نداشتن اعتماد به نفس در کودکان، چه علائمی دارد؟
زندگی های روزمره کودکان پر از موفقیت و شکست است.
زندگی های روزمره کودکان پر از موفقیت و شکست است. زمانی که در امتحان دیکته موفق می شوند بی نظیرند، اما اگر فراموش کردند تکلیف علوم خود را بنویسند سرزنش می شوند و صدها نمونه دیگر. چون کودکان به ندرت بین مسائل جزئی و مهم می توانند فرقی قائل شوند و موفقیت های بزرگ تر نمی توانند شکست های کم اهمیت شان را جبران کنند.
عزت نفس شامل احساسات، باورها و آرزوهای پیچیده کودک براساس مهارت های در حال تغییر وی در تأثیر متقابل و نفوذ به دنیای اطرافش است. چون عزت نفس بسیار پیچیده و ارزیابی آن بسیار پردردسر و دشوار است، در زیر فهرستی در مورد علائم امکان پائین بودن عزت نفس در کودکان ارائه شده است. این علائم به والدین می آموزد که اگر کودکی عزت نفس اندک داشته باشد، چگونه رفتار می کند و چه طرز فکری خواهد داشت.
کودکی که عزت نفس اندکی دارد در خانه چنین رفتارهایی از خود بروز می دهد:
۱- آرزو دارد کس دیگری باشد. کودکی که دائم دوست دارد شخص دیگری باشد، معمولاً بیش از حد خیال پرداز است و آرزو دارد که کوچک تر شده و از مسئولیت های بزرگسالی خلاصی یابد.
۲- احساس بی ارزش بودن می کند. این احساس زمانی به وجود می آید که کودک نسبت به جلب توجه دیگران امید کمی به خود دارد، در نتیجه به ندرت در جستجوی توجه دیگران است.
۳- اغلب به هنگام برخورد با وظایف مشکل یا جدید گریه می کند. بعضی از کودکان هنگام روبرو شدن با وظایف مشکل صبور نیستند و دائم مضطرب اند که چگونه آنها را انجام دهند و به همین دلیل به شدت اشک می ریزند.
۴- از خود به طور منفی یاد می کند. کودکان هنگام صحبت درباره توانایی هایشان غلو می کنند و اکثر والدین به شنیدن این حرف ها عادت دارند اما کودکی که عزت نفس اندکی دارد ممکن است بگوید که از خودش بیزار است یا ای کاش مرده بود.
۵- از خود فعالیتی نشان نمی دهد. بیشتر کودکان آن قدر از انرژی اشباع شده اند که به نظر می آید در حال انفجارند،اما کودکی که احساس درماندگی می کند،نشانه ای از تلاش در او دیده نمی شود.
۶- ابهام را نمی تواند تحمل کند. وقتی که کودکی به قوه تشخیص خود اعتمادی ندارد می خواهد که هر چیزی را برایش چندین و چند بار توضیح دهند.اگر موضوعی به اندازه کافی واضح نباشد، باور نمی کند که بتواند آن را درک کند و نگران پیامدهای سوء تعبیر خود می شود.
۷- خود ویران گر است. بعضی از کودکان از خود بیزارند و حتی ممکن است که به خودشان آسیب برسانند و این کار را معمولاً با گاز گرفتن یا خراشیدن خود شروع می کنند.
۸- از نظر ظاهر، سرو وضع مرتبی ندارند. البته این مسئله در مورد کودکانی که مسائل زیادی برای فکر کردن دارند رایج است، اما می تواند علامتی باشد نسبت به این که کودک از فکر کردن و توجه به خود لذتی نمی برد.
۹- تصمیم گیری برایش مشکل است. این علامت دیگری است که نشان می دهد کودک به قوه تشخیص خود ایمان ندارد و نگران پیامد انتخابی است و در تصمیم گیری مشکل پیدا می کند.
۱۰- نسبت به آینده اش بدبین است. وقتی که کودک تان با بی حوصلگی و ناامیدی از آینده اش سخن می گوید باید نگران شوید. بعضی از کودکان چون آینده شان را چندان پربار نمی بینند، اهمیتی نمی دهند که بعدها چه اتفاقی بیفتد.
