۳ رکن اصلی فرزندپروری سالم و موثر برای آینده بهتر فرزندان

سبک فرزندپروری یکی از موضوعات بنیادین در حوزه رشد و تربیت کودک است که اغلب توسط والدین بهدرستی درک نمیشود. سبک فرزندپروری والدین مهمترین عاملی است که میتواند سلامت روانی و هیجانی کودکان را شکل دهد. در این مقاله، درباره سبکهای فرزندپروری، سه عنصر اصلی و مولفههای آن توضیح میدهیم.
فهرست مطالب
سبکهای فرزند پروری بامریند
دایانا بامریند، روانشناس رشد، نخستین بار در دههی ۱۹۶۰ میلادی و از طریق پژوهشهای خود در دانشگاه کالیفرنیا، این سبکهای فرزندپروری را مطرح کرد. او مجموعهای از مطالعات را انجام داد که در آنها رویکرد والدین به فرزندپروری را بر اساس میزان مطالبات و انتظاراتی که از کودکان داشتند و همچنین میزان پاسخگوییشان به نیازهای فرزندان بررسی نمود. بامریند در نتیجهی این تحقیقات، سه سبک اصلی فرزندپروری را شناسایی کرد. بعدها دو پژوهشگر دیگر، سبک چهارم را به این دستهبندی افزودند. در ادامه، انواع سبکهای فرزندپروری بامریند را معرفی میکنیم.
انواع سبک فرزندپروری بامریند کداماند؟
فرزندپروری مستبدانه (Authoritarian parenting): والدین مستبد اغلب بهعنوان «انضباطگرا» شناخته میشوند.
- آنان از شیوهی انضباطی سختگیرانه استفاده میکنند که در آن تقریباً هیچ مذاکرهای ممکن نیست و تنبیه امری رایج است.
- ارتباط بیشتر یک طرفه است و از والد به فرزند است و قوانین معمولاً توضیح داده نمیشوند.
- والدینی با این سبک معمولاً کمتر حمایتگر و پرورشدهنده هستند.
- انتظارات بالا و انعطافپذیری محدود دارند.
مثال: کودکی از والد خود میپرسد آیا میتواند بعد از شام بیرون بازی کند. والد بیدرنگ با لحنی جدی درخواست را رد میکند و اطاعت را میطلبد. اگر کودک بگوید: «اما چرا؟»، پاسخ میشنود: «چون من گفتم... باید بخوابی»، بدون همدلی، بحث یا امکان مذاکره.
فرزندپروری سهلگیرانه (Permissive parenting): والدین سهلگیر یا آنانی که فرزندانشان را لوس میکنند، معمولاً اجازه میدهند فرزندان هر کاری که میخواهند انجام دهند و راهنمایی یا جهتدهی محدودی ارائه میدهند. آنها بیشتر شبیه دوستاند تا والد.
- شیوهی انضباطی آنها کاملاً برعکس سختگیری است. قوانین محدود یا حتی وجود ندارند و معمولاً اجازه میدهند کودکان مشکلاتشان را خودشان حل کنند.
- ارتباط یک طرفه نیست اما این والدین بهجای هدایت کردن، تصمیمگیری را به خود کودک واگذار میکنند.
- آنها اغلب گرم و حمایتگرند.
- انتظارات معمولاً حداقلی است یا اصلاً تعیین نمیشود.
مثال: کودکی در فروشگاه یک اسباب بازی میخواهد و گریه میکند تا آن را برایش بخرند. والد سهلگیر برای جلوگیری از ادامهی رفتار، اسباب بازی را میخرد، بهجای آنکه حد و مرزی بگذارد یا به کودک بیاموزد احساساتش را درک کند. اولویت چنین والدینی خوشحال نگه داشتن کودک و اجتناب از تعارض است.
بیشتر بخوانید: جلوگیری از لوس شدن کودک، چگونه؟
فرزندپروری غافلگیرانه یا بیتفاوت (Uninvolved parenting): والدین بیتفاوت آزادی زیادی به کودکان میدهند و اغلب از مسیرشان کنار میروند. برخی آگاهانه این شیوه را انتخاب میکنند، در حالی که برخی دیگر یا علاقهای به فرزندپروری ندارند یا نمیدانند چه باید بکنند.
- سبک انضباطی خاصی اعمال نمیشود. والد بیتفاوت اجازه میدهد کودک تقریباً هر کاری که میخواهد انجام دهد، احتمالاً به دلیل کمبود اطلاعات یا عدم اهمیت.
- ارتباط محدود است.
