رفتار با کودک بی حوصله، چه کارهایی می توان کرد؟
شاید بد نباشد به جای عبارت کودک بیحوصله بگوییم کودکی که حوصلهاش سر رفته است.
بیشتر مادر و پدرها جملهی «حوصلهام سر رفته» را بارها بارها از فرزندشان شنیدهاند. هنگام شنیدن این جمله بعضی از والدین فهرستی از فعالیتها که به نظرشان جالب است را برای کودک ردیف میکنند، بعضی کودک را به سراغ تلویزیون و تبلت و اسباببازیهای پر زرق و برق میفرستند و بعضی هم همراه با کودکشان بازیهایی که به نظر خود جالب میآید را انجام میدهند. اما باز هم کودک این جمله را تکرار میکند. چنین شرایطی سوال «با فرزند بیحوصلهام چه کنم؟» را برای بسیاری از پدر و مادرها به وجود میآورد.
شاید بد نباشد به جای عبارت کودک بیحوصله بگوییم کودکی که حوصلهاش سر رفته است. این تغییر به ظاهر کوچک اما مهم است. زمانی که میگوییم کودک بیحوصله، صفت ناخوشایندی را به او نسبت میدهیم. گویا مشکلی متوجه کودک است. اما کودکی که حوصلهاش سر رفته یک کودک عادی است و باید علت بیحوصلهگیاش را در رفتار اطرافیان و محیط پیرامونش جستوجو کنیم. در اینجا به چند عامل که ممکن است سبب بیحوصلگی کودک شوند اشاره میکنیم:
خستگی و گرسنگی
گاهی علت اصلی بهانهگیری و کمحوصله بودن کودکان شرایط جسمیشان است ولی چون نمیتوانند به خوبی تشخیص دهند که چه چیزی آزارشان میدهد آن را با بیحوصلگی نشان میدهند. رفع نیازهای جسمی او به سادگی میتواند حال کودک را خوب کند و او را برای برگشتن به بازی و فعالیتهای روزمرهاش آماده کند.
کودک بی حوصله
نیاز به دیده شدن و توجه
به توجه، همراهی و نگاه محبتآمیز مادر و پدرشان نیاز دارند. فقدان توجه میتواند احساس ناامنی در کودک به وجود آورد و اعتماد به نفس او را پایین بیاورد. بهانهگیری و ابراز بی حوصلگی یکی از کارهایی است که کودکان برای جلب توجه والدین به آن دست میزنند.
نیاز به حرف زدن
همهی انسانها در هر سنی احتیاج دارند با دیگران ارتباط برقرار کنند و نیازها، دلخواستها، تجربهها و موضوعهایی که برایشان اهمیت دارد را بیان کنند. این نیاز در کودکان هم وجود دارد. از زمانی که کودک شروع به حرف زدن میکند میتوان با او به گفتوگو نشست. اکر کودک نتواند به پدر و مادرش بگوید که از انجام چه کارهایی لذت میبرد، چه جور بازیهایی را دوست دارد و چه زمانهایی دلش میخواد در کنار آنها باشد، نمیتواند به خود و پدر و مادرش کمک کند تا راهی برای از بین بردن بیحوصلگی بیابند.
نیاز به کسب تجربههای نو
بعضی کودکان اتاقی مملو از اسباببازیهای رنگارنگ و متنوع دارند اما باز هم حوصلهشان سر میرود. تکراری شدن اسباب بازیها یکی از دلایل بیمیلی کودک برای بازی با آنهاست. دلیل دیگر میتواند نامناسب بودن اسباببازیها یا اصرار والدین برای استفاده از آنها به شیوههای محدود و خاص باشد. محیط مناسب برای رشد کودک محیطی است که امکان تجربه کردن و طرح پرسش را برای کودک به وجود بیاورد. ایجاد چنین محیطی به اسباببازیهای زیاد نیاز ندارد. کافی است نیاز کشف و تجربه را در کودک به رسمیت بشماریم و با او همراه شویم تا هر وسیلهی ساده و دم دستیای به ابزاری برای بازی و سرگرمی تبدیل شود.
پس از شناختن نیازها و شرایطی که بیحوصلگی کودک را را تشدید میکنند، میتوانیم به راهکاریی که وضعیت را تغییر میدهند و نیازهای کودک را رفع میکنند بپردازیم:
از کودک بپرسید دوست دارد چه کاری انجام دهد؟
توجه کردن اولین کاری است که در برخورد با کودکی که حوصلهاش سر رفته است باید انجام داد. با همدلی و صبر از بپرسید «دوست داری چهطور کاری انجام دهی؟» و « من چه کمکی میتوانم به تو بکنم؟» اینگونه از نیاز واقعی کودک آگاه میشویم و پیشنهادهای ناکارآمد را برایش فهرست نمیکنیم.
