بچه شما هم چشم سفیده؟!(۱)
کودکان چهار یا پنج ساله فرصت زیادی برای تجربه کردن کار خطرناک نداشتهاند و کودکی که در این سنین از بالای یخچال میپرد تا به حال افتادن و درد پاهایش را تجربه نکرده است.
چطور با کودکتان حرف میزنید، به او نگاه میکنید و چند بار در روز نوازشش میکنید؟ روانشناسان میگویند نهتنها جملاتی که به کودکتان میگویید و مدرسهای که برایش انتخاب میکنید بلکه حتی شیوه نگاه کردن شما به فرزندتان، میتواند به شخصیت او شکلی متفاوت دهد.
دکتر محسن ایمانی، دکترای علوم تربیتی میگوید، شاید کودک شما برخی ویژگیها را از پدر یا مادربزرگش به ارث برده و با آنها به دنیا آمده باشد اما نمیتوانید سهم خودتان را در شکل دادن به شخصیت او نادیده بگیرید. به گفته وی، در شکلگیری شخصیت کودکان ارث جایگاه خودش را دارد اما والدین هم میتوانند با رفتارهای خود این ویژگی را تقویت کرده یا برعکس آن را کمرنگ کنند.
بچه حرفشنو خوب است!
شاید داشتن فرزندی محتاط که قبل از دست زدن به هر چیزی اول به چشمان مادرش نگاه کند یا بدون اجازه مادرش دست از پا خطا نکند، آرزوی بسیاری از والدین باشد اما بد نیست بدانید کودکی که حتی برای آب خوردنش هم منتظر گرفتن تایید از مادرش است، احتمالا در بزرگسالی با اختلال وسواس درگیر میشود. مادران مضطربی که با کنترل کودکشان سعی میکنند، استرس خودشان را کنترل کنند، کودکانی پر از ترس و اضطراب تربیت میکنند. پس نگذارید ترسهای شما این ویژگی را در فرزندتان تقویت کند.
ریسک نمیکند؟
دوست ندارد سرسرهبازی کند و وقتی پارک میروید، کنار شما روی نیمکت مینشیند؟ او را بهخاطر این محافظهکاری بیش از اندازه دست نیندازید! به جای رفتارهایی که فاصله او را با ریسکپذیریهای کوچک بیشتر میکند، سعی کنید همراهش باشید، دستش را بگیرید و به او اطمینان دهید که هیچ اتفاقی برایش نمیافتد و حتی اگر لازم بود با او سر بخورید. میتوانید در ابتدا او را از نیمه سرسره رها کنید و برای موفقیتهای کوچکش تشویقش کنید و بعد هم به او بگویید اگر به تنهایی از سرسره سر بخورد میتواند شکلاتی را از شما جایزه بگیرد.
اگر فرزندتان فقط از انجام برخی بازیها یا قرار گرفتن در موقعیتهای خاص هراس دارد، نگران نباشید؛ با رفتاردرمانی و تشویق او میتوانید تا حدود زیادی اوضاع را بهتر کنید. نگذارید سختگیری شما کار را برایتان سختتر کند و اجازه دهید با آرامش نفس بکشد، تجربیات جدید کسب کند و بفهمد دنیا آنقدرها هم ترسناک نیست؛ البته اگر احساس میکنید ترسهای فرزندتان از کنترل شما و خودش خارج شده و قابل مهار کردن نیست، حتما با یک روانشناس در این مورد مشورت کنید.
چشم سفید است؟
کودکان چهار یا پنج ساله فرصت زیادی برای تجربه کردن کار خطرناک نداشتهاند و کودکی که در این سنین از بالای یخچال میپرد تا به حال افتادن و درد پاهایش را تجربه نکرده است. با این شیطنتها نمیتوان برچسب بیفکر بودن را به کودک چسباند و تنها باید در نقش والد مراقب اعمال او باشید، از کارهای خطرساز آگاهش کرده و بدون ترساندنش از ریسمان سیاه و سفید خطرها را به او گوشزد کنید. مطمئن باشید جیغ و فریاد شما هیچ پیامی به کودکتان نمیرساند. پس هنگام خطر با پیامهای واضح به او هشدار دهید تا متوجه خطر شود؛ البته مراقب باشید بهخاطر نگرانیهای بیش از اندازهتان سد راه کنجکاوی و پیشرفت او نشوید. کودک نیاز دارد روابط و جهان اطرافش را درک کند و حتی در مسیر این یادگیری کمی خرابکاری کند.
