۵۷۲۶۰
۸۱۹۵
۸۱۹۵

تربیت کودکان تک سرپرست، چگونه است؟

مرگ یا طلاق والدین می‌تواند ترس از آینده و ناشناخته‌ها را در کودکان تقویت کند. اگر یکی از والدین بمیرد، کودک ممکن است نگران مرگ والد دیگر شود.

جام جم : مهم‌ترین علت به وجود آمدن خانواده تک سرپرست، طلاق یا مرگ همسر است. طلاق برای حداقل یکی از زوجین انتخابی است، اما در مرگ یکی از همسران هیچ انتخابی وجود ندارد. طلاق، لزوما بچه‌ها را برای ابد از دیدن والدشان محروم نمی‌کند. اما مرگ این امکان را برای همیشه از میان می‌برد. مادر یا پدری که همسر خود را از دست می‌دهد، به یک والد تنها تبدیل شده و معمولا با ورود به این وضعیت، متحمل ضربه‌ای روانی می‌شود. زن یا مرد، همسر خود را از دست می‌دهد و بچه‌ها یکی از والدین خود را و این فقدان برای آنها بسیار ناخوشایند است.

والد تنها باید در یک زمان، هم با غم و فقدان خود کنار بیاید، هم مسوولیت‌های جدیدی را به عهده بگیرد، هم با تغییر نقش و شرایط خود تطابق یابد و هم به مراقبت از فرزندان ادامه دهد و آنها را در سازگاری با تغییرات پیش آمده کمک کند.

تربیت کودکان تک سرپرست، چگونه است؟

والد تنها، علاوه بر همه این کارها باید با تعصبات منفی جامعه نیز مواجه شود؛ چرا که عقیده رایج در جامعه این است که خانواده تک والدی، خانواده‌ای است شکست خورده و والد تنها نمی‌تواند مراقبت‌های کافی را از فرزند یا فرزندان خود به عمل آورد. پس بچه‌ها در این خانواده‌ها حتما مساله‌دار خواهند شد.

در حقیقت این تعصب اجتماعی می‌تواند هم غلط باشد و هم درست. غلط است چرا که اگر والد تنها بخواهد این فکر کلیشه‌ای را باور کند، حتما نسبت به توانایی‌های خود شک خواهد کرد و اعتماد به نفس خود را از دست خواهد داد. از سوی دیگر این تعصبات اجتماعی درست است، چرا که وقتی هر دو والد در خانه حضور دارند، می‌توانند به کمک هم از بچه‌ها مراقبت کنند و با هم به جنگ مسوولیت‌های دشوار بروند؛ البته بسیاری از پدران و مادران به تنهایی نیز در کار مراقبت و تربیت بچه‌های خود موفق می‌شوند، اما والد تنها برای موفق شدن لازم است به برخی مهارت‌های اساسی آشنا باشد که در ذیل به مهم‌ترین آنها می‌پردازیم.

سازگاری با تغییرات پیش آمده
همان طور که گفته شد، طلاق یا مرگ همسر، دلایل عمده پدید آمدن خانواده‌های تک سرپرست هستند. در نتیجه این تغییرات، مادر یا پدر در موقعیتی قرار می‌گیرد که باید به تنهایی مسوولیت تربیت و مراقبت از فرزندان را به عهده بگیرد. در این شرایط او (پدر یا مادر)‌ باید نقش مراقبت‌کننده و تربیت‌کننده را ایفا کنند و نقش قبلی او ناگهان به طور قابل توجهی تغییر می‌کند. در اینجا مساله مهم این است که چگونه می‌توان از پس این تغییرات برآمد.

اولین دسته تطابق که معمولا دردناک‌ترین آنها به شمار می‌آید، این است که والد تنها باید از نظر عاطفی، از روابط قدیمی خود که اکنون آنها را از دست داده است، دست بردارد. شکستن مناسبات عاطفی نیز به زمان نیاز دارد. دست برداشتن از گذشته یعنی پذیرفتن و رها کردن، گام دوم نیز کنار آمدن با شرایط جدید است. والد تنها در پاسخ به فقدان باید با کودکان خود همدلی کند و اجازه دهد کودکان با بیان غم و اندوه، خود را از این احساسات تخلیه کنند. همچنین والد تنها باید با قاطعیت اما به نرمی، واقعیت جدید را برای بچه‌ها جا بیندازد و درباره این تغییرات و شیوه رویارویی با آنها با فرزندان خود صحبت کند، اما اگر والد تنها قادر به انجام این مراحل نیست باید از یک مشاور خانواده کمک بگیرد.

