خاطراتم را دوست دارم، علیرضا جاویدنیا میگوید
علیرضا جاویدنیا چهره و صدایی آشناست. جاویدنیا سالهاست در رادیو و تلویزیون فعالیت دارد. سابقه حضور او در صدا و سیما باعث شده است وی در زمینه بازیگری، گویندگی و اجرا تجربیات خوبی کسب کند.
نی نی بان: علیرضا جاویدنیا چهره و صدایی آشناست. جاویدنیا سالهاست در رادیو و تلویزیون فعالیت دارد. سابقه حضور او در صدا و سیما باعث شده است وی در زمینه بازیگری، گویندگی و اجرا تجربیات خوبی کسب کند. تجربیاتی که توانستند در همه دورهها به کمک جاویدنیا بیایند تا او بتواند با استفاده از آنها همواره چهرهای موفق و دارای صدایی دلنشین باشد. جاویدنیا یکی از عوامل اصلی برنامه «جمعه ایرانی» است. وی این گونه پاسخ گوی سوالامان شد.
کودکی برای شما چه معنا و مفهومی دارد؟
شادی و سرزندگی.
اولین تصویرهای دوران کودکی؟
بازی با بچه های فامیل.
در کودکی تان چه چیزی را به جا گذاشتید؟
خیلی چیزها از کتاب های شعر و قصه گرفته تا...
خانه پدری؟
امنیت.
سفره هایی که مادرتان می چیدند را هنوز به خاطر دارید؟
بله.
چقدر در خانه شما پدر سالاری وجود داشت؟
نبود.
اولین روزی که پشت میکروفون رفتید؟
روز عجیبی برایم بود.
لحظه ای که پدر شدید؟
خوشحال بودم.
اولین باری که فرزندتان پدر صدایتان کرد؟
گریه کردم.
با آمدن فرزندتان چه تغییر مهمی در زندگی شما ایجاد شد؟
مسئولیتم بیشتر شد.
بعدها چقدر فرصت سر زدن به خودتان را پیدا کردید؟
این کار را می توانستم بکنم ولی خیلی محدود.
دوست دارید فرزندتان هم شغل شما را ادامه دهد؟
هر جور که خودش دوست دارد بهر حال انتخاب با خودش است.
برای خوشبختی او چه کارهایی می کنید؟
هر کاری که بتوانم انجام می دهم البته کاری که به صلاحش باشد.
سلامت روان خانواده یتان چقدر برایتان اهمیت دارد؟
خیلی زیاد بخصوص در این برهه زمانی این مسئله مهمتر است.
بدترین تنبیهی که شدید؟
یک بار به خاطر کار اشتباهی که کرده بودم اجازه رفتن به سینما را نداشتم.
بزرگترین مشکل کودکان امروز؟
دنیای مجازی.
چرا کودکان امروز بی خاطره شده اند؟
چون دائم با کامپیوتر سرگرم هستند و زیاد با دنیای بیرون در تماس نیستند.
گردشگری چقدر در برنامه های خانوادگی تان سهم دارد؟
اگر فرصت کنیم حتما به این کار می پردازیم من شخصا سفر کردن را خیلی دوست دارم.
آخرین باری که پای درد دل فرزندتان نشستید؟
همیشه.
اگر فرزندتان خطایی مرتکب شود او را به صورت خواهد بخشید یا نه؟
بله.
به جلساتی که در مدرسه برای والدین گذاشته می شود چقدر اعتقاد دارید؟
خیلی زیاد. چون این ارتباط لازم است.
خدا را چگونه به فرزندتان معرفی کردید؟
خدا را با قصه ها و نشانه های هستی به او آموختم.
آخرین باری که به آلبوم کودکی تان سر زدید؟
سال ها پیش.
ازرویاهای دیروز و امروزتان بگویید؟
رویای من ورود به دنیای هنر بود که خوشبختانه محقق شد.
یک پیام برای کودکان دنیا؟
دوستتان دارم.
داشتن یک والدین ماشینی وپر استرس چه بلایی سر کودک می آورد؟
از نظر روحی او را دچار مشکل می کند.
یک پیشنهاد برای رفاقت بیشتر با کودک؟
با او بیشتر وقت بگذرانیم.
از شیطنتهای کودکیتان برایمان بگویید؟
نگفتنی است.
آیا شیطنت دردسرساز هم داشته اید؟
بله تا دلتان بخواهد.
با چه غذاهایی در کودکی مشکل داشتید؟
یادم نیست ولی فکر می کنم گوشت را زیاد دوست نداشتم.
