایی که پدر یا مادر در خانه حضور ندارند ، می توان از افراد مناسبی یاری گرفت.
راه دیگر آن است که پدر و مادر ، تا ۲ یا ۳ سالگی که فرزندشان برای رفتن به مهد کودک آماده می شود ، به شکل نیمه وقت کار کنند.
خویشاوندان نزدیک ، می توانند پرستاری دلخواه باشند اما ، یافتن افرادی که پذیرای چنین مسئولیت سنگینی باشند ، به ویژه با توجه به اختلافهای فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی پدر بزرگها و مادر بزرگها با فرزندان ، بسیار دشوار است.
استخدام پرستار بچه نیز می تواند به پدر و مادر شاغل کمک کند . در این حالت، پرستار باید تا حد امکان همانند والدین مهربان و علاقه مند به پاسخگویی باشد و کودکان را به موقع تحت کنترل قرار دهد ، انتخاب پرستار بچه باید با دقت و مطالعه کافی صورت گیرد.
مهدکودک خانوادگی یا محله
یکی از شیوه های مناسب و گاه ارزان نگهداری کودکان ، تشکیل و استفاده از مهد کودک خانوادگی یا محله است. در این حالت، خانوادهای حاضر می شود در ازای دریافت مبلغی پول ، از چند کودک نگهداری کند ، هرمحله با اعضای فامیل می توانند از این روش استفاده کنند . نگهداری کودکان می اند به شکل نوینی نیز صورت گیرد و هریک یا چند روز، یکی از والدین کودکان از همه اطفال مراقبت نماید . تشکیل مهد کودکهای خانوادگی یا محلهای باید با توجه به امکانات ، شرایط و نیازهای مشترک پدران و مادران و کودکان صورت گیرد.
مشخصه های پرستار بچه برای نگهداری کودکان
مهم ترین جنبه شخصیتی جانشین والدین در مراقبت از کودک ، خلق و خوی است . پرستار بچه باید مهربان ، راحت ، حساس ، دارای اعتماد به نفس و درک نسبت به کودکان باشد . او باید کودکان را دوست بدارد و از بودن با آنان لذت ببرد ، بدون آن که وسایل ناراحتی آنها را فراهم سازد . او باید بتواند بدون عیب جویی و نق زدن دایم، با سختگیری ، کودکان را مهار کند. به عبارت دیگر، او باید بتواند با شادی از کودکان پرستاری کند و حضور فرزند ، در مصاحبه استخدامی پرستار کودک ، کمک موثری به شما خواهد کرد شما می توانید به او بگویید که چگونه می توان به جای حرف ، پاسخ عملی بهتری به کودک داد. از گزینش افراد کم حوصله ، عیبجو و سرزنش کننده ، خرده گیر و بهانه جو و خشک و خشن و بدون ذوق و نظریه پرداز، پرهیز کنید.
اشتباه بسیاری از والدین این است که ابتدا فردی با تجربه را جستجو کنند . این طبیعی است که آنها احساس کنند به راحتی می توانند فرزندشان را در اختیار شخصی قرار دهند که می داند چگونه با دل درد یا سرماخوردگی کودک کنار بیاید . اما بیماری یا حادثه ، بخش کوچکی از زندگی کودک را تشکیل می دهد. تجربه همراه با شخصیت درست با ارزش است و در غیر این صورت اهمیت ناچیزی دارد :. دقت و پاکیزگی ، اندکی از تجربه ارزشمند تر است.
برخی والدین به سطح تحصیلی پرستار کودک ، توجه زیادی نشان می دهند، ولی من تصور می کنم که این عامل ، در مقایسه با سایر مشخصه ها ، به ویژه برای نگهداری کودکان خردسال ، دارای اهمیت کمتری است . با این حال آموزش پذیری نقش مهمی در این گزینش دارد و باید میان این عامل و " سطح سواد " ومیزان تحصیل افراد ، تفاوت قایل شد ، اگر پرستار کودک ، با مادر بزرگ ، یکی از بچه ها را عزیز می دارد و دیگری را تحقیر می کند ( کوچک شمردن دختر در جوامع سنتی و برعکس) و یا تبعیض آشکار میان کودکان ، امنیت را از آنان می گیرد و آسیب روانی زیادی به آنان وارد می سازد ، بهتر است از نگهداری کودکان دست بردارد.
تعویض پرستار بچه باید به تدریج و زمانی صورت گیرد که فرد مناسب تری را پیدا کرد ماید . برخی پرستاران اظهار می کنند که بیشتر از والدین از نگهداری کودکان آگاهی دارند که این حالت طبیعی است و به ندرت اصلاح می شود . از سوی دیگر والدین هم ممکن است با مشاهده دلبستگی کودکان به پرستار ، حسادنی ناآگاهانه از خود نشان دهند که دور از واقع بینی است.
