تربیت صحیح کودک، آداب مذاکره
گاهی اوقات هنگام گفتگو با فرزند بویژه اگر دارای شخصیتی مبارز و متمایل به مخالفت باشد احساس حضور در دادگاه برای والدین ایجاد می شود.
والدین طی مراحل مختلف زندگی همواره درگیر مسائل مرتبط با فرزندان خود هستند. گفتگو، بحث و حتی مشاجره بارها و بارها تکرار می شود اما اتخاذ رویکرد درست و برخورد مناسب با روحیه حساس فرزندان، قابلیتی است که مستقیما از مهارت های رفتاری والدین سرچشمه می گیرد. اگر گفتگوهای خود با فرزندان را به عنوان یک "مذاکره" در نظر داشته باشیم، والدین هر روز و هر لحظه در حال مذاکره با فرزندان خود هستند.
هرگاه در گفتگو با فرزندان، پاسخ منفی والدین و مخالفت آنها در برابر یکدیگر قرار می گیرند، در حقیقت وارد مذاکره ای شبیه مسابقه طاقت فرسای طناب کشی شده ایم. حال، قدرت کدام تیم بیشتر است؟!
بسیار از والدین با اشاره به عدم پذیرش پاسخ منفی یا همان "نه" توسط فرزند، به این نکته تاکید دارند که پیوسته حتی برای کوچکترین مسائل مجبور به آغاز بحث هستند و در نهایت ظرفیت پذیرش و درک پاسخ منفی نیز در فرزندان وجود ندارد و این مسائله برای والدین بسیار ناامیدکننده خواهد بود. بی شک اگر جز گروه والدین باشید؛ گرفتار این مقاومت های خسته کننده در برابر مخالفت های خود شده اید!
از این رو "مذاکره" و اشراف به قواعد و قوانین آن یکی از قابلیت های مهم در مسیر زندگی والدین محسوب می شود زیرا منظور از "مذاکره" دستیابی به توافق از طریق گفتگو و بحث دوستانه است. ما در جستجوی کشف زمینه های اشتراک فکری خود با فرزندان در زمینه های مورد مذاکره هستیم. البته نباید فراموش کرد که در این میدان، فرزندان تلاش می کنند تا شرایط را به سمت و سوی خود تغییر دهند و ما نمی توانیم بصورت 100درصد از طرف مقابل انتظار منطق و رفتاری مبتنی بر آن داشته باشیم، از این رو فرزندان هنگام مذاکره بدنبال دستیابی به منافع مشترک نیستند اما اصل اشتباه در مذاکره را والدین مرتکب می شوند!
گاهی اوقات هنگام گفتگو با فرزند -بویژه اگر دارای شخصیتی مبارز و متمایل به مخالفت باشد- احساس حضور در دادگاه برای والدین ایجاد می شود. برای مثال زمانی که مانع بیرون رفتن و یا بازی فرزند دختر خود با گروه همسالان می شویم، وی به سرعت ما را در جایگاه شاهد قرار می دهد و سوال می کند:
"آیا شما از من نخواسته اید تا بجای نشستن پای تلویزیون و سایر سرگرمی هایی از این دست، مقداری فعالیت اجتماعی داشته و با دوستانم بازی کنم؟! آیا تمام زمان خود حتی ایام تعطیل را باید در خانه تنها باشم؟!"
با این گارد غافلگیر کننده از جانب فرزند، دفاع از تصمیم خود(به عنوان والدین) را آغاز می کنیم:
"البته درست می گویی، اما امروز، روز خوبی برای گردش بیرون و یا بازی با دوستان نیست. من به شدت خسته ام و فردا نیز باید صبح زود آماده حضور در محل کار شوم، از طرفی هنوز اتاقت را نظافت نکرده ای! ."