- این گروه از والدین حمایت اندکی نشان میدهند.
- انتظارات از کودک بسیار کم یا اصلاً وجود ندارد.
مثال: کودکی خردسال با یک پازل مشکل دارد و شروع به گریه میکند. والد که غرق در تلفن همراه است، سرش را بالا میآورد و میگوید: «خوبه، خودت حلش کن» و دوباره مشغول میشود. کودک همچنان گریه میکند اما والد دیگر کمک نمیکند یا دلداری نمیدهد که نشاندهندهی فقدان پاسخگویی، علاقه و گرمای عاطفی است.
فرزندپروری مقتدرانه (Authoritative parenting): والدین مقتدر، منطقی و حمایتگرند، انتظارات روشن و حد و مرزهای سالم تعیین میکنند. کودکانی که والدینشان این سبک را نشان میدهند، معمولاً عزتنفس بالاتر، تنظیم هیجانی بهتر و عملکرد تحصیلی قویتری دارند. این سبک مفیدترین نوع فرزندپروری برای کودکان دانسته میشود.
- انضباط مثبت وجود دارد. قوانین روشناند و دلایل پشت آنها توضیح داده میشوند.
- ارتباط مکرر و متناسب با سطح درک کودک است.
- والدین مقتدر گرم و حمایتگرند.
- انتظارات و اهداف بالا هستند اما بهطور واضح بیان میشوند. کودکان ممکن است در تعیین اهداف مشارکت داشته باشند.
بیشتر بخوانید: ایجاد مسئولیت پذیری در کودکان، چگونه؟
مثال: کودکی میخواهد بهجای شام خوردن تلویزیون تماشا کند. والد میگوید: «الان وقت شام است. ما شام را بهعنوان خانواده با هم میخوریم. میدانم دوست داری تلویزیون ببینی اما مهم است که اول شام بخوری. میتوانی برای شام بین مرغ و پاستا انتخاب کنی.» این رویکرد، محدودیتهای محکم را با گرما و درک متوازن میکند. انتظارات روشناند و بهطور پیوسته اجرا میشوند، در حالی که احساسات کودک نیز به رسمیت شناخته شده و گزینههایی در اختیار او قرار میگیرد.
سبکهای فرزند پروری از دیدگاه روانشناسان
در ادامه سایر سبکهای فرزندپروری را معرفی میکنیم.
به گفتهی «زلتسر»، در کنار سبکهای فرزندپروری بامریند، چارچوبها و رویکردهای دیگری نیز در زمینهی فرزندپروری مطرح شدهاند. چند نمونه از آنها به شرح زیر است.
-
فرزندپروری دلبستگیمحور : این سبک بر ایجاد پیوندهای عاطفی قوی بین والدین و فرزندان تمرکز دارد. از جمله ویژگیهای آن میتوان به شیردهی طولانی مدت، بغل کردن نوزاد (babywearing) و بهکارگیری انضباط ملایم اشاره کرد. هدف آن، به گفتهی زلتسر، «پرورش دلبستگیهای ایمن برای تقویت رشد هیجانی و استقلال» است.
بیشتر بخوانید: اختلال اضطراب جدایی در کودکان، نترس برمیگردم!
-
فرزندپروری هلیکوپتری: والدینی که از این سبک استفاده میکنند، با نیت محافظت از فرزندشان در برابر شکست یا آسیب، میکوشند همهی جنبههای زندگی کودک را مدیریت کنند. با وجود نیت خیرخواهانه، این رویکرد میتواند بهطور ناخواسته استقلال و تابآوری کودک را محدود سازد.
-
فرزندپروری آزادانه یا رها: والدین آزادمنش، استقلال کودک را تشویق کرده و به او اجازه میدهند جهان را تجربه کند، خطر کند و از اشتباهاتش درس بگیرد. به گفتهی زلتسر، هدف این رویکرد «پرورش اتکای به خود، مهارتهای حل مسئله و اعتماد به نفس» است.
-
فرزندپروری ببرگونه: در این سبک، هدف اصلی پرورش فرزندانی موفق و منضبط است. با این حال، انتظارات بالا که اغلب بر دستاوردهای تحصیلی تاکید دارند، میتوانند به استرس و اضطراب منجر شوند. «والدین ببرگونه» معمولاً قوانین سختگیرانهای اعمال کرده و فرزندان خود را به سوی موفقیت اجباری و حتمی سوق میدهند.
