شعر: جوجه طلایی
جوجه جوجه طلایی / نوكت سرخ و حنایی
جوجه جوجه طلائي
نوكت سرخ و حنائي
تخم خود را شكستي
چگونه بيرون جستي
گفتا جايم تنگ بود
ديوارش از سنگ بود
نه پنجره ، نه در داشت
نه كسي ز من خبر داشت
دادم به خود يك تكان
مثل رستم پهلوان
تخم خود را شكستم
اينگونه بيرون جستم
نظر کاربران
سلام.
ممنون از شما که اين شعر کتاب اول دبستان حدود 70 سال پيش را روي سايت گذاشتيد.
فقط اينکه يک بيتش جامانده.بعد از اين مصرع:
"نه کس از من خبر داشت"،
ديدم چنين جاي تنگ نشستن آورد ننگ
به خود دادم يک تکان مثل رستم پهلوان و......
پاسخ ها
با تشکر از دقت شما، این شعر بعد از انقلاب در دهه 70 با کمی تغییر به این صورت که منتشر شده است بعنوان تیتراژ یک کارتون از صداسیما پخش شد