دخرتان در جایگاه یک وکیل آماتور، پاسخ می دهد:
لطفا پاسخ شما "بله" باشد. به من گفته اید خودم را سرگرم کنم! و بنابراین خواهش می کنم . شما مخالفت می کنید چون از کار روزانه خسته هستید و به من اجازه معاشرت با دوستانم را نمی دهید؟! اگر اتاقم را ابتدا نظافت و مرتب کنم، آنگاه اجازه همراهی دوستانم را می دهید؟
در این هنگام به شدت از مواضع دفاعی فرزند خود خسته شده اید. شما به سادگی تسلیم می شوید و او از تعقیب قضایی! شما دست برمی دارد! پس می گویید:
چرا باید در مورد همه چیز بحث کنیم؟ "قبول می کنم" اما بهتر است اول اتاقت را نظافت کنی!
راهی بسوی مذاکرات واقعی
گفتگوی بالا نمونه ای تاریخی! از روش مذاکرات فرزندان و تکرار پیروزی آنها بر والدین است. در اینگونه موارد، فرزند به دنبال دستیابی به یک نقطه مشترک با والدین خود نیست، بلکه شما در مسیر نقشه ها و محاسبات وی قرار گرفته اید و قطعا راهی برای دور زدن شما نیز یافته است. بحث و گفتگو یا همان مذاکره در این حالت تا جایی ادامه می یابد که والدین خسته شده و میدان را به فرزندان واگذار می کنند.
حال این پرسش مطرح می شود که مذاکره با فرزندان باید از چه طریق و چگونه باشد؟ فرض کنید درباره انجام کارهای خانه و میزان پولی که می توانید برای آن به فرزندتان پرداخت کنید با وی گفت و گو می کنید. ممکن است به وی بگویید: "به تو در هفته 10 هزار تومان خواهم داد اگر اتاقت را تمیز کنی و اتاق نشیمن را هر جمعه جارو بزنی." و فرزند شما این گونه پاسخ دهد: "اگر زباله ها را هم دم در بگذارم 15 هزار تومان دریافت می کنم؟" این مذاکره بین فرزند و والدین است.
توجه: نکته کلیدی اینجاست که فضا همچنان برای دادن و گرفتن وجود دارد زیرا بحث و گفت و گو درباره یک موضوع آغاز شده و شرایط تداوم آن کماکان وجود دارد. این درخواستی نیست که پیشتر به آن پاسخ منفی یا همان "نه" معروف را گفته باشید. شما درباره مزایا و معایب درخواست مطرح شده فکر می کنید و پیش از پاسخ به فرزند خود آنها را بررسی می کنید. در نهایت، به همراه هم موافقت درباره تصمیمی منصفانه یا سازش حاصل می شود و این نکته طلایی در سبک مذاکره میان والدین و فرزندان است.
توجه داشته باشید: بحث و گفت و گو با فرزندتان پس از آن که تصمیم خود را گرفتید دیگر مذاکره محسوب نمی شود. از این رو، در چنین مواردی قصد فرزندتان دور زدن شما و یافتن راه مورد نظر خود است و نه یک نقطه مشترک.
چگونه بیش از حد مذاکره نکنیم
تلاش برای کم کردن مذاکرات فرسایشی در منزل، بسیار آسانتر از تلاش برای تثبیت موقعیت پس از اعلام "پاسخ از پیش تایین شده" به فرزندان خواهد بود. از این رو ، مراحل ذیل را مد نظر قرار دهید:
پیش از ارائه "پاسخ"، مقداری "فکر" کنید
در برخی مواقع ممکن است فرزندتان طی یک ساعت پنجاه درخواست مطرح کند! در این میان، "نه" گفتن بدون در نظر گرفتن و بررسی درخواست ها ساده ترین روش است! این روندی سریع و با استرس کمتر در آن لحظه محسوب می شود، اما در بلند مدت می تواند افزایش استرس به واسطه پشیمانی از پاسخ های عجولانه را موجب شود. بی تردید، اگر به فرزند خود بگویید: "اجازه بده برای چند دقیقه فکر کنم" حتی اگر درخواستی جزئی و ساده را مطرح کرده است، مشکلی برای دو طرف ایجاد نخواهد شد.