تربیت کودکان تک سرپرست، چگونه است؟

مواجهه با ترس و ناامنی فرزندان
مرگ یا طلاق والدین می‌تواند ترس از آینده و ناشناخته‌ها را در کودکان تقویت کند. اگر یکی از والدین بمیرد، کودک ممکن است نگران مرگ والد دیگر شود. طلاق نیز ایجاد ترس می‌کند؛ ترس از طردشدگی. کودک پیش خود فکر می‌کند، اگر پدر و مادرم توانسته‌اند یکدیگر را ترک کنند، پس می‌توانند مرا هم رها کنند. کودک در رویارویی با این ناامنی‌ها ممکن است پسروی کند و نسبت به گذشته، رفتاری وابسته‌تر از خود نشان دهد. او ممکن است به والد تنهای خود که تنها والد در دسترس اوست، کاملا وابسته شود و به عبارتی بچسبد.

والد تنها باید از طریق اطمینان دادن به کودک، با این احساس ناامنی موقتی مقابله کند. او باید آمادگی داشته باشد که وقتی بچه احساس ترس می‌کند، به سوال‌های او پاسخ دهد. او را به خاطر ترس و احساس ناامنی مورد انتقاد قرار نداده و هرگز تنبیه نکند. کاری نکند که کودک به خاطر ترس از او (تنها والد)‌ و یا به دلیل شرم و خجالت، ترس خود را پنهان کند؛ بلکه باید بکوشد تا فرزند با گفتگو درباره ترسش، آن را از بین ببرد.

حفظ ارتباط کلامی بین اعضای خانواده
کیفیت زندگی خانوادگی تا حد زیادی به کیفیت ارتباط کلامی اعضای خانواده بستگی دارد. ارتباط کلامی یعنی تبادل اطلاعات درباره احساسات، افکار و رفتارهای قابل مشاهده. وقتی بچه‌ها صحبت کردن را در خانواده خود می‌آموزند، در جامعه هم می‌توانند اظهارنظر کنند و در روابطشان با دوستان و بعدها در بزرگسالی هم براحتی حرف می‌زنند.

آنها این قدرت را به دست می‌آورند که از ارتباط کلامی برای بیان نیازها، خواسته‌ها و حفاظت‌ از محدوده خود استفاده کنند؛ اما اگر در خانواده‌ای حرف زدن خطرناک باشد، برای آن ارزشی قائل نباشند یا الگویی از آن ارائه نکنند، متاسفانه بچه‌ها مهارت دیگری را می‌آموزند؛ بستن دهان. آنها به جای این که بیاموزند تجربیات درونی خود را چگونه بیان کنند، ساکت می‌مانند و در جامعه نیز به حرف دیگران تن می‌دهند. پس والد تنها باید با توجه به این موارد، الگویی از نحوه‌ای که می‌خواهد بچه‌هایش حرف بزنند، به آنها ارائه کند و مواظب باشد که بچه‌ها در کلام خود احترام دیگران را حفظ کرده و حق آنها را رعایت کنند. در ضمن کافی نیست که والد تنها فقط خوب گوش بدهد یا فقط خوب حرف بزند، او باید الگوی رفتاری خوبی برای هر دو مورد باشد.

اجتناب‌ از تنهایی و انزوا
مرگ یا طلاق والدین می‌تواند ترس از آینده و ناشناخته‌ها را در کودکان تقویت کند. اگر یکی از والدین بمیرد، کودک ممکن است نگران مرگ والد دیگر شودبرای کاستن از خطر خستگی نیز، والد تنها باید توقعات خود را محدود و اطمینان حاصل کند که از خود مراقبت خواهد کرد. همچنین، او برای کاهش انزوای خویش به حمایت اجتماعی نیاز دارد. یکی از اولین وظایف یک والد تنها این است که برای خود حمایت اجتماعی کافی ایجاد کند، چرا که او هرچه بیشتر انزوا را برگزیند، بیشتر خود را در خطر تنش و واکنش‌های افراطی قرار می‌دهد.