کودکی که اعتماد به نفس اندکی دارد در بین کودکان دیگر بعضی از رفتارهای زیر را از خود نشان می دهد:
۱- به کودکان کوچک تر و ضعیف تر از خود زور می گوید. کودکی که احساس ضعف می کند و به سبب عدم اعتماد به نفس ناامید است سعی می کند با ترساندن بچه های دیگر، مخصوصاً آنهایی که ترسو هستند، احساس قدرت کرده یا لااقل بدین ترتیب شخص دیگری را در ترس خود شریک کند.
۲- ستیزه جو است. معمولاً بعضی از دوستان هم سن و سال، گاهی نسبت به یکدیگر پرخاشگر ند، اما اگر کودکی به طور دائم حالتی پرخاشگر داشت، نگران کننده است، چون او بدین طریق نشان می دهد که از هم سن و سال هایش به طور کلی بیزار است. کودکی که دیگر کودکان را از خود می راند احتمالاً می ترسد که دیگران او را نپذیرند.
۳- در برخورد با بزرگسالان قوی تر یا همسن و سال های تازه وارد، اعتماد به نفس ندارد. کم رویی در کودکان رایج است و به طبیعتی که با آن متولد می شوند ارتباط دارد، ولی اگر کودکی با دیدن هر شخص غریبه یخ می زند، نشان دهنده این است که می ترسد اشخاص تازه وارد او را بد یا نالایق تصور کنند.
۴- درک دیدگاه های دیگران برایش مشکل است. روی هم رفته کودکان، تفکرات و احساسات دیگران را سریع درک می کنند، اما اگر کودکی معتقد باشد که نمی تواند دیگران را بفهمد یا در این زمینه تلاش کمی کند، توانایی درک سریع او تحلیل می رود و اگر عزت نفس کودک اندک باشد، دیگر برای درک احساسات دیگران تلاش نمی کند.
۵- بیش از حد به عقاید افراد مقتدر یا هم سن و سال های با اقتدار تکیه می کند. کودکی که به خود اعتمادی ندارد یا قادر به ابتکار نیست پیرو عقاید اشخاصی است که با اعتماد به نفس اند.
۶- معلومات عمومی کمی دارند. کودکی که عزت نفس اندکی دارد، فکر می کند که نسبت به دیگران از جذابیت کمتری برخوردار است و به این سبب، افکار خود را ابراز نمی کند و بر این باور است که عقاید و احساساتش برای دیگران اهمیتی ندارد و کسی علاقمند به شنیدن آنها نیست.
۷- نقش رهبری را نمی پذیرد. کودکانی که عزت نفس اندک دارند، اغلب معتقدند که در سازمان دهی دیگران و یا تصمیم گیری ناتوان اند.
۸- به ندرت داوطلب می شود. کودکی که احساس می کند بعید است کاری را کامل یا رضایت بخش انجام دهد در هیچ کاری شرکت نمی کند.
۹- اغلب از اجتماع دوری می کند. کودکی که عزت نفس اندکی دارد، نمی داند که چگونه توجه دیگران را به خود جلب و حفظ کند. به این علت از کودکان دیگر دوری می کند و زمانی هم که تلاش می کند وارد گروهی شود، بسیار ناشیانه عمل کرده و تلاش شان بی فایده می ماند.
۱۰- هم سالانش به ندرت او را انتخاب می کنند. کودکی که به ندرت داوطلب می شود و از تفکرات و احساساتش کم تر سخن می گوید و عقایدش را ابراز نمی کند، در بازی و کارهای مشارکتی به ندرت انتخاب می شود. او از بودن با دیگران هرگز لذتی نمی برد و به ندرت می تواند بر فکر گروه تأثیر بگذارد و بدین ترتیب عدم اعتماد به نفسش شدت می یابد.
۱۱- دم دمی مزاج است. وقتی کودکی به قوه تشخیص خود اعتماد ندارد، کف نفس مناسب را از دست داده و رفتار متناقضی از خود نشان می دهد، مثلاً در زمین بازی خیلی ساکت می ماند اما وقتی در کلاس درس است با سروصدا کردن توجه معلم را به خود جلب می کند چرا که می داند می تواند این کار را انجام دهد.
۱۲- مطیع است. هنگامی که کودکی نسبت به ارزش خود بی اطلاع است و به راحتی تسلیم هوس ها و دستورات دیگران می شود.
۱۳- توجه ها را به سمت خود جلب می کند. از آن جا که عزت نفس اندک انواع بسیار متفاوتی دارد، مسلماً به طور متناقضی نیز بروز می کند. بعضی از کودکان فکر می کنند بی ارزش اند و از خود چیزی ندارند که اظهار نمایند، آن گاه در تلاش اند که با پزدادن توجه دیگران را به خود جلب کنند.