-
فرزندپروری ماشین چمنزن یا برفروب: این دسته از والدین تلاش میکنند مشکلات را پیش از مواجههی کودک حل کنند تا مسیر برای او آسانتر شود. چنین رفتاری میتواند رشد تابآوری و مهارتهای مقابلهای کودک را مختل کند.
-
فرزندپروری مثبت: این سبک بهجای تنبیه بر تقویت رفتارهای مثبت از طریق پاداش و تشویق تمرکز دارد. زلتسر توضیح میدهد که این شیوه بر «ارتباط شفاف، تعیین مرزهای همدلانه، تقویت مثبت برای رفتار مطلوب و راهبردهای انضباطی غیرتنبیهی» استوار است. هدف آن تربیت کودکانی خودانضباط، بااعتمادبهنفس و از نظر هیجانی سالم است.
بیشتر بخوانید: بالا بردن اعتماد به نفس کودکان، معرفی 10 راهکار موثر
-
فرزندپروری ذهنآگاه: تمرکز این سبک بر فرزندپروری همراه با «آگاهی و حضور» است؛ یعنی والدین به تجربههای لحظهبهلحظهی کودک توجه نشان دهند. هدف، به گفتهی زلتسر، ایجاد محیطی آرام، متعادل از نظر هیجانی و پرورش هوش هیجانی است. والدین در این رویکرد بهجای واکنشهای تکانشی، به گوش دادن فعال، تنظیم هیجان و پاسخگویی آگاهانه به نیازهای کودک میپردازند.
-
فرزندپروری ملایم: یکی از سبکهای رایج در سالهای اخیر، فرزندپروری ملایم است که بر همدلی، درک و احترام متقابل تاکید دارد. هدف آن تایید احساسات کودک در کنار تشویق او برای یافتن راهحلهای شخصی است. «والفیش» میگوید: «فرزندپروری ملایم در واقع نوعی فرزندپروری آگاهانه است؛ یعنی آگاهی از اینکه کودک شما انسانی برابر با شماست، رفتار با او باید بر پایهی احترام متقابل و گفتوگوی آشکار باشد.»
بهترین سبک فرزند پروری چیست؟
در روانشناسی، سبک مقتدرانه (Authoritative) بهعنوان مؤثرترین و سالمترین شیوه فرزندپروری شناخته میشود. این سبک بر ایجاد تعادل میان حمایت عاطفی، تعیین قوانین و محدودیتهای روشن استوار است. والدین مقتدر ضمن آنکه نسبت به نیازها و احساسات فرزند خود حساسیت نشان میدهند، به سخنان او گوش میسپارند و با استفاده از گفتوگو، مسائل را حل میکنند. آنها فرزندان را به استقلال و مسئولیتپذیری نیز تشویق مینمایند.
در این سبک، کودکان نهتنها از عشق و حمایت والدین برخوردارند، بلکه با چهارچوبهای مشخصی روبهرو هستند که به آنها احساس امنیت میدهد. چنین ترکیبی موجب میشود فرزندان در عین آزادی، حد و مرزها را بشناسند و برای انتخابهای خود پاسخگو باشند.
مولفههای فرزند پروری
در ادامه درباره مهمترین مولفههای فرزندپروری توضیح میدهیم.
-
درک و پذیرش مسئولیت فرزندپروری: فرزندپروری خوب تنها به معنای سرگرم کردن یا خوشحال نگه داشتن فرزندان نیست. مسئولیت اصلی شما عشق ورزیدن، پرورش، آموزش، تایید، حمایت و توانمندسازی فرزندان است تا به بزرگسالانی مستقل و مسئول تبدیل شوند. فرزندپروری یعنی کمک به رشد ویژگیهای رهبری در آنها، آمادهسازیشان برای زندگی و تصمیمهای مهم پیشرو و داشتن شجاعت برای نشان دادن «عشق سختگیرانه» زمانی که نیاز به اصلاح رفتار وجود دارد.
-
توافق میان والدین: بسیار مهم است که والدین درباره اهداف، نگرشها و روشهای فرزندپروری همنظر باشند. درک و پذیرش مسئولیتهای فرزندپروری یک کار گروهی است که هر یک از والدین باید دیگری را حمایت، تشویق و تقویت کند. در غیر این صورت، اختلافها به تعارض میانجامد و کودک میتواند از «طرف ضعیفتر» سوءاستفاده کند. حتی اگر والدین با هم زندگی نکنند، همچنان میتوانند در روشهای فرزندپروری جبههای مشترک داشته باشند. کافی است اختلافهای دیگر را کنار بگذارند و بر اهداف مشترک در تربیت فرزند توافق کنند.
