کودکان پرخاشگر و عصبی، نحوه بخورد!
گاهی می شود که کودک در یک لحظه، خشمگین است و لحظه دیگر بیم زده و گاهی نیز بر اثر یک محرک و در یک زمان، هر دو باهم می آیند.
بین ترس و خشم رابطه نزدیکی هست. گاهی می شود که کودک در یک لحظه، خشمگین است و لحظه دیگر بیم زده و گاهی نیز بر اثر یک محرک و در یک زمان، هر دو باهم می آیند. در محیطی که کودکان از محرک های ترس بدورند، امکان دارد که شیوع خشم بیش از ترس باشد.
بروز خشم در کودکی بیش از ترس تکرار می شود. زیرا اولا در محیط کودکان، محرک های خشمگین کننده بیش از محرک های ترس آور وجود دارند. ثانیا در همان مراحل اولیه یاد می گیرند که خشم برای جلب توجه اطرافیان و ارضای تمایلات خود وسیله خوبی است. با بزرگ شدن کودک به شماره محرک های خشم افزوده می شود. در صورتی که از شماره و تکرارش کاسته می شود. بین ترس و خشم و رابطه نزدیکی هست. گاهی می شود که کودک در یک لحظه، خشمگین است و لحظه دیگر بیم زده و گاهی نیز بر اثر یک محرک و در یک زمان ، هر دو باهم می آیند. در محیطی که کودکان از محرک های ترس بدورند، امکان دارد که شیوع خشم بیش از ترس باشد.
به طور کلی خشم احساسی است که همه ما از کوچک و بزرگ آن را تجربه می کنیم. خشم تقریباً بخشی از زندگی ما به شمار می رود اما بهتر این است که به کودکانمان روش کنار آمدن با آن را بیاموزیم. برای اینکه بتوانیم کنترل خشم را به کودکان خشمگین بیاموزیم باید بدانیم چه چیزهایی باعث خشم آن ها می شود.
محرک های خشم
بطور کلی مواردی که خشم را بر می انگیزند، عبارتند از: جلوگیری از حرکات آزاد طفل ، متوقف ساختن او در عین فعالیت ، موانعی که در راه آرزوها و نقشه های او پیش می آیند و یا عده ای از موانع که باهم جمع شده باشند. محرک های خشم در طی زمان بر حسب مراحل رشد تغییر می یابند. مواردی که اطفال خردسال را خشمگین می سازند، عبارتند از : ناراحتی بدنی ، ممانعت از حرکات بدنی ، لباش پوشانیدن و شستشو دادن بدن که برای ایشان ناراحت کننده است.
بر اثر رشد میل استقلال، طفل می خواهد برخی از کارهای خود را از قبیل غذا خوردن و لباس پوشیدن بی کمک دیگران انجام دهد، ولی چون از عهده بر نمی آید، خشم می گیرد. نارسایی قدرت بیان در موقعی که هنوز سخن گفتن را خوب یاد نگرفته است، بی توجهی دیگران و مشاهده دخل و تصرف اطرافیان در اشیایی که به او تعلق دارند نیز او را خشمگین می سازند.
انتقاد و تنبیه احساساتشان را زود جریحه دار می کند. از اینکه اسباب بازی هایشان مطابق میل آنها کار نکند یا در کارهای خود اشتباه کنند، خشمگین می شوند. روی هم رفته بر خشم کودکان خردسال یک عامل مشترک وجود دارد، که آن اجبار است. کودکان نیز از آنچه باعث خشم بچه های خردسال می شود به خشم می آیند. پس از آنکه علایق کودک توسعه و افزایش یابد و به محیط خارج منتقل شود، علل خشم او را بیشتر در بیرون خانه باید جستجو کرد تا در خانواده. کودکان از همان ابتدا یاد می گیرند که خشم برای جلب توجه اطرافیان و ارضای تمایلات خود وسیله خوبی است
آرام کردن کودکان خشمگین
کنترل خشم، یک مهارت در زندگی است و به کودکان باید چگونگی این کنترل را آموخت، بنابر این به آنان یاد بدهیم چه به لحاظ فکری و چه از جنبه بدنی خشم را از خودشان دور کنند. برای شروع بهتر است مهارت های حل مساله را به آنان آموزش دهیم به طور مثال به کودکان بیاموزیم که هنگام خشم چه کارهایی را می توانند انجام بدهند و مجاز به چه کارهایی نیستند.