۱۴- به ندرت می خندد یا لبخند می زند.
۱۵- از هم سن و سال های خودش با اهانت یاد می کند. کودکی که نمی تواند تأیید دیگران را به دست آورد برای این که رنج خود را کاهش دهد، دیگران را سرزنش می کند. مثلاً می گوید: «فلان کودک بی ادب و کثیف است، یا نق می زد یا احمق واقعی و کودن است.»
۱۶- تابع امیال آنی خود است. کودکی که به خود اعتماد ندارد، بی اندازه نگران است که نتواند کاری را به خوبی انجام دهد و اغلب بدون فکر عمل می کند.
۱۷- حواسش زود پرت می شود و زمان قدرت تمرکزش کوتاه است. این ویژگی از آن جا ناشی می شود که کودک فکر می کند که نمی تواند کار دشواری را انجام دهد و به محض این که به قسمت دشوار کار می رسد توجه و تمرکز او از بین می رود. اگر مطلبی را که می خواند زود درک نکند یا به سرعت نتواند مسئله ریاضی را حل کند دچار حواس پرتی می شود.
۱۸- در محیط های جدید و ناآشنا دچار اضطراب شدیدی می شود. بعضی از کودکان که از عزت نفس اندکی برخوردارند، در محیط های آشنا خوب عمل می کنند، چون احساس می کنند کسی از آنها کاری خارج از توان شان نمی خواهد، اما وقتی که محیط تغییر می کند بی اندازه نگران می شوند و می ترسند که انجام دادن کارهای متفاوتی را از آنها بخواهند.
۱۹- از اشتباه شخصی خود رنج می برند و به کارش ادامه نمی دهد که مبادا مرتکب اشتباهی دیگر شود.
۲۰- انگیزه تلاش را از دست می دهد. وقتی کودکی فکر می کند که هرگز موفق نمی شود، دلیلی برای تلاش کردن نمی یابد و تصور می کند که باز در نهایت بیچاره و درمانده است.
۲۱- به طور کلی پشتکارش را از دست می دهد. هر کس که فکر کند شانس نسبتاً خوبی دارد، می تواند کاری را تا آخر ادامه دهد اما کسانی که عزت نفس اندکی دارند این احتمال را می دهند که در کارشان شکست خواهند خورد.
۲۲- از الگوهای فکری ثابتی پیروی می کند. کودکی که به خود اعتماد ندارد فکر می کند نمی تواند واکنش های دیگران را درک کند، بنابراین گرفتار یک سری الگوهای فکری ثابت می شود از قبیل: من باید خوب و آرام باشم و مثلاً حتی اگر معلم در تلاش باشد که بچه ها را تشویق کند نمایشی بازی کنند او واکنشی از خود بروز نمی دهد.
۲۳- توانایی هایش را بی اندازه دست کم می گیرد یا درباره شان غلو می کند. بعضی مواقع کودکی که دارای عزت نفس اندکی است درباره توانایی هایش غلو می کند که این عمل حالت تدافعی رایجی است. او قادر به روبه رو شدن با توانایی های واقعی اش نیست پس به دنیای تخیل قدم می گذارد و بدین ترتیب احساس بی کفایتی اش را جبران می کند.
۲۴- موفقیت را در نتیجه تأثیر چیزی خارج از وجود خود می داند. مثلاً اگر امتحانی را خوب دهد یا در مسابقه ای برنده شود، دلیل موفقیتش را آسان بودن امتحان یا خوش شانسی می داند.
۲۵- شکست را در نتیجه تأثیر عمل شخص خود می داند. کودکی که عزت نفس اندکی دارد، شکست را نتیجه مستقیم بی استعدادی و بی ذکاوتی خود می داند و معتقد است درس را نمی فهمد یا احمق است.
۲۶- هر نوع شکست حتی جزئی را مهم تلقی می کند.
۲۷- مستقل کارکردن برایش دشوار است. کودک با عزت نفس اندک چون ابتکار عمل ندارد به هم سن و سال های مستبد یا کودکان توانای بزرگ تر از خود متکی می شود و دوست دارد که دیگران به او بگویند چه کاری انجام دهد.
۲۸- کم سئوال می کند. با این که در جستجوی دیگران است احتمال دارد در بعضی مواقع بسیار کم سئوال کند،چون می ترسد دیگران به حماقتش پی ببرند.