وقتی ازشما می پرسیدند که می خواهید در آینده چه کاره بشوید، چه می گفتید؟
بازیگر.
مهمترین ویژگی تر بیتی مادر یا پدرتان چه بود؟
مهربانی کردن به دیگران را به ما به خوبی آموختند.
از چه کسی بیشتر حساب می بردید؟
بیشتر احترام گذار بودیم.
از دکتر و مریضی در کودکی چه خاطره ای دارید؟
از خوردن قرص بیزار بودم بخصوص وقتی سرما می خوردم این کار برایم سخت بود.
چه کاری در مورد تربیت فرزندانتان انجام داده اید که فکر می کنید می توانید به والدین دیگر هم توصیه کنید؟
به او آموختم که ادب بهترین سرمایه است.
چقدر درس خوان بودید؟
کم و بیش درسم را هر جور بود می خواندم.
چه چیزی در کودکیتان وجود داشت که دوست دارید دوباره تکرار بشود؟
خیلی چیزها بهرحال دوران کودکی دوران پر از خاطره ای است.
مهمترین سوالی که در کودکی ذهنتان را به خود مشغول کرده بود؟
خدا چه رنگی است.
چقدر با فرزندانتان کودکی کردید؟
خیلی زیاد و از این بابت خوشحالم.
راستی ضرب را چگونه آموختید؟
خودم یاد گرفتم. گوشم را به رادیو میسپردم و بعد شروع به نواختن میکردم.
پس تنها از طریق گوش کردن به رادیو یاد گرفتید؟
بله. از همان ابتدا شنونده برنامههای رادیو بودم. تا این که کمکم فعالیتم را در زمینه بازیگری هم ادامه دادم و در سال 46 برای اولین بار در یک برنامه تلویزیونی آغاز به کار کردم و در آن برنامه هم بیشتر تقلید صدا میکردم.
تقلید صدا را چگونه آموختید؟
در آن زمان تنها کسی که در ایران خیلی خوب تقلید صدا میکرد، عبدالکریم اصفهانی بود. ایشان تولید صدا را به شایستگی انجام میدادند. این کار را چیزی حدود ۴، ۵ سال انجام دادم تا این که از طرف حسن خیاطباشی برای برنامه شبکه صفر و دوخت و دوز که یک برنامه رادیویی بود، دعوت شدم خیاطباشی، یک گروه ۳۰، ۳۵ نفره تشکیل داده بود که مرحوم نوذری هم در این گروه بود و بالاخره، در سال ۵۷ وقتی برنامه خارج از محدوده را اجرا کردیم، از این گروه تنها ۶، ۷ نفر باقی مانده بودند. از سال ۵۴ تا سال ۵۷ هم برنامه شبکه صفر را اجرا میکردیم.
کودکی برای شما چه معنا و مفهومی دارد؟
شادی و سرزندگی.
اولین تصویرهای دوران کودکی؟
بازی با بچه های فامیل.
در کودکی تان چه چیزی را به جا گذاشتید؟
خیلی چیزها از کتاب های شعر و قصه گرفته تا...
خانه پدری؟
امنیت.
سفره هایی که مادرتان می چیدند را هنوز به خاطر دارید؟
بله.
چقدر در خانه شما پدر سالاری وجود داشت؟
نبود.
اولین روزی که پشت میکروفون رفتید؟
روز عجیبی برایم بود.
لحظه ای که پدر شدید؟
خوشحال بودم.
اولین باری که فرزندتان پدر صدایتان کرد؟
گریه کردم.
با آمدن فرزندتان چه تغییر مهمی در زندگی شما ایجاد شد؟
مسئولیتم بیشتر شد.
بعدها چقدر فرصت سر زدن به خودتان را پیدا کردید؟
این کار را می توانستم بکنم ولی خیلی محدود.
دوست دارید فرزندتان هم شغل شما را ادامه دهد؟
هر جور که خودش دوست دارد بهر حال انتخاب با خودش است.
برای خوشبختی او چه کارهایی می کنید؟
هر کاری که بتوانم انجام می دهم البته کاری که به صلاحش باشد.
سلامت روان خانواده یتان چقدر برایتان اهمیت دارد؟
خیلی زیاد بخصوص در این برهه زمانی این مسئله مهمتر است.
بدترین تنبیهی که شدید؟
یک بار به خاطر کار اشتباهی که کرده بودم اجازه رفتن به سینما را نداشتم.
بزرگترین مشکل کودکان امروز؟
دنیای مجازی.