اصولا خستگی و انزوا، دشمنان والد تنها به شمار می‌آیند و اگر هر دو همزمان وجود داشته باشند، مشکل او وخیم‌تر می‌شود. اگر والد تنها بخواهد دوست اصلی بچه‌هایش باقی بماند، ممکن است از تمایل فرزندانش برای دوستی با بچه‌های همسن و سال خودشان بکاهد، اما اگر این والد استقلال اجتماعی داشته باشد، رفتار او برای بچه‌هایش الگو می‌شود و آنها هم تشویق می‌شوند که هرچه زودتر به استقلال اجتماعی برسند.

اگر افراد قابل اطمینانی مثل دوستان، همسایه‌ها و فامیل برای مراقبت از بچه‌ها آمادگی داشته باشند، هم باعث ایجاد امنیت برای بچه‌ها می‌شوند و هم آسایش والدتنها را فراهم می‌کنند و به این ترتیب خانواده تک سرپرست نیز هنگام پیش آمدن مسائل غیرمنتظره، انعطاف بیشتری خواهد داشت. در واقع حمایت، نقش موثری در این خصوص دارد و این امکان را به والد تنها می‌دهد که درک کند تنها نیست و با وجود حمایت، وقتی او در زندگی با مشکل مواجه می‌شود، احتمال کمتری وجود دارد که واکنش‌های افراطی و مضر از خود نشان بدهد.

متعادل کردن خواسته‌های خود
اصولا والدینی که بتازگی از ازدواجی ناموفق رهایی یافته‌اند، ممکن است پس از مجرد شدن، به عنوان فردی مستقل تصمیم بگیرند تا تمام چیزهایی را که از دست داده‌اند، جبران کنند. آنها در گذشته احساس محرومیت می‌کردند و اکنون می‌خواهند تلافی کنند. در واقع والد تنها ممکن است خود را در این آزادی محق بداند که: «این حق من است کارهایی را انجام بدهم که همیشه آرزوی آنها را داشتم، ولی اجازه انجامشان را نداشتم.» می‌توان گفت در مسیر بعضی از والدهای تنها بویژه آنهایی که تازه طلاق گرفته‌اند، تله‌ای وجود دارد به نام «آزادی.» والد تنها باید در نظر داشته باشد اگرچه تمام این فعالیت‌ها نوعی «تایید خود» است، اما احتمال دارد به قیمت رها کردن پاره‌ای از مسوولیت‌های اساسی خانوادگی تمام شود.

فرزندی که با تغییرات شدید والدش روبه رو می‌شود، نمی‌تواند دلیل آنها را درک کند و در نتیجه احساس نگرانی می‌کند. در اینجاست که کشمکش بین والد و فرزند به وجود می‌آید. پس والد تنها باید به تاثیرات ناشی از تغییرات خود توجه کند. این یک حقیقت است کسی که گرسنگی مفرطی کشیده، چنان از درد گرسنگی رنج برده و آنقدر در آرزوی سیری است که نمی‌تواند براحتی اشتهای خود را کنترل کند. پس والد تنها باید به جای حرکت کردن با حداکثر سرعت، با شتابی سنجیده حرکت کند و در نظر بگیرد که انسان جایز‌الخطاست.

اعمال نفوذ و به دست گرفتن امور
والدین معمولا از طریق اعمال قدرت، نزد فرزندان خود محبوبیتی کسب نمی‌کنند. والد تنها، در کنار خود والد دیگری ندارد تا از او حمایت کند و بنابراین ممکن است لازم باشد برای اعمال قدرت، شجاعت هم به خرج دهد. چه بسا کار والد خلاف میل فرزند باشد، ولی والد باید به صلاح خود، فرزندان و خانواده‌اش رفتار کند. بچه‌ها ممکن است از این که والدشان قدرت خود را به آنها تحمیل می‌کند، خوششان نیاید و با او به مثابه یک دشمن رفتار کنند نه یک دوست، اما اگر والد بتواند تحکم و حسن‌نیت خود را به طور همزمان بروز دهد، در درازمدت، هم عشق خود را به بچه‌ها نشان می‌دهد، هم برای آنها امنیت فراهم می‌کند و هم احترام آنها را برمی‌انگیزد. والد تنها برای اعمال قدرت لازم نیست مستبد و سرسخت باشد یا در دل فرزندان خود ایجاد وحشت کند و یا به آنها آسیب برساند، اما باید حاضر شود گاهی محبوبیت خود را نزد فرزندانش به خطر بیندازد و علاقه کنونی فرزندان را نسبت به خود قربانی کند تا بتواند احترام آنها را در آینده به دست بیاورد.

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.