درباره درخواست مطرح شده فکر کنید و پاسخی مناسب و به موقع ارائه کنید
اگر به فرزند خود می گوید "برای چند دقیقه به من وقت بده تا فکر کنم" این چند دقیقه را به چند ساعت مبدل نکنید. تاخیر در ارائه پاسخ ناامیدی فرزند را موجب شده و احتمال شنیدن پاسخ منفی از وی در قبال نظر شما را، افزایش می دهد.
اگر به وقت بیشتر برای جمع آوری اطلاعات بیشتر پیش از تصمیم گیری نیاز دارید وی را در جریان این مساله قرار دهید. بر همین اساس، فرزند شما از یک جدول زمانی برخوردار خواهد بود و می داند چه انتظاری باید داشته باشد. همچنین، شما مهارت های مهم زندگی را برای وی الگوسازی می کنید. ارائه پاسخ در زمان مقرر قابل احترام است و شما را فردی خوش قول که حرف خود را فراموش نمی کند، معرفی می کند. شما به فرزندتان ثابت می کنید که درخواست وی برایتان پر اهمیت بوده است.
پیش از ارائه پاسخ منفی دلایل آن را مد نظر قرار دهید
مذاکره به طور معمول زمانی رخ می دهد که والدین به آن چه فرزندشان می خواهد، پاسخ منفی می دهند. کودکان دارای خواسته های بسیاری هستند. آنها می خواهند به مکان هایی که دوست دارند بروند، کارهایی را که دوست دارند انجام دهند، چیزهایی را که دوست دارند خریداری کنند و غیره. این مساله می تواند بیش از حد خسته کننده باشد.
برخی مواقع والدین بدون آن که فکر کنند، به صورت خودکار پاسخ منفی می دهند. این پاسخ منفی می تواند موقعیت نامناسب تری را ایجاد کند؛ به گونه ای که این احساس در والدین ایجاد شود که دیگر قادر به کنترل شرایط موجود نیستند. به عنوان مثال، ممکن است فرزندتان از شما درخواست نقاشی با انگشتانش را داشته باشد. پاسخ ابتدایی که به ذهن شما خطور می کند نه است زیرا این کار می تواند کثیف کاری بسیاری به همراه داشته و پاک کردن آنها دشوار باشد. اما پس از ارائه پاسخ منفی به خاطر تصمیم گرفته شده خود را سرزنش می کنید زیرا در می یابید موقعیتی برای سرگرم کردن و مشغول نگه داشتن فرزندتان آن هم به شیوه ای خلاقانه را از دست داده اید. از این رو، پس از چندبار درخواست وی نظر خود را تغییر داده و این گونه به نظر می رسد که به واسطه التماس های فرزندتان نظر خود را تغییر داده اید. این شرایط برابر با ترغیب کودک برای دور زدن والدین طی مذاکرات آینده خواهد بود.
پیش از پاسخ دادن تمامی اطلاعات لازم را جمع آوری کرده و انتظارات خود را شفاف بیان کنید
اگر پسر ۱۰ ساله شما، درخواست می کند تا به خانه دوستش برود، از این که چه منظوری دارد آگاهی کامل کسب کنید. این که "چگونه به آنجا خواهد رفت؟" "چه کسانی در منزل دوست وی خواهند بود؟" و این که "قصد دارند چه کارهایی انجام دهند؟" به طور دقیق مشخص کنید تحت چه شرایطی پاسخ شما مثبت خواهد بود. به عنوان مثال، " اگر والدین وی در خانه حضور دارند می توانی به خانه دوستت بروی و همراه هم در حیاط آنها بازی کنید."
