روابط کودک با اطرافیان (۱)
هر مادری برای پرورش فرزندش، شیوهای مخصوص به خود دارد. بعضی مادرها معتقدند تمام وقت مادری كردن نه به نفع خودشان است و نه به كودك خیری می رساند.
برایتان شرح می دهیم که حضور چه آدمهایی در زندگی کودک ضروری است و در چه شرایطی وقتگذرانی کودکتان با آنها، نه به تربیتش آسیب می زند و نه آیندهاش را به خطر می اندازد. اگر میخواهید حد و مرز ارتباط کودکتان را با آدمهای اطرافش بدانید و از اینکه تا چه اندازه باید او را تحت تاثیر نظری که نسبت به دیگران دارید قرار دهید، در ادامه این مطلب با ما باشید.
محبت بی دریغ مادربزرگ یا پدربزرگ
محبت بی دریغ مادربزرگ یا پدربزرگ بر کودک تاثیر بسیار عمیقی می گذارد. فراموش نکنید آدمها محبت کردن را یاد می گیرند و برای این کار چه معلمی بهتر از پدربزرگ و مادربزرگ؟ پس نگران لوس شدن کودکتان نباشید و اجازه دهید از این محبت سیراب شود. اگر کودک هفتهای یکبار پدربزرگ و مادربزرگ را می بیند، محبتها هرقدر هم که افراطی باشد، تاثیر دائمی روی خلق و خویش نمی گذارد.
حتی اگر دیدارها بیش از این باشد، میشود این مساله را در گفتوگو با کودک حل کرد؛ مثلا بگویید: «ما در خانه خودمان و هر جای دیگر یکسری قوانین داریم که تو باید آنها را رعایت کنی؛ در غیر اینصورت تنبیه می شوی اما استثنائا پیش پدربزرگ یا مادر بزرگ می توانی با اجازه آنها بعضی کارها را انجام دهی یا ندهی.»
عمه و خاله؛ عمو و دایی
از همان دوران کودکی یکسری افراد در زندگی عاطفی هر فرد حضور دارند که به مرور کودک به آنها علاقهمند می شود و با آنها انس می گیرد. بستگان درجه یک مثل عمو، دایی، خاله، عمه و فرزندان احتمالیشان از کسانی هستند که به کودک عشق می ورزند و کودک هم در کنارشان احساس خوبی دارد. این نوع از رابطه درست به اندازه رابطه با والدین اهمیت دارد. کودک در ارتباط با فامیل بخش عمدهای از مهارتهای اجتماعی را می آموزد و یاد می گیرد چطور رابطهاش را با آدمهای مختلف تنظیم کند.
ضمن اینکه دانش والدین هم محدود است و همه چیز را نمی دانند و کودک در معاشرت با اقوام نزدیک از هر کدام چیزی یاد می گیرد و این معاشرتها به گستردهتر شدن دایره معلومات کودک می انجامد. گذشته از این،کودک در ارتباط با بزرگسال غیر همجنس به تعریفی از جنس مخالف می رسد یا بهتر است بگوییم رابطه عمو با دختر برادرش تعریفی از «مرد» در ذهن او می سازد. این پیشفرضهای ذهنی در آینده رابطه کودک را با جنس مخالف شکل می دهد.
اگر از فامیل بد بگویید. . .
ممکن است گاهی همهچیز خوب پیش نرود و مجبور به قطع رابطه با یکی از اقوام شوید. در چنین شرایطی نباید کودک را از ارتباط با آنها محروم کنید یا اینکه مشکلاتتان را به کودک منتقل کنید و با بدگویی او را در جریان جزئیات اختلافها قرار دهید. کودکی که دایی اش را دوست دارد حتی در صورت قهر شما حق دارد به خانهاش برود یا در مهمانی کنارش بنشیند.
از طرف دیگر اگر پدر به هر دلیلی از بدیها، ضعفها و اشتباهات دایی در مقابل کودک بگوید، او یکباره می بیند تصویری که از دایی داشته با تصویری که پدر ارائه میکند زمین تا آسمان متفاوت است. برای او دایی مرد مهربانی است که او را به پارک می برد، برایش بستنی می خرد، او را روی دوشش می گذارد تا از راه رفتن خسته نشود و. . .
اما پدر میگوید دایی قبلا ماشین پدربزرگ را بی اجازه برداشته و با آن تصادف کرده و تصادف را هم پنهان کرده او حالا هم بدهیاش را نمی پردازد. در چنین شرایطی احساس بسیار وحشتناکی به کودک دست میدهد و تصور می کند به او خیانت شده است. چنین کودکی در آینده نمی تواند به کسی اعتماد کند و در روابطش با دیگران دچار مشکلات اساسی می شود.
رابطه با فامیل را قطع نکنید!
عمه و خاله؛ عمو و دایی از همان دوران کودکی یکسری افراد در زندگی عاطفی هر فرد حضور دارند که به مرور کودک به آنها علاقهمند میشود و با آنها انس میگیرد. بستگان درجه یک مثل عمو، دایی، خاله، عمه و فرزندان احتمالیشان از کسانی هستند که به کودک عشق میورزند و کودک هم در کنارشان احساس خوبی دارد. این نوع از رابطه درست به اندازه رابطه با والدین اهمیت دارد. کودک در ارتباط با فامیل بخش عمدهای از مهارتهای اجتماعی را می آموزد و یاد می گیرد چطور رابطهاش را با آدمهای مختلف تنظیم کند.
ضمن اینکه دانش والدین هم محدود است و همه چیز را نمی دانند و کودک در معاشرت با اقوام نزدیک از هر کدام چیزی یاد میگیرد و این معاشرتها به گستردهتر شدن دایره معلومات کودک می انجامد. گذشته از این، همانطور که در شماره قبل گفتیم کودک در ارتباط با بزرگسال غیر همجنس به تعریفی از جنس مخالف می رسد یا بهتر است بگوییم رابطه عمو با دختر برادرش تعریفی از «مرد» در ذهن او میسازد. این پیشفرضهای ذهنی در آینده رابطه کودک را با جنس مخالف شکل می دهد.
منبع:
سیب سبز
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