کودک را در کارهای خانه مشارکت دهید و مسئولیتهای ساده به او بسپارید
کودکان از اینکه در کنار مادر یا پدرشان کاری را انجام دهند لذت میبرند. این کار علاوه بر سرگرمکردن، امکان تجربه کردن و کسب مهارتهای گوناگون را به وجود میآورد. اگر در حال آشپزی هستید، با توجه یه سن کودک، کارهایی مثل پاک کردن حبوبات، خرد کردن بعضی مواد غذایی و ... را به او بسپارید. یا در گردگیری خانه از او کمک بگیرید. هنگام انجام کارهای دشوارتر مثل تعمیر وسائل خانه، دوخت و دوز، سرویس کردن کولر و ... هم میتوانید از کودک بخواهید کنار شما باشد و دربارهی انجام آن کار به او توضیح دهید و با هم گفتو گو کنید و احساس مشارکت را به او منتقل کنید.
در زمانهای معین فعالیتهای مشترک مادر/پدر و فرزندی داشته باشید
کودکان نباید برای سرگرم شدن به حضور همیشگی مادر و پدرشان وابسته باشند و باید کمکم بیاموزند که به تنهایی هم سرگرم شوند. اما بدون شک نیاز دارند تا زمانهای خوشی را در کنار والدینشان بگذرانند. اینکه در این زمانهای مشترک چه رخ دهد به ویژگیهای کودک و نیازهایش بستگی دارد. در اینجا چند پیشنهاد کلی و عام را مطرح میکنیم:
خاطرهگویی
کودکان از شنیدن خاطرات کودکی پدر و مادرشان و کودکی خودشان لذت میبرند. حتا اگر بعضی از آنها را بارها و بارها شنیده باشند. دلیل لذتبخش بودن شنیدن خاطرهای آشنا، قابل پیشبینی بودن ماجرا و تداعی یک لحظهی خوش است.
کتابخوانی و قصهگویی
خواندن کتاب یا تعریف کردن قصه برای کودک، علاوه برای این زمان کودک را در کنار والدین به خوبی پر میکند، امکان گفتو گو، بازی، نمایش و سایر فعالیتهای پس از خواندن را نیز فراهم میکند. همچنین کودک میآموزد که مطالعه کاری لذتبخش برای گذران وقت در زمان تنهایی است.
تماشای فیلم و کارتون در کنار هم
این که کودکی که حوصلهاش سر رفته را پای تلویزون بنشانید تا دیگر بهانه نگیرد، دربیشتر مواقع نتیجه نمیدهد و چه بسا کودک را بیشتر کسل کند. اما تماشای کارتون و فیلم مناسب در کنار فرزند و در زمانهای محدود میتواند سرگرمکننده و آرامش بخش و آموزنده باشد. تماشای مشترک کارتون هم مانند کتابخواندن فرصت خوبی برای گفتوگو با فرزند در آینده ایجاد خواهد کرد.
بازیهای خانوادگی
زمانهای مشخصی در هفته را به بازیهای خانوادگی اختصاص دهید. بازیهای فکری و رومیزی ابزار خوبی برای این کار هستند. تعیین زمان قبلی برای چنین فعالیتهایی ضمن اینکه کودک را متوجه توجه پدر و مادر به نیازها و خواستههایش میکند، به شیوهای غیر مستقیم اهمیت برنامهریزی را به او یادآور میشود و میتواند انگیزهای باشد تا مسئولیتهای دیگرش را به موقع و با نظم بیشتری انجام دهد.
گوش دادن به موسیقی مناسب کودک
همراه کودکتان به موسیقیهای مناسب برای کودکان گوش دهید و همراه آن بخوانید. اگر خود یا فرزندتان سازی مینوازید میتوانید موسیقی گوش دادن را با نوازندگی همراه کنید(فراموش نکیند هدف در کنار هم بودن و لذت بردن است نه ارتقای کیفیت نوازندگی) اگر سازی نمیزنید میتوانید از وسائل منزل برای ساختن سازهای ساده و تولید صدا و ریتم استفاده کنید.
در یک نقطه در خانه نمانید
گاهی اوقات اگر مکان انجام یک فعالیت تکراری را عوض کنیم،کودک به شوق میآید و دوباره به انجام آن فعالیت میپردازد. برای مثال اگر همیشه در اتاقش نقاشی میکشد و حالا حوصلهاش سر رفته است، به او پیشنهاد دهید مداد رنگیهایش را به آشپزخانه یا هال بیاورد و نقاشی بکشد.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