چگونه با ترس کودکان مقابله کنیم؟
کودکان از پدیده هایی می ترسند که اغلب بزرگسالان آنها را ترسناک نمی دانند.
کودکان از پدیده هایی می ترسند که اغلب بزرگسالان آنها را ترسناک نمی دانند. برای چند دقیقه به دوران کودکی خود برگردید، به زمانی که سایه برگ های درختان در شب، موجب ترس و وحشت شما می شد. در آن لحظه چه احساسی داشتید؟… اکنون درباره سایه درخت چه فکر می کنید؟… آیا ترس شما پوچ و بی معنی بوده است؟…
احساسات، تفکرات و تصورات کودکان برای آنها کاملاً واقعی است. زمانی که کودک ساعت ها با عروسک ها و اسباب بازی هایش بازی می کند و به هرکدام از آنها نقش و شخصیتی می دهد، چرا سایه روی دیوار نباید هیولایی بزرگ باشد که قصد دارد او را بگیرد؟ تمامی احساسات کودکان حتی آنها که بار منفی دارند باید به عنوان واقعیت مورد پذیرش قرار گیرند. اگر والدین قبول کنند که ترس و دلهره بخش طبیعی زندگی کودک است و در برابر تنش ها و اضطراب های فرزندشان ملایم و صبور باشند، بهترین کمک را در رویارو شدن او با ترسش به او کرده اند، زیرا او احساس خواهد کرد که هر اندازه هم پریشان و آشفته باشد، باز هم والدینش تعادل خود را از دست نخواهند داد و می توانند با حضور خود از او حمایت و پشتیبانی کنند.
زمانی که والدین برای اولین بار متوجه ترس فرزند خود می شوند، ابتدا باور نمی کنند که فرزندشان از چیزی می ترسد خواه ترس از موجودات خیالی باشد، خواه صدای جاروبرقی و ناخودآگاه می گویند: «تو نباید بترسی، این که ترس ندارد…» اما نکته این جا است که ترس کودک برای خودش کاملاً واقعی است. افراد بالغ می دانند که هیولایی وجود ندارد، اما کودکان این موضوع را نمی دانند. حتی زمانی که والدین سعی می کنند به کودک بقبولانند که این موجودات، خیالی هستند و وجود خارجی ندارند، آنها نمی پذیرند و مصرانه در اطراف خانه به دنبال هیولا می گردند. از ترس نباید ترسید، زیرا ترس می تواند مقید باشد. ترس افراد را از خطر مصون نگه می دارد و به آنها کمک می کند تا بهتر تصمیم بگیرند. کودکان نباید در محیطی زندگی کنند که عاری از مشکلات و دشواری باشد، چرا که بزرگ شدن آنها مستلزم روبه رو شدن با وقایع و کسب تجارب گوناگون است. اگر کودکی برای مقابله با ترس هایش همیشه وابسته به والدین و اطرافیانش باشد، انتظار دارد که آنها همیشه مشکلات او را حل کنند. ترس دو کاربرد مهم برای فرد دارد، اول آن که باعث تمرکز فکری می شود و دوم انرژی لازم برای روبه رو شدن با موقعیت های ناشناخته را در او ایجاد می کند.
درک کردن
پذیرش احساس ترس کودک و طبیعی شمردن آن موجب می شود که کودک خود را ضعیف، کم عقل و یا بی لیاقت به حساب نیاورد. ترس کودک را اعم از این که«درست و بجا» باشد و یا«نادرست و نابجا»، باید پذیرفت. پدر و مادر می توانند با حمایت و اطمینان دادن به کودک و البته فراهم آوردن شرایطی که موجب راحتی خیال وی شود، از میزان ترس او بکاهند. زمانی که کودکی شب هنگام از وجود هیولایی در اتاقش می ترسد والدین و نزدیکان او می توانند با در آغوش کشیدن او بگویند، «قبول دارم که ترسیده ای، ولی تو الان پیش ما هستی.» در چنین شرایطی اگر به کودک بگویند،«نترس، شجاع باش، دیگه بزرگ شده ای و نباید بترسی…»، نه تنها مشکلی از او حل نمی شود، بلکه تنها، مشکل او نادیده گرفته می شود. در صورتی که با پذیرش ترس کودک و حمایت های خود می توانند کودک را آرام کنند و این فرصت را به او بدهند که بهتر با ترس خود کنار بیاید.