در صورت امکان فرزند خود را در فرآیند تصمیم گیری دخیل کنید
هر موقعیت و وضعیتی قابل مذاکره نیست اما برخی نیز، این گونه هستند. در مثال ابتدایی این مطلب که به شرایط دادگاه گونه اشاره داشت می توان چند نکته را مد نظر قرار داد. تمیز کردن اتاق و انجام فعالیتی مثبت در اوقات فراغت برای ارائه پاسخ مثبت به بیرون رفتن فرزندتان با دوستانش، منصفانه هستند. ممکن است نقاط مثبت "حضور در اجتماع" و "اتاق تمیز" را بر نقاط منفی "خسته شدن" و نشنیدن سر و صدای فرزندتان" ترجیح دهید. به یاد داشته باشید؛ صحبت درباره یک درخواست به معنای ایجاد تعهد برای انجام آن نیست.
چه زمانی "نه" بگوییم
هنگامی که به مساله ای فکر کرده اید و پاسخ شما منفی است
فرزند 16 ساله شما قصد دارد به مهمانی دوست خود برود که با شرایط حاکم بر این مهمانی موافق نیستید. بی تردید، فرزندتان انتظار شنیدن پاسخ منفی را ندارد زیرا با تمام وجود قصد دارد به این مهمانی برود. وی به هر شیوه ای متوسل می شود تا در مذاکره شما را دور بزند و از پاسخ منفی جلوگیری کند. در چنین مواردی ممکن است استفاده از عباراتی مانند "من فکرامو کردم و جای بحث وجود ندارد. جوابم منفی است" یا "می دانم چقدر دوست داری به این مهمانی بروی اما جای بحث وجود ندارد. هر موقع که قصد بحث درباره موقعیتی را داشته باشم پیشتر به تو اطلاع می دهم اما در این مورد پاسخ من منفی است." مورد توجه والدین قرارمی گیرد. شما نیازی ندارید تا از تصمیم خود دفاع کنید؛ پاسخ باید قاطع باشد.
هنگامی که درباره مساله ای فکر نکرده و "نه" گفته اید اما با اندکی تامل بیشتر پاسخ مثبت خواهید داد
حتی در این شرایط نیز بر پاسخ منفی اولیه خود تکیه کنید زیرا در غیر این صورت فرزندتان در می یابد اگر کمی صبر داشته باشد برخی مواقع "نه" می تواند به "بله" تبدیل شود. حتی ممکن است خیلی صادقانه به فرزند خود بگویید "با عجله تصمیم گیری کرده اید و دفعه بعد قول می دهم پیش از تصمیم گیری اندکی فکر کنم. اما پاسخ فعلی من منفی است."
ممکن است اطلاعات جدیدی دریافت کنید که شرایط را تغییر دهند. به عنوان مثال، والدین همبازی فرزند شما در منزل نبوده اند، اما اکنون باز گشته اند. اما این مساله را به خاطر داشته باشید که هر زمان "نه" می گویید و پس از آن تغییر عقیده داده و پاسخ مثبت می دهید این ذهنیت تقویت می شود که هر آن چه بین "نه" و "بله" رخ داده (بحث و استدلال، گریه، سکوت، ...) در دور زدن شما طی مذاکره موثر بوده اند. دفعه بعد که پاسخ منفی دهید می توانید انتظار مواجهه با شرایط مشابهی را داشته باشید.
هنگامی که در واکنش به بحث و منازعات فرزندمان اقدام به تصمیم گیری می کنیم هر دو طرف چیزهایی را از دست می دهند. به عنوان والدین، با احساس ناامیدی، سرخوردگی و ناکارآمدی مواجه می شویم. فرزندانمان هم این ایده اشتباه را مد نظر قرار می دهند که بحث، استدلال و مشاجره راه رسیدن به آن چیزهایی است که در مسیر دستیابی به آنها با پاسخ منفی مواجه شده اند.
همچنین، این تصور اشتباه شکل می گیرد که والدین و فرزندان در سطحی مشابه قرار دارند. اما این گونه نیست. والدین دارای قدرت مطلق هستند و برخی مواقع پاسخ آنها باید منفی و نه باشد. نیازی نیست دیکتاتور باشید اما در عین حال پاسخ مثبت به هر چیزی نشانه دمکراسی نیست.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