از سروصدا فراری است؟
در جشن بچهها، تنها کسی که از صدای آواز فراری است و دوست ندارد دور کیک بچرخد، فرزند شماست؟ هرچه دستش را میکشید و با چشم و ابرو به او اشاره میکنید که وسط مهمانی برود هم کارساز نیست؟ در این مواقع کودکتان اصرار دارد به خانه بروید.چون سر و صدا او را آزار میدهد؟ نباید فراموش کنید بعضی از ترسها ذاتی هستند و همانطور که برخی از بچهها از ارتفاع میترسند، بعضی از کودکان هم بهطور ذاتی صداهای بلند را دوست ندارند. کودکان کمتر از سه سال بهطور معمول با ورود به مکانهای پرسروصدا میترسند و کودکانی که بیش از سه سال دارند، معمولا راحتتر با سروصدا و مهمانی کنار میآیند. برای اینکه بچهها از شلوغی فراری نشوند، فرکانس صداها هم باید در وضعیت مناسبی باشد.
گاهی بزرگترها هم در بعضی مهمانیها از صدا آزار میبینند اما نه ترسو هستند و نه مشکلات روانی دارند. تحمل آلودگی صوتی برای بزرگسالان هم دشوار است چه برسد به دختر یا پسربچههای خردسال. بعضی صداها نهتنها آرامشبخش نیستند بلکه با فرکانسی نخراشیده سوهان روح هم میشوند و طبیعی است که این صداهای زمخت کودکان را هم مثل بزرگترها آزار میدهد. پس اگر کودک چهار ساله شما از برخی صداها فاصله میگیرد، توقع نداشته باشید پا به پای شما از مهمانی لذت ببرد و به او حق دهید که در برابر صدای بلند موسیقی تاب نیاورد. اما اگر کودکتان به اندازه کافی بزرگ شده و همسن و سالهایش بهراحتی با صداها کنار میآیند، میتوانید از محرک خوشایند و پاداش دادن برای ترغیب او استفاده کنید.
ادامه دارد...
دکتر محسن ایمانی، دکترای علوم تربیتی میگوید، شاید کودک شما برخی ویژگیها را از پدر یا مادربزرگش به ارث برده و با آنها به دنیا آمده باشد اما نمیتوانید سهم خودتان را در شکل دادن به شخصیت او نادیده بگیرید. به گفته وی، در شکلگیری شخصیت کودکان ارث جایگاه خودش را دارد اما والدین هم میتوانند با رفتارهای خود این ویژگی را تقویت کرده یا برعکس آن را کمرنگ کنند.
بچه حرفشنو خوب است!
شاید داشتن فرزندی محتاط که قبل از دست زدن به هر چیزی اول به چشمان مادرش نگاه کند یا بدون اجازه مادرش دست از پا خطا نکند، آرزوی بسیاری از والدین باشد اما بد نیست بدانید کودکی که حتی برای آب خوردنش هم منتظر گرفتن تایید از مادرش است، احتمالا در بزرگسالی با اختلال وسواس درگیر میشود. مادران مضطربی که با کنترل کودکشان سعی میکنند، استرس خودشان را کنترل کنند، کودکانی پر از ترس و اضطراب تربیت میکنند. پس نگذارید ترسهای شما این ویژگی را در فرزندتان تقویت کند.
ریسک نمیکند؟
دوست ندارد سرسرهبازی کند و وقتی پارک میروید، کنار شما روی نیمکت مینشیند؟ او را بهخاطر این محافظهکاری بیش از اندازه دست نیندازید! به جای رفتارهایی که فاصله او را با ریسکپذیریهای کوچک بیشتر میکند، سعی کنید همراهش باشید، دستش را بگیرید و به او اطمینان دهید که هیچ اتفاقی برایش نمیافتد و حتی اگر لازم بود با او سر بخورید. میتوانید در ابتدا او را از نیمه سرسره رها کنید و برای موفقیتهای کوچکش تشویقش کنید و بعد هم به او بگویید اگر به تنهایی از سرسره سر بخورد میتواند شکلاتی را از شما جایزه بگیرد.