احترام گذاشتن
هیچ گاه کودک را برای ترسش مسخره نکنید و او را در بین دوستان و آشنایان « ترسو» و«بزدل» خطاب نکنید. با بی احترامی نسبت به ترس کودک، نه تنها کمکی به حل مشکل او نکرده اید، بلکه مشکل دیگری نیز که همانا ضعف و کاهش اعتماد به نفس اوست، بر مشکلات او افزوده اید. کودکان برای مقابله و رویارویی با ترس های شان نیازمند حمایت و محافظت افرادی هستند که بتوانند به آنها اطمینان کنند. هر چه احساس اعتماد کودک قوی تر باشد، ترس خود را راحت تر بروز می دهد و بهتر می تواند با آن مقابله کند. پدر و مادر آگاه و صبوری که خانه را تبدیل به محیطی سرشار از صمیمیت و محبت می کنند، به فرزندان شان این فرصت را می دهند که مشکلات و مسائل خود را به راحتی با آنان در میان گذارند و از اضطراب ها و تشویش های گوناگون شان بکاهند.
برنامه ریزی
خوب است والدین طوری برنامه ریزی کنند که کودک در موقعیت های ترسناک و هراس آور قرار نگیرد. اگر کودک از صحنه های زد و خورد و درگیری می ترسد، ترتیبی دهید که فیلم ها و کارتون هایی که همراه با صحنه های خشونت آمیز و درگیری است، نبیند. در این خصوص والدین می توانند فیلم ها و نمایش های مخصوص کودکان را قبلاً ببینند و در صورت مناسب بودن، آن را در اختیار کودک قرار دهند. برای مثال اگر کودکی از ارتفاع (بلندی) می ترسد، فیلمی که شخصیت داستانی آن بر روی صخره های بلند راه می رود، در اختیار او قرار ندهند. گاهی نیز فیلم های مستند زندگی حیوانات موجب ترس کودکان ۵ ۴ساله می شود. برای مثال وقتی صحنه فیلم، شیر درنده ای را نشان می دهد که به دنبال شکار خود می دود و با شقاوت تمام شکار خود را پاره می کند، موجب ترس و وحشت کودک می شود. یکی از اقدامات موثری که والدین می توانند برای کاهش ترس کودک شان به گونه ای هدفمند انجام دهند، این است که برای کودک داستان بخوانند. به طور کلی، کودکان با شنیدن داستان های ساده و کوتاه می توانند نکات آموزنده یاد بگیرند. آنها می توانند از طریق شنیدن ماجراجویی های قهرمان داستان روش حل بسیاری از مشکلات و از جمله غلبه بر ترس های خود را بیاموزند. برای مثال وقتی آلیس در سرزمین عجایب، با شجاعت درونی خود و با خوردن شربت های گوناگون، کوچک و بزرگ می شود و با ماجراهای گوناگونی به مبارزه برمی خیزد، و یا وقتی هانسل و گرتل با شهامت و جسارت خود با جادوگر پیر مبارزه می کنند، این پیام را به کودک می دهند که او نیز می تواند با ترس های خود، شجاعانه مبارزه کند. در این گونه داستان ها همیشه قهرمان داستان می تواند با شجاعت بسیار خطرات را از پیش پای خود بردارد و در پایان با غلبه بر ترسش با خوشبختی و سعادت زندگی کند. در حقیقت، موضوع اصلی داستان شهامت، نترسی، تلاش و موفقیت است و کودکان نیز با تقلید و نقش پذیری از قهرمان داستان همواره خود را جای او می گذارند و سعی می کنند بدی و فساد را نابود کنند. این گروه از کودکان ترس و پیروزی قهرمان داستان را به خوبی در خیال خود تجربه می کنند و متوجه می شوند که او چگونه مشکلات خود را حل می کند.