مهم ترین پرسش این است که آیا پرستار و والدین می توانند نسبت به یکدیگر صداقت داشته باشند ، به نظر ها و انتقاد های هم گوش بدهند ، خطوط ارتباط با هم را باز نگاه دارند ، نقطه نظرهای مفید یکدیگر را با احترام به اجرا درآورند و در مورد آنچه به سود کودک تمام می شود ، توجه و همکاری لازم را به کار گیرند؟
مراقبت از کودک ۳ ساله و بالاتر
برخی کودکان بین ۲ تا ۳ سالگی ، برای خروج از منزل و زندگی در گروههای دیگری جز خانواده ، استقلال کافی بدست می آورند و از آن لذت می برند.
کودکان، بعد از ۶ و به ویژه ۸ سالگی ، در جستجوی لذت استقلال ، بیشتر به خارج از منزل و به بزرگسالان ( به ویژه به آموزگاران برجسته) و دوستان دلخواه توجه نشان می دهند. آنها در این حالت ، نیاز فراوانی به حمایت صمیمانه بزرگسالان ندارند. با این حال همواره باید احساس کنند که به جایی ( خانه و خانواده) تعلق دارند ، اگر چه گاه آن را از یاد ببرند . در این مرحله تا بازگشت. پدر یا مادر به خانه، یکی از همسایگان می تواند از کودک مراقبت کند ، مراکز بازی و تفریح سالم نیز، به ویژه برای فرزندان افراد شاغل، محل مناسبی برای نگهداری کودکان بعد از مدرسه به حساب می آید.
خطر لوس شدن
پدران و مادران شاغل ممکن است بخواهند کمبود و احساس گناه خود را ، از نبودن در کنار فرزند با سیلی از اسباب بازی و مواد خوراکی مورد علاقه کودک جبران کنند و بدون توجه به عوارض این رفتار ، به همه خواستهایش پاسخ مثبت بدهند و نگهداری کودکان را به این روش انجام دهند . در این حالت ، کودک درخواسته ایش را حریصانه افزایش می دهد و پس از مدتی هردو طرف از این رفتار احساس ناراحتی می کنند و رفتار منطقی و عاقلانه والدین و برقراری تعادل در پاسخگویی به خواستهای کودک و باعث می شود که پدر و مادر و فرزند ، از همان لحظه های کوتاهی که در کنار هم بسر می برند، احساس شادی و لذت کنند.
کمرویی در راهنمایی کودکان
تعداد اندکی از والدین به ویژه پدران ، از راهنمایی کودکان خجالت می کشند و این وظیفه را به همسرشان واگذار می کنند . آنها گاه نمی خواهند مثل پدرانشان ، باعث رنجیدگی خاطر فرزندان شوند . آنها می خواهند به جای آموزگار ، یک رفیق باشند . کودکان از داشتن رابطه دوستانه با والدین لذت می برند. اما، آنها دوستان زیادی دارند و می خواهند در عین حفظ رابطه دوستانه با والدین ، مثل یک پدر یا مادر با آنها عمل شود.
وقتی پدر یا مادری در نشان دادن قاطعیت ، شرمساری یا بی میلی نشان می دهد ، کودکان - به ویژه فرزند همجنس - همانند درخت مو که تکیه گاه و محوری ندارد، احساس به هرز رفتن و خودرویی می کند.
و وقتی والدین از نشان دادن قاطعیت در اجرای برنامهای مشخص ، دچار ترس وتردید می شوند ، کودکان پیاپی عهدشکنی ها را آزمون می کنند و مقررات و محدودیت ها را زیربا می گذارند و زندگی را چنان بر پدر و مادر و خود دشوار می سازند که والدین را خرد کند و در این حالت ، والدین شرمنده و آماده تسلیم می شوند.
پدری که از رهبری دوری می کند ، به ناچار همسرش را برای اجرای این وظیفه تعیین می نماید . در بسیاری از موارد مشابه ، پدر موفق نمی شود با همسرش روابطی مشترک در سرپرستی کودکان ایجاد کند . کودکان می دانند که بزرگسالان از رفتار نادرست آتان و عصبانی می شوند . کودکان وقتی با پدری سروکار دارند که وانمود می کند در جریان امور قرار ندارد ، احساس ناراحتی می کنند و بررسیهای بالینی نشان داده اند که کودکان از این گونه پدران بیشتر می ترسند تا از آنها که آزادانه در مدیریت و سرپرستی آنان مشارکت دارند وگاه عصبانی می شوند.
پدرانی که در اداره کودکان مشارکت فعال دارند، به فرزندان فرصت می دهند تا از علت نارضاییهای والدین با خبر شوند و این گروه از کودکان ، به علت درک این موضوع ، اطمینان خاطر پیدا می کنند ، درست مثل زمانی که با یادگیری شنا ، دوچرخه سواری و حرکت در تاریکی ، ترسهای ناشناخته مربوط به آنها را کنار می گذارند . در حالی که وقتی پدری در تربیت فرزند مشارکت نمی کند و ناخشنودیاش را پنهان می سازد ، کودک تصور می کند که پدر به شکل خطرناکی عصبانی است ولی احساس خود را پنهان نگاه داشته است. درحالی که احساس پدر نسبت به فرزند خصمانه و همراه با کینه توزی نیست و کودک باید درهرحال با واقعیت روبرو شود.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