اگر فرزندتان فقط از انجام برخی بازیها یا قرار گرفتن در موقعیتهای خاص هراس دارد، نگران نباشید؛ با رفتاردرمانی و تشویق او میتوانید تا حدود زیادی اوضاع را بهتر کنید. نگذارید سختگیری شما کار را برایتان سختتر کند و اجازه دهید با آرامش نفس بکشد، تجربیات جدید کسب کند و بفهمد دنیا آنقدرها هم ترسناک نیست؛ البته اگر احساس میکنید ترسهای فرزندتان از کنترل شما و خودش خارج شده و قابل مهار کردن نیست، حتما با یک روانشناس در این مورد مشورت کنید.
چشم سفید است؟
کودکان چهار یا پنج ساله فرصت زیادی برای تجربه کردن کار خطرناک نداشتهاند و کودکی که در این سنین از بالای یخچال میپرد تا به حال افتادن و درد پاهایش را تجربه نکرده است. با این شیطنتها نمیتوان برچسب بیفکر بودن را به کودک چسباند و تنها باید در نقش والد مراقب اعمال او باشید، از کارهای خطرساز آگاهش کرده و بدون ترساندنش از ریسمان سیاه و سفید خطرها را به او گوشزد کنید. مطمئن باشید جیغ و فریاد شما هیچ پیامی به کودکتان نمیرساند. پس هنگام خطر با پیامهای واضح به او هشدار دهید تا متوجه خطر شود؛ البته مراقب باشید بهخاطر نگرانیهای بیش از اندازهتان سد راه کنجکاوی و پیشرفت او نشوید. کودک نیاز دارد روابط و جهان اطرافش را درک کند و حتی در مسیر این یادگیری کمی خرابکاری کند.
از سروصدا فراری است؟
در جشن بچهها، تنها کسی که از صدای آواز فراری است و دوست ندارد دور کیک بچرخد، فرزند شماست؟ هرچه دستش را میکشید و با چشم و ابرو به او اشاره میکنید که وسط مهمانی برود هم کارساز نیست؟ در این مواقع کودکتان اصرار دارد به خانه بروید.چون سر و صدا او را آزار میدهد؟ نباید فراموش کنید بعضی از ترسها ذاتی هستند و همانطور که برخی از بچهها از ارتفاع میترسند، بعضی از کودکان هم بهطور ذاتی صداهای بلند را دوست ندارند. کودکان کمتر از سه سال بهطور معمول با ورود به مکانهای پرسروصدا میترسند و کودکانی که بیش از سه سال دارند، معمولا راحتتر با سروصدا و مهمانی کنار میآیند. برای اینکه بچهها از شلوغی فراری نشوند، فرکانس صداها هم باید در وضعیت مناسبی باشد.
گاهی بزرگترها هم در بعضی مهمانیها از صدا آزار میبینند اما نه ترسو هستند و نه مشکلات روانی دارند. تحمل آلودگی صوتی برای بزرگسالان هم دشوار است چه برسد به دختر یا پسربچههای خردسال. بعضی صداها نهتنها آرامشبخش نیستند بلکه با فرکانسی نخراشیده سوهان روح هم میشوند و طبیعی است که این صداهای زمخت کودکان را هم مثل بزرگترها آزار میدهد. پس اگر کودک چهار ساله شما از برخی صداها فاصله میگیرد، توقع نداشته باشید پا به پای شما از مهمانی لذت ببرد و به او حق دهید که در برابر صدای بلند موسیقی تاب نیاورد. اما اگر کودکتان به اندازه کافی بزرگ شده و همسن و سالهایش بهراحتی با صداها کنار میآیند، میتوانید از محرک خوشایند و پاداش دادن برای ترغیب او استفاده کنید.
ادامه دارد...
منبع:
سیب سبز
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