پذیرش
ترس کودک را بپذیرید و سعی نکنید با انکار آن کودک را از خود برانید. کودک باید این امکان را داشته باشد که درباره شرایطی که موجب ترس او می شود، تامل و بررسی کند تا بتواند به کمک اطرافیان خود شیوه های مقابله با آن را فرا بگیرد. وقتی کودکی درباره حادثه ای صحبت می کند، خوب است به جای توجه به واقعه و اظهارنظر درباره آن به احساساتی که کودک نسبت به آن رویداد ابراز می دارد، توجه کنید.
تائید
ترس فرزندتان را تائید کنید، ولی در ترسیدن با او مشارکت نکنید. برای مثال می توانید به کودکتان بگویید: «می دانم که تو از هیولای زیر تختخوابت ترسیده ای… ولی بیا با هم زیر تخت را نگاه کنیم و مطمئن شویم که هیولایی زیر تخت نیست …» این شیوه خوبی است که می توانید برای تائید ترس کودک به کار بندید. گاهی می توان به کودک یاد داد که با گفتن عباراتی مثل « ای هیولا! بیا بیرون… می خواهم تو را از بین ببرم…»، سعی کند بر ترسش پیروز شود و هیولای خیالی را از بین ببرد.
در آغوش کشیدن
زمانی که فرزندتان ترسیده است، با خم شدن و هم سطح او قرار گرفتن، کودک را در آغوش بگیرید و اجازه دهید که از تماس فیزیکی با بدن شما و حمایتی که از این طریق کسب می کند، احساس آرامش نماید. با فرزند خود درباره ترس هایش صحبت کنید و با بررسی روش های مختلف رویارویی با ترس درصدد کمک به او برآیید تا رفته رفته بتواند احساس ترس و وحشت خود را تحت کنترل درآورد. برای مثال می توان از کودک پرسید: «فکر می کنی توی کمد و یا زیر تختخوابت چه چیزی مخفی شده است؟ شبیه چیست؟ آیا راه می رود؟…»
در اغلب موارد با شناخت دقیق علت ترس کودک می توان بر آن غلبه کرد. برای مثال اگر فرزند شما از بلندی می ترسد، می توان با گفتن چنین جملاتی «لزومی ندارد نگران باشی، ما هیچ گاه به برج ها و یا مکان های بلند نخواهیم رفت»، به او اطمینان دهید که علتی برای ترس و وحشت وجود ندارد. بیشتر کودکانی که ترس بر آنها غلبه کرده است، می خواهند مدام درباره آن حرف بزنند. این طور به نظر می رسد که نمی توانند از فکر کردن درباره آن خلاصی یابند. در چینی شرایطی والدین می توانند با پذیرش احساسات کودک و شنیدن حرف هایش، درصدد کمک و حمایت از کودک برآیند. گاهی نیز کودکی تمایل برای صحبت کردن درباره ترسش ندارد، در چنین مواقعی بهتر است او را وادار به این کار نکنید. پدر و مادر می توانند با رفتار خود به کودک بفهمانند که متوجه ترس او شده اند و هر وقت که کودک دوست داشته باشد، می تواند درباره آن صحبت کند. نکته دیگر که خوب است یادآور شویم آن است که هیچگاه به زور از کودک نخواهید با ترسش مقابله کند. برای مثال کودکی که از آب می ترسد را به زور با خود به درون استخر نبرید، شاید او ترجیح می دهد در حالی که روی صندلی راحتی کنار استخر نشسته است، بازی بچه های دیگر را در آب تماشا کند و به تدریج که احساس امنیت نماید جلو بیاید و پاهای خود را در آب فرو کند و بر این تلاش باشد که برترسش فائق آید.
کودکی که ترس را امری عادی و طبیعی بداند، خودپنداره مثبتی نسبت به خویشتن در ذهن خواهد داشت، زیرا خود را زبون و بی کفایت نمی داند. سعی کنید این فکر را در کودک تقویت نمایید که همه حتی پدر و مادر او تحت شرایطی خواهند ترسید. والدین و یا وابستگان نزدیک کودک می توانند با تعریف داستان و یا خاطره ای از دوران کودکی خود، ترس را برای کودک هیجانی طبیعی جلوه دهند. برای مثال بگویند: «وقتی هم سن و سال تو بودم از حشرات و زنبورها می ترسیدم، یک بار که یک کفشدوز را روی زمین دیدم، تصمیم گرفتم آن را به دقت دنبال کنم… بعد از مدتی متوجه شدم که کفشدوزک نمی تواند صدمه ای به من بزند…» و از این قبیل. با پذیرش ترس کودک، می توان به او فهماند که بسیاری از ترس های دوران کودکی بر خلاف ترس های بزرگسالان که اغلب پایدار و همیشگی هستند موقتی و گذرا هستند و اغلب بدون هیچ اقدامی از بین خواهند رفت.