هدف از تنظیم این فهرست به صدا درآوردن زنگ خطر به گونه ای نیست که والدین را نگران کند بلکه مقصود هوشیار کردن آنها نسبت به رفتار کودکان شان است.
عزت نفس شامل احساسات، باورها و آرزوهای پیچیده کودک براساس مهارت های در حال تغییر وی در تأثیر متقابل و نفوذ به دنیای اطرافش است. چون عزت نفس بسیار پیچیده و ارزیابی آن بسیار پردردسر و دشوار است، در زیر فهرستی در مورد علائم امکان پائین بودن عزت نفس در کودکان ارائه شده است. این علائم به والدین می آموزد که اگر کودکی عزت نفس اندک داشته باشد، چگونه رفتار می کند و چه طرز فکری خواهد داشت.
کودکی که عزت نفس اندکی دارد در خانه چنین رفتارهایی از خود بروز می دهد:
۱- آرزو دارد کس دیگری باشد. کودکی که دائم دوست دارد شخص دیگری باشد، معمولاً بیش از حد خیال پرداز است و آرزو دارد که کوچک تر شده و از مسئولیت های بزرگسالی خلاصی یابد.
۲- احساس بی ارزش بودن می کند. این احساس زمانی به وجود می آید که کودک نسبت به جلب توجه دیگران امید کمی به خود دارد، در نتیجه به ندرت در جستجوی توجه دیگران است.
۳- اغلب به هنگام برخورد با وظایف مشکل یا جدید گریه می کند. بعضی از کودکان هنگام روبرو شدن با وظایف مشکل صبور نیستند و دائم مضطرب اند که چگونه آنها را انجام دهند و به همین دلیل به شدت اشک می ریزند.
۴- از خود به طور منفی یاد می کند. کودکان هنگام صحبت درباره توانایی هایشان غلو می کنند و اکثر والدین به شنیدن این حرف ها عادت دارند اما کودکی که عزت نفس اندکی دارد ممکن است بگوید که از خودش بیزار است یا ای کاش مرده بود.
۵- از خود فعالیتی نشان نمی دهد. بیشتر کودکان آن قدر از انرژی اشباع شده اند که به نظر می آید در حال انفجارند،اما کودکی که احساس درماندگی می کند،نشانه ای از تلاش در او دیده نمی شود.
۶- ابهام را نمی تواند تحمل کند. وقتی که کودکی به قوه تشخیص خود اعتمادی ندارد می خواهد که هر چیزی را برایش چندین و چند بار توضیح دهند.اگر موضوعی به اندازه کافی واضح نباشد، باور نمی کند که بتواند آن را درک کند و نگران پیامدهای سوء تعبیر خود می شود.
۷- خود ویران گر است. بعضی از کودکان از خود بیزارند و حتی ممکن است که به خودشان آسیب برسانند و این کار را معمولاً با گاز گرفتن یا خراشیدن خود شروع می کنند.
۸- از نظر ظاهر، سرو وضع مرتبی ندارند. البته این مسئله در مورد کودکانی که مسائل زیادی برای فکر کردن دارند رایج است، اما می تواند علامتی باشد نسبت به این که کودک از فکر کردن و توجه به خود لذتی نمی برد.
۹- تصمیم گیری برایش مشکل است. این علامت دیگری است که نشان می دهد کودک به قوه تشخیص خود ایمان ندارد و نگران پیامد انتخابی است و در تصمیم گیری مشکل پیدا می کند.
۱۰- نسبت به آینده اش بدبین است. وقتی که کودک تان با بی حوصلگی و ناامیدی از آینده اش سخن می گوید باید نگران شوید. بعضی از کودکان چون آینده شان را چندان پربار نمی بینند، اهمیتی نمی دهند که بعدها چه اتفاقی بیفتد.
کودکی که اعتماد به نفس اندکی دارد در بین کودکان دیگر بعضی از رفتارهای زیر را از خود نشان می دهد:
۱- به کودکان کوچک تر و ضعیف تر از خود زور می گوید. کودکی که احساس ضعف می کند و به سبب عدم اعتماد به نفس ناامید است سعی می کند با ترساندن بچه های دیگر، مخصوصاً آنهایی که ترسو هستند، احساس قدرت کرده یا لااقل بدین ترتیب شخص دیگری را در ترس خود شریک کند.