-
یادآوری اینکه شما تنها کودک تربیت نمیکنید، بلکه بزرگسال آینده را پرورش میدهید: در روزگار فرزندپروری هلیکوپتری، این نکته بسیار حیاتی است. چه مسئولیتهای تدریجی به کودک میدهید تا با رشدش متناسب باشد؟ چه عادتها، رفتارها و نگرشهایی در حال حاضر بروز میدهد که اگر اکنون اصلاح نشود، در آینده مشکلساز خواهد شد؟ چه تحسینها و تشویقهایی میتوانید به او بدهید برای نشان دادن مسئولیتپذیری فراتر از سنش؟ اگر از همان ابتدا روند درستی را آغاز کنید، در سالهای نوجوانی نیاز به اصلاحات کمتری خواهد بود.
-
تشخیص اینکه موضوع فقط شما نیستید: ممکن است کودکتان هیچ شباهتی به شما نداشته باشد و بهطور کامل متفاوت باشد. متاسفانه امروزه روند فزایندهای از فشار والدین بر کودکان دیده میشود تا درست شبیه خودشان یا شخص دیگری باشند اما وظیفهی شما این است که استعدادهای فرزندتان را کشف کنید، نه اینکه آنها را بر اساس خواستههای خود یا دیگران تربیت کنید. یعنی اجازه دهید رویاهای خودشان را زندگی کنند، نه رویاهای شما را.
نقل قول از:
Parenting practices also are influenced by attitudes, which in this context refer to parents' viewpoints, perspectives, reactions, or settled ways of thinking with respect to the roles and importance of parents and parenting in children's development, as well as parents' responsibilities.
ترجمه:
روشهای فرزندپروری همچنین تحت تاثیر نگرشها قرار میگیرند. در این زمینه، نگرشها به دیدگاهها، چشماندازها، واکنشها یا شیوههای تثبیتشدهی فکری والدین نسبت به نقشها و اهمیت والدین و فرزندپروری در رشد کودکان و همچنین مسئولیتهای والدین اشاره دارد.
سه عنصر اصلی فرزندپروری
۱. ارتباط محبتآمیز: برقراری ارتباط محبتآمیز شامل صرف زمان کافی با کودک، گوش دادن فعال و نشان دادن علاقه و توجه به نیازها و احساسات اوست. این ارتباط پایهای برای ایجاد اعتماد، امنیت عاطفی و رشد سالم فرزندان محسوب میشود.
۲. قوانین و مرزها همراه با پاداش و تشویق: تعیین قوانین و مرزهای مناسب برای رفتار کودک و آموزش مسئولیتپذیری و احترام به دیگران ضروری است. این قوانین باید با توجه به سن و توانایی کودک تنظیم شوند. در کنار آن، استفاده از پاداش و تشویق برای تقویت رفتارهای مثبت و توسعه مهارتهای لازم موثر است. این تشویق میتواند شامل تحسین، جوایز کوچک یا امتیازهای مثبت باشد.
۳. حمایت و الگوی مثبت: والدین باید الگوی رفتاری و ارزشی مثبتی برای فرزندان باشند. رفتارها و ارزشهایی که والدین نشان میدهند، تاثیر قابل توجهی بر رشد کودک دارد. همچنین حمایت، اعتماد به نفس، پشتیبانی روانی و احساسی، به کودک اطمینان میدهد که همیشه میتواند روی والدین خود حساب کند. بخشی از این حمایت، آموزش مدیریت خشم و احساسات منفی است تا کودک بیاموزد چگونه احساسات خود را بهدرستی بیان کند و با تنشها به شیوهای سالم مواجه شود.
بیشتر بخوانید: ۱۰ عامل موثر بر رشد کودک | مراحل رشد + نمو روانی کودک
کلام آخر
در نهایت، فرزندپروری فرآیندی پیچیده و چند بعدی است که تحت تاثیر تجربیات گذشته، شخصیت والدین و شرایط خانواده قرار میگیرد. هیچ سبک واحدی برای همه کودکان و خانوادهها مناسب نیست و بهترین رویکرد آن است که انعطافپذیر، آگاهانه و متناسب با نیازهای فردی کودک و خانواده باشد. والدینی که با عشق، حمایت، قوانین مناسب و توجه به تفاوتهای فرزندان عمل میکنند، احتمال موفقیت بیشتری در پرورش کودکانی سالم، مستقل و با اعتمادبهنفس دارند. با درک، تطبیق و همکاری میان والدین، میتوان مسیر فرزندپروری را هم برای والدین و هم برای فرزندان رضایتبخشتر و موثرتر کرد.