تقویت اعتماد به نفس کودک
سعی کنید همیشه خصوصیات برجسته کودک را هر چند هم که ناچیز و کوچک باشند تحسین کنید. با بزرگ جلوه دادن شهامت های کوچک کودک، او را در خصوص رفتن به تاریکی، تنها خوابیدن، شنا کردن در آب و… حمایت کنید و به او اعتماد به نفس ببخشید تا برای گام های بعدی در زندگی اش انگیزه و تمایل داشته باشد.
ارائه مثال ها و الگوهای رفتاری
گاهی تماشای کودکان دیگر که سعی می کنند بر ترس های شان فائق آیند، موثرتر از هر روش دیگر برای مواجه شدن با صحنه های ترس آور است. برای مثال وقتی کودکی شاهد چیره شدن کودک دیگر بر ترس خود از آب است، بهتر می تواند از او همانندسازی کند و رفتار او را سرمشق قرار دهد.
عدم انتقال ترس های خود به کودک
طبیعی است وقتی یکی از والدین و یا نزدیکان کودک از عنکبوت، حشرات و یا حیوانات دیگر می ترسد، کودک نیز با مشاهده چنین صحنه هایی خواهد ترسید. در صورتی که اگر آنها درصدد کنترل ترس خود باشند، کودک نیز می آموزد که به رغم کمی ترس می توان آن را کنترل کرد.
استفاده از روش حساسیت زدایی تدریجی
برای این که بتوانید به کودکی که از موقعیتی و یا حیوانی ترسیده است، کمک کنید باید او را کم کم و به تدریج با آن شرایط روبه رو کنید و این کار را حتماً با تجربه ای خوشایند و دلپذیر مثل در کنار کودک بودن و یا تشویق و حمایت او همراه سازید. توجه داشته باشید، هر چه ترس کودک شدیدتر باشد، رویارویی او با عامل ترس آور باید تدریجی تر باشد.
احساسات، تفکرات و تصورات کودکان برای آنها کاملاً واقعی است. زمانی که کودک ساعت ها با عروسک ها و اسباب بازی هایش بازی می کند و به هرکدام از آنها نقش و شخصیتی می دهد، چرا سایه روی دیوار نباید هیولایی بزرگ باشد که قصد دارد او را بگیرد؟ تمامی احساسات کودکان حتی آنها که بار منفی دارند باید به عنوان واقعیت مورد پذیرش قرار گیرند. اگر والدین قبول کنند که ترس و دلهره بخش طبیعی زندگی کودک است و در برابر تنش ها و اضطراب های فرزندشان ملایم و صبور باشند، بهترین کمک را در رویارو شدن او با ترسش به او کرده اند، زیرا او احساس خواهد کرد که هر اندازه هم پریشان و آشفته باشد، باز هم والدینش تعادل خود را از دست نخواهند داد و می توانند با حضور خود از او حمایت و پشتیبانی کنند.
زمانی که والدین برای اولین بار متوجه ترس فرزند خود می شوند، ابتدا باور نمی کنند که فرزندشان از چیزی می ترسد خواه ترس از موجودات خیالی باشد، خواه صدای جاروبرقی و ناخودآگاه می گویند: «تو نباید بترسی، این که ترس ندارد…» اما نکته این جا است که ترس کودک برای خودش کاملاً واقعی است. افراد بالغ می دانند که هیولایی وجود ندارد، اما کودکان این موضوع را نمی دانند. حتی زمانی که والدین سعی می کنند به کودک بقبولانند که این موجودات، خیالی هستند و وجود خارجی ندارند، آنها نمی پذیرند و مصرانه در اطراف خانه به دنبال هیولا می گردند. از ترس نباید ترسید، زیرا ترس می تواند مقید باشد. ترس افراد را از خطر مصون نگه می دارد و به آنها کمک می کند تا بهتر تصمیم بگیرند. کودکان نباید در محیطی زندگی کنند که عاری از مشکلات و دشواری باشد، چرا که بزرگ شدن آنها مستلزم روبه رو شدن با وقایع و کسب تجارب گوناگون است. اگر کودکی برای مقابله با ترس هایش همیشه وابسته به والدین و اطرافیانش باشد، انتظار دارد که آنها همیشه مشکلات او را حل کنند. ترس دو کاربرد مهم برای فرد دارد، اول آن که باعث تمرکز فکری می شود و دوم انرژی لازم برای روبه رو شدن با موقعیت های ناشناخته را در او ایجاد می کند.