چرا کودکان امروز بی خاطره شده اند؟
چون دائم با کامپیوتر سرگرم هستند و زیاد با دنیای بیرون در تماس نیستند.
گردشگری چقدر در برنامه های خانوادگی تان سهم دارد؟
اگر فرصت کنیم حتما به این کار می پردازیم من شخصا سفر کردن را خیلی دوست دارم.
آخرین باری که پای درد دل فرزندتان نشستید؟
همیشه.
اگر فرزندتان خطایی مرتکب شود او را به صورت خواهد بخشید یا نه؟
بله.
به جلساتی که در مدرسه برای والدین گذاشته می شود چقدر اعتقاد دارید؟
خیلی زیاد. چون این ارتباط لازم است.
خدا را چگونه به فرزندتان معرفی کردید؟
خدا را با قصه ها و نشانه های هستی به او آموختم.
آخرین باری که به آلبوم کودکی تان سر زدید؟
سال ها پیش.
ازرویاهای دیروز و امروزتان بگویید؟
رویای من ورود به دنیای هنر بود که خوشبختانه محقق شد.
یک پیام برای کودکان دنیا؟
دوستتان دارم.
داشتن یک والدین ماشینی وپر استرس چه بلایی سر کودک می آورد؟
از نظر روحی او را دچار مشکل می کند.
یک پیشنهاد برای رفاقت بیشتر با کودک؟
با او بیشتر وقت بگذرانیم.
از شیطنتهای کودکیتان برایمان بگویید؟
نگفتنی است.
آیا شیطنت دردسرساز هم داشته اید؟
بله تا دلتان بخواهد.
با چه غذاهایی در کودکی مشکل داشتید؟
یادم نیست ولی فکر می کنم گوشت را زیاد دوست نداشتم.
وقتی ازشما می پرسیدند که می خواهید در آینده چه کاره بشوید، چه می گفتید؟
بازیگر.
مهمترین ویژگی تر بیتی مادر یا پدرتان چه بود؟
مهربانی کردن به دیگران را به ما به خوبی آموختند.
از چه کسی بیشتر حساب می بردید؟
بیشتر احترام گذار بودیم.
از دکتر و مریضی در کودکی چه خاطره ای دارید؟
از خوردن قرص بیزار بودم بخصوص وقتی سرما می خوردم این کار برایم سخت بود.
چه کاری در مورد تربیت فرزندانتان انجام داده اید که فکر می کنید می توانید به والدین دیگر هم توصیه کنید؟
به او آموختم که ادب بهترین سرمایه است.
چقدر درس خوان بودید؟
کم و بیش درسم را هر جور بود می خواندم.
چه چیزی در کودکیتان وجود داشت که دوست دارید دوباره تکرار بشود؟
خیلی چیزها بهرحال دوران کودکی دوران پر از خاطره ای است.
مهمترین سوالی که در کودکی ذهنتان را به خود مشغول کرده بود؟
خدا چه رنگی است.
چقدر با فرزندانتان کودکی کردید؟
خیلی زیاد و از این بابت خوشحالم.
راستی ضرب را چگونه آموختید؟
خودم یاد گرفتم. گوشم را به رادیو میسپردم و بعد شروع به نواختن میکردم.
پس تنها از طریق گوش کردن به رادیو یاد گرفتید؟
بله. از همان ابتدا شنونده برنامههای رادیو بودم. تا این که کمکم فعالیتم را در زمینه بازیگری هم ادامه دادم و در سال 46 برای اولین بار در یک برنامه تلویزیونی آغاز به کار کردم و در آن برنامه هم بیشتر تقلید صدا میکردم.
تقلید صدا را چگونه آموختید؟
در آن زمان تنها کسی که در ایران خیلی خوب تقلید صدا میکرد، عبدالکریم اصفهانی بود. ایشان تولید صدا را به شایستگی انجام میدادند. این کار را چیزی حدود ۴، ۵ سال انجام دادم تا این که از طرف حسن خیاطباشی برای برنامه شبکه صفر و دوخت و دوز که یک برنامه رادیویی بود، دعوت شدم خیاطباشی، یک گروه ۳۰، ۳۵ نفره تشکیل داده بود که مرحوم نوذری هم در این گروه بود و بالاخره، در سال ۵۷ وقتی برنامه خارج از محدوده را اجرا کردیم، از این گروه تنها ۶، ۷ نفر باقی مانده بودند. از سال ۵۴ تا سال ۵۷ هم برنامه شبکه صفر را اجرا میکردیم.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