۲- ستیزه جو است. معمولاً بعضی از دوستان هم سن و سال، گاهی نسبت به یکدیگر پرخاشگر ند، اما اگر کودکی به طور دائم حالتی پرخاشگر داشت، نگران کننده است، چون او بدین طریق نشان می دهد که از هم سن و سال هایش به طور کلی بیزار است. کودکی که دیگر کودکان را از خود می راند احتمالاً می ترسد که دیگران او را نپذیرند.
۳- در برخورد با بزرگسالان قوی تر یا همسن و سال های تازه وارد، اعتماد به نفس ندارد. کم رویی در کودکان رایج است و به طبیعتی که با آن متولد می شوند ارتباط دارد، ولی اگر کودکی با دیدن هر شخص غریبه یخ می زند، نشان دهنده این است که می ترسد اشخاص تازه وارد او را بد یا نالایق تصور کنند.
۴- درک دیدگاه های دیگران برایش مشکل است. روی هم رفته کودکان، تفکرات و احساسات دیگران را سریع درک می کنند، اما اگر کودکی معتقد باشد که نمی تواند دیگران را بفهمد یا در این زمینه تلاش کمی کند، توانایی درک سریع او تحلیل می رود و اگر عزت نفس کودک اندک باشد، دیگر برای درک احساسات دیگران تلاش نمی کند.
۵- بیش از حد به عقاید افراد مقتدر یا هم سن و سال های با اقتدار تکیه می کند. کودکی که به خود اعتمادی ندارد یا قادر به ابتکار نیست پیرو عقاید اشخاصی است که با اعتماد به نفس اند.
۶- معلومات عمومی کمی دارند. کودکی که عزت نفس اندکی دارد، فکر می کند که نسبت به دیگران از جذابیت کمتری برخوردار است و به این سبب، افکار خود را ابراز نمی کند و بر این باور است که عقاید و احساساتش برای دیگران اهمیتی ندارد و کسی علاقمند به شنیدن آنها نیست.
۷- نقش رهبری را نمی پذیرد. کودکانی که عزت نفس اندک دارند، اغلب معتقدند که در سازمان دهی دیگران و یا تصمیم گیری ناتوان اند.
۸- به ندرت داوطلب می شود. کودکی که احساس می کند بعید است کاری را کامل یا رضایت بخش انجام دهد در هیچ کاری شرکت نمی کند.
۹- اغلب از اجتماع دوری می کند. کودکی که عزت نفس اندکی دارد، نمی داند که چگونه توجه دیگران را به خود جلب و حفظ کند. به این علت از کودکان دیگر دوری می کند و زمانی هم که تلاش می کند وارد گروهی شود، بسیار ناشیانه عمل کرده و تلاش شان بی فایده می ماند.
۱۰- هم سالانش به ندرت او را انتخاب می کنند. کودکی که به ندرت داوطلب می شود و از تفکرات و احساساتش کم تر سخن می گوید و عقایدش را ابراز نمی کند، در بازی و کارهای مشارکتی به ندرت انتخاب می شود. او از بودن با دیگران هرگز لذتی نمی برد و به ندرت می تواند بر فکر گروه تأثیر بگذارد و بدین ترتیب عدم اعتماد به نفسش شدت می یابد.
۱۱- دم دمی مزاج است. وقتی کودکی به قوه تشخیص خود اعتماد ندارد، کف نفس مناسب را از دست داده و رفتار متناقضی از خود نشان می دهد، مثلاً در زمین بازی خیلی ساکت می ماند اما وقتی در کلاس درس است با سروصدا کردن توجه معلم را به خود جلب می کند چرا که می داند می تواند این کار را انجام دهد.
۱۲- مطیع است. هنگامی که کودکی نسبت به ارزش خود بی اطلاع است و به راحتی تسلیم هوس ها و دستورات دیگران می شود.
۱۳- توجه ها را به سمت خود جلب می کند. از آن جا که عزت نفس اندک انواع بسیار متفاوتی دارد، مسلماً به طور متناقضی نیز بروز می کند. بعضی از کودکان فکر می کنند بی ارزش اند و از خود چیزی ندارند که اظهار نمایند، آن گاه در تلاش اند که با پزدادن توجه دیگران را به خود جلب کنند.
۱۴- به ندرت می خندد یا لبخند می زند.