درک کردن
پذیرش احساس ترس کودک و طبیعی شمردن آن موجب می شود که کودک خود را ضعیف، کم عقل و یا بی لیاقت به حساب نیاورد. ترس کودک را اعم از این که«درست و بجا» باشد و یا«نادرست و نابجا»، باید پذیرفت. پدر و مادر می توانند با حمایت و اطمینان دادن به کودک و البته فراهم آوردن شرایطی که موجب راحتی خیال وی شود، از میزان ترس او بکاهند. زمانی که کودکی شب هنگام از وجود هیولایی در اتاقش می ترسد والدین و نزدیکان او می توانند با در آغوش کشیدن او بگویند، «قبول دارم که ترسیده ای، ولی تو الان پیش ما هستی.» در چنین شرایطی اگر به کودک بگویند،«نترس، شجاع باش، دیگه بزرگ شده ای و نباید بترسی…»، نه تنها مشکلی از او حل نمی شود، بلکه تنها، مشکل او نادیده گرفته می شود. در صورتی که با پذیرش ترس کودک و حمایت های خود می توانند کودک را آرام کنند و این فرصت را به او بدهند که بهتر با ترس خود کنار بیاید.
احترام گذاشتن
هیچ گاه کودک را برای ترسش مسخره نکنید و او را در بین دوستان و آشنایان « ترسو» و«بزدل» خطاب نکنید. با بی احترامی نسبت به ترس کودک، نه تنها کمکی به حل مشکل او نکرده اید، بلکه مشکل دیگری نیز که همانا ضعف و کاهش اعتماد به نفس اوست، بر مشکلات او افزوده اید. کودکان برای مقابله و رویارویی با ترس های شان نیازمند حمایت و محافظت افرادی هستند که بتوانند به آنها اطمینان کنند. هر چه احساس اعتماد کودک قوی تر باشد، ترس خود را راحت تر بروز می دهد و بهتر می تواند با آن مقابله کند. پدر و مادر آگاه و صبوری که خانه را تبدیل به محیطی سرشار از صمیمیت و محبت می کنند، به فرزندان شان این فرصت را می دهند که مشکلات و مسائل خود را به راحتی با آنان در میان گذارند و از اضطراب ها و تشویش های گوناگون شان بکاهند.
برنامه ریزی
خوب است والدین طوری برنامه ریزی کنند که کودک در موقعیت های ترسناک و هراس آور قرار نگیرد. اگر کودک از صحنه های زد و خورد و درگیری می ترسد، ترتیبی دهید که فیلم ها و کارتون هایی که همراه با صحنه های خشونت آمیز و درگیری است، نبیند. در این خصوص والدین می توانند فیلم ها و نمایش های مخصوص کودکان را قبلاً ببینند و در صورت مناسب بودن، آن را در اختیار کودک قرار دهند. برای مثال اگر کودکی از ارتفاع (بلندی) می ترسد، فیلمی که شخصیت داستانی آن بر روی صخره های بلند راه می رود، در اختیار او قرار ندهند. گاهی نیز فیلم های مستند زندگی حیوانات موجب ترس کودکان ۵ ۴ساله می شود. برای مثال وقتی صحنه فیلم، شیر درنده ای را نشان می دهد که به دنبال شکار خود می دود و با شقاوت تمام شکار خود را پاره می کند، موجب ترس و وحشت کودک می شود. یکی از اقدامات موثری که والدین می توانند برای کاهش ترس کودک شان به گونه ای هدفمند انجام دهند، این است که برای کودک داستان بخوانند. به طور کلی، کودکان با شنیدن داستان های ساده و کوتاه می توانند نکات آموزنده یاد بگیرند. آنها می توانند از طریق شنیدن ماجراجویی های قهرمان داستان روش حل بسیاری از مشکلات و از جمله غلبه بر ترس های خود را بیاموزند. برای مثال وقتی آلیس در سرزمین عجایب، با شجاعت درونی خود و با خوردن شربت های گوناگون، کوچک و بزرگ می شود و با ماجراهای گوناگونی به مبارزه برمی خیزد، و یا وقتی هانسل و گرتل با شهامت و جسارت خود با جادوگر پیر مبارزه می کنند، این پیام را به کودک می دهند که او نیز می تواند با ترس های خود، شجاعانه مبارزه کند. در این گونه داستان ها همیشه قهرمان داستان می تواند با شجاعت بسیار خطرات را از پیش پای خود بردارد و در پایان با غلبه بر ترسش با خوشبختی و سعادت زندگی کند. در حقیقت، موضوع اصلی داستان شهامت، نترسی، تلاش و موفقیت است و کودکان نیز با تقلید و نقش پذیری از قهرمان داستان همواره خود را جای او می گذارند و سعی می کنند بدی و فساد را نابود کنند. این گروه از کودکان ترس و پیروزی قهرمان داستان را به خوبی در خیال خود تجربه می کنند و متوجه می شوند که او چگونه مشکلات خود را حل می کند.
پذیرش
ترس کودک را بپذیرید و سعی نکنید با انکار آن کودک را از خود برانید. کودک باید این امکان را داشته باشد که درباره شرایطی که موجب ترس او می شود، تامل و بررسی کند تا بتواند به کمک اطرافیان خود شیوه های مقابله با آن را فرا بگیرد. وقتی کودکی درباره حادثه ای صحبت می کند، خوب است به جای توجه به واقعه و اظهارنظر درباره آن به احساساتی که کودک نسبت به آن رویداد ابراز می دارد، توجه کنید.
تائید
ترس فرزندتان را تائید کنید، ولی در ترسیدن با او مشارکت نکنید. برای مثال می توانید به کودکتان بگویید: «می دانم که تو از هیولای زیر تختخوابت ترسیده ای… ولی بیا با هم زیر تخت را نگاه کنیم و مطمئن شویم که هیولایی زیر تخت نیست …» این شیوه خوبی است که می توانید برای تائید ترس کودک به کار بندید. گاهی می توان به کودک یاد داد که با گفتن عباراتی مثل « ای هیولا! بیا بیرون… می خواهم تو را از بین ببرم…»، سعی کند بر ترسش پیروز شود و هیولای خیالی را از بین ببرد.
در آغوش کشیدن
زمانی که فرزندتان ترسیده است، با خم شدن و هم سطح او قرار گرفتن، کودک را در آغوش بگیرید و اجازه دهید که از تماس فیزیکی با بدن شما و حمایتی که از این طریق کسب می کند، احساس آرامش نماید. با فرزند خود درباره ترس هایش صحبت کنید و با بررسی روش های مختلف رویارویی با ترس درصدد کمک به او برآیید تا رفته رفته بتواند احساس ترس و وحشت خود را تحت کنترل درآورد. برای مثال می توان از کودک پرسید: «فکر می کنی توی کمد و یا زیر تختخوابت چه چیزی مخفی شده است؟ شبیه چیست؟ آیا راه می رود؟…»
در اغلب موارد با شناخت دقیق علت ترس کودک می توان بر آن غلبه کرد. برای مثال اگر فرزند شما از بلندی می ترسد، می توان با گفتن چنین جملاتی «لزومی ندارد نگران باشی، ما هیچ گاه به برج ها و یا مکان های بلند نخواهیم رفت»، به او اطمینان دهید که علتی برای ترس و وحشت وجود ندارد. بیشتر کودکانی که ترس بر آنها غلبه کرده است، می خواهند مدام درباره آن حرف بزنند. این طور به نظر می رسد که نمی توانند از فکر کردن درباره آن خلاصی یابند. در چینی شرایطی والدین می توانند با پذیرش احساسات کودک و شنیدن حرف هایش، درصدد کمک و حمایت از کودک برآیند. گاهی نیز کودکی تمایل برای صحبت کردن درباره ترسش ندارد، در چنین مواقعی بهتر است او را وادار به این کار نکنید. پدر و مادر می توانند با رفتار خود به کودک بفهمانند که متوجه ترس او شده اند و هر وقت که کودک دوست داشته باشد، می تواند درباره آن صحبت کند. نکته دیگر که خوب است یادآور شویم آن است که هیچگاه به زور از کودک نخواهید با ترسش مقابله کند. برای مثال کودکی که از آب می ترسد را به زور با خود به درون استخر نبرید، شاید او ترجیح می دهد در حالی که روی صندلی راحتی کنار استخر نشسته است، بازی بچه های دیگر را در آب تماشا کند و به تدریج که احساس امنیت نماید جلو بیاید و پاهای خود را در آب فرو کند و بر این تلاش باشد که برترسش فائق آید.