۱۵- از هم سن و سال های خودش با اهانت یاد می کند. کودکی که نمی تواند تأیید دیگران را به دست آورد برای این که رنج خود را کاهش دهد، دیگران را سرزنش می کند. مثلاً می گوید: «فلان کودک بی ادب و کثیف است، یا نق می زد یا احمق واقعی و کودن است.»
۱۶- تابع امیال آنی خود است. کودکی که به خود اعتماد ندارد، بی اندازه نگران است که نتواند کاری را به خوبی انجام دهد و اغلب بدون فکر عمل می کند.
۱۷- حواسش زود پرت می شود و زمان قدرت تمرکزش کوتاه است. این ویژگی از آن جا ناشی می شود که کودک فکر می کند که نمی تواند کار دشواری را انجام دهد و به محض این که به قسمت دشوار کار می رسد توجه و تمرکز او از بین می رود. اگر مطلبی را که می خواند زود درک نکند یا به سرعت نتواند مسئله ریاضی را حل کند دچار حواس پرتی می شود.
۱۸- در محیط های جدید و ناآشنا دچار اضطراب شدیدی می شود. بعضی از کودکان که از عزت نفس اندکی برخوردارند، در محیط های آشنا خوب عمل می کنند، چون احساس می کنند کسی از آنها کاری خارج از توان شان نمی خواهد، اما وقتی که محیط تغییر می کند بی اندازه نگران می شوند و می ترسند که انجام دادن کارهای متفاوتی را از آنها بخواهند.
۱۹- از اشتباه شخصی خود رنج می برند و به کارش ادامه نمی دهد که مبادا مرتکب اشتباهی دیگر شود.
۲۰- انگیزه تلاش را از دست می دهد. وقتی کودکی فکر می کند که هرگز موفق نمی شود، دلیلی برای تلاش کردن نمی یابد و تصور می کند که باز در نهایت بیچاره و درمانده است.
۲۱- به طور کلی پشتکارش را از دست می دهد. هر کس که فکر کند شانس نسبتاً خوبی دارد، می تواند کاری را تا آخر ادامه دهد اما کسانی که عزت نفس اندکی دارند این احتمال را می دهند که در کارشان شکست خواهند خورد.
۲۲- از الگوهای فکری ثابتی پیروی می کند. کودکی که به خود اعتماد ندارد فکر می کند نمی تواند واکنش های دیگران را درک کند، بنابراین گرفتار یک سری الگوهای فکری ثابت می شود از قبیل: من باید خوب و آرام باشم و مثلاً حتی اگر معلم در تلاش باشد که بچه ها را تشویق کند نمایشی بازی کنند او واکنشی از خود بروز نمی دهد.
۲۳- توانایی هایش را بی اندازه دست کم می گیرد یا درباره شان غلو می کند. بعضی مواقع کودکی که دارای عزت نفس اندکی است درباره توانایی هایش غلو می کند که این عمل حالت تدافعی رایجی است. او قادر به روبه رو شدن با توانایی های واقعی اش نیست پس به دنیای تخیل قدم می گذارد و بدین ترتیب احساس بی کفایتی اش را جبران می کند.
۲۴- موفقیت را در نتیجه تأثیر چیزی خارج از وجود خود می داند. مثلاً اگر امتحانی را خوب دهد یا در مسابقه ای برنده شود، دلیل موفقیتش را آسان بودن امتحان یا خوش شانسی می داند.
۲۵- شکست را در نتیجه تأثیر عمل شخص خود می داند. کودکی که عزت نفس اندکی دارد، شکست را نتیجه مستقیم بی استعدادی و بی ذکاوتی خود می داند و معتقد است درس را نمی فهمد یا احمق است.
۲۶- هر نوع شکست حتی جزئی را مهم تلقی می کند.
۲۷- مستقل کارکردن برایش دشوار است. کودک با عزت نفس اندک چون ابتکار عمل ندارد به هم سن و سال های مستبد یا کودکان توانای بزرگ تر از خود متکی می شود و دوست دارد که دیگران به او بگویند چه کاری انجام دهد.
۲۸- کم سئوال می کند. با این که در جستجوی دیگران است احتمال دارد در بعضی مواقع بسیار کم سئوال کند،چون می ترسد دیگران به حماقتش پی ببرند.
هدف از تنظیم این فهرست به صدا درآوردن زنگ خطر به گونه ای نیست که والدین را نگران کند بلکه مقصود هوشیار کردن آنها نسبت به رفتار کودکان شان است.
منبع:
روزنامه کیهان
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