کودکی که ترس را امری عادی و طبیعی بداند، خودپنداره مثبتی نسبت به خویشتن در ذهن خواهد داشت، زیرا خود را زبون و بی کفایت نمی داند. سعی کنید این فکر را در کودک تقویت نمایید که همه حتی پدر و مادر او تحت شرایطی خواهند ترسید. والدین و یا وابستگان نزدیک کودک می توانند با تعریف داستان و یا خاطره ای از دوران کودکی خود، ترس را برای کودک هیجانی طبیعی جلوه دهند. برای مثال بگویند: «وقتی هم سن و سال تو بودم از حشرات و زنبورها می ترسیدم، یک بار که یک کفشدوز را روی زمین دیدم، تصمیم گرفتم آن را به دقت دنبال کنم… بعد از مدتی متوجه شدم که کفشدوزک نمی تواند صدمه ای به من بزند…» و از این قبیل. با پذیرش ترس کودک، می توان به او فهماند که بسیاری از ترس های دوران کودکی بر خلاف ترس های بزرگسالان که اغلب پایدار و همیشگی هستند موقتی و گذرا هستند و اغلب بدون هیچ اقدامی از بین خواهند رفت.
تقویت اعتماد به نفس کودک
سعی کنید همیشه خصوصیات برجسته کودک را هر چند هم که ناچیز و کوچک باشند تحسین کنید. با بزرگ جلوه دادن شهامت های کوچک کودک، او را در خصوص رفتن به تاریکی، تنها خوابیدن، شنا کردن در آب و… حمایت کنید و به او اعتماد به نفس ببخشید تا برای گام های بعدی در زندگی اش انگیزه و تمایل داشته باشد.
ارائه مثال ها و الگوهای رفتاری
گاهی تماشای کودکان دیگر که سعی می کنند بر ترس های شان فائق آیند، موثرتر از هر روش دیگر برای مواجه شدن با صحنه های ترس آور است. برای مثال وقتی کودکی شاهد چیره شدن کودک دیگر بر ترس خود از آب است، بهتر می تواند از او همانندسازی کند و رفتار او را سرمشق قرار دهد.
عدم انتقال ترس های خود به کودک
طبیعی است وقتی یکی از والدین و یا نزدیکان کودک از عنکبوت، حشرات و یا حیوانات دیگر می ترسد، کودک نیز با مشاهده چنین صحنه هایی خواهد ترسید. در صورتی که اگر آنها درصدد کنترل ترس خود باشند، کودک نیز می آموزد که به رغم کمی ترس می توان آن را کنترل کرد.
استفاده از روش حساسیت زدایی تدریجی
برای این که بتوانید به کودکی که از موقعیتی و یا حیوانی ترسیده است، کمک کنید باید او را کم کم و به تدریج با آن شرایط روبه رو کنید و این کار را حتماً با تجربه ای خوشایند و دلپذیر مثل در کنار کودک بودن و یا تشویق و حمایت او همراه سازید. توجه داشته باشید، هر چه ترس کودک شدیدتر باشد، رویارویی او با عامل ترس آور باید تدریجی تر باشد.
منبع:
روزنامه شرق
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