شکستن وسایل، فریادزدن بر سر دیگری، آسیب رساندن به خودشان و پرت کردن اشیا به در و دیوار از شمار کارهایی است که نباید انجام دهند و بر عکس دور شدن از موقعیت، کمک خواستن، حرف زدن درباره موضوع ناراحت کننده ، کشیدن یک نقاشی و… از موارد پیشنهادی به کودک در حین خشمگین شدن است. در ضمن به طور قطع خشم در بدن اکثر بچه های ایجاد یکسری تغییرات و پاسخ های فیزیکی می کند. ازجمله طپش قلب،درد معده، انقباض عضلانی ، لرزش و …لذا کودکان می توانند یاد بگیرند که هم این واکنش های فیزیکی را بشناسند و تشخیص دهند و هم اینکه چگونه آنها را آرام بکنند.
یکی از بهترین راه ها برای سازگاری با پاسخ های فیزیکی مضر دربرابرخشم این است که یک کار فیزیکی دیگر را انجام دهند. از پنج حس بچه ها برای آرام کردن آنها هنگام خشم می توانید استفاده کنید، (لامسه، بویایی، چشایی، شنوایی، بینایی) مثل: گوش کردن به یک موزیک، کشیدن یک نقاشی، دویدن، بیرون رفتن و قدم زدن، آب به صورت پاشیدن، فشردن خمیر بازی، شل کردن و سفت کردن عضلات، نفس های عمیق و آهسته کشیدن، خوردن یک خوراکی یا نوشیدنی. همه اینها به یک پاسخ مناسبتردر مقابل احساس خشم کمک می کند. بعضی از کودکان به لمس پاسخ بهتری نشان می دهند و ما می توانیم به آنها بیاموزیم که چگونه در چنین مواقعی از ماساژ گردن یا بازویشان بعنوان روشی برای خود آرامسازی استفاده کند.
در ضمن علاوه بر روشهایی که به کودکان خشمگین برای کنترل خشم می آموزید لازم است که خودتان هم به عنوان والدین این اصول را رعایت کنید. لذا بهتر است هنگام خشم کودک، رفتار شما این گونه باشد: سعی نکنید در وی این باور را ایجاد کنید که خشمش بی مورد است و مساله مهمی وجود ندارد. در عوض با او همدردی کنید و به او بگویید که شرایطش را درک می کنید و می فهمید که او عصبانی است. خشم او را کوچک، حقیر و مسخره جلوه ندهید و در لحظه عصبانیت کودک نخندید. گفتن جمله هایی مانند: مرد به این بزرگی خجالت داره، باز هم که آبغوره گرفتی، وقتی عصبانی هستی چقدر زشت می شوی و … فقط او را عصبانی تر می کند.
به هنگام خشم کودک، رفتار خودتان را مثال نزنید بلکه درباره احساسات او حرف بزنید.
سخنرانی و موعظه و پند و اندرز در این گونه موارد کارساز نیست.
او را با کودکان دیگر مانند خواهر و برادر و همکلاسی هایش مقایسه نکنید.
بکوشید علت خشم و عصبانیت او را بفهمید و از او بخواهید درباره آن صحبت کند.
هنگامی که کودکان درباره احساساتشان و عواملی که آن را بوجود آورده صحبت می کنند، گوش دادن بدون قضاوت، بدون * امر و نهی و پند و اندرز به آن ها کمک می کند تا به تفاوت میان خشم و آرامش پی ببرند.
و در نهایت این که:
از آنجا که خشم بر اثر تکرار عادت می شود، شایسته است تا حد امکان از امور خشم آور پرهیز شود. باید به کودکان خشمگین آموخت چه وقت خشم خود را فرو نشانند. کودک باید یاد بگیرد که چگونه خشم خود را به شیوه های مطلوب بیان کند نه اینکه از اظهار آن خودداری کند. برخورد با اوضاع خشم آور که از حد بگذرد به شخصیت کودک موقتا و یا برای همیشه لطمه می زند. شیوه کنار آمدن با موانع زندگی به سن و تجارت گذشته اطفال بستگی دارد.
بروز خشم در کودکی بیش از ترس تکرار می شود. زیرا اولا در محیط کودکان، محرک های خشمگین کننده بیش از محرک های ترس آور وجود دارند. ثانیا در همان مراحل اولیه یاد می گیرند که خشم برای جلب توجه اطرافیان و ارضای تمایلات خود وسیله خوبی است. با بزرگ شدن کودک به شماره محرک های خشم افزوده می شود. در صورتی که از شماره و تکرارش کاسته می شود. بین ترس و خشم و رابطه نزدیکی هست. گاهی می شود که کودک در یک لحظه، خشمگین است و لحظه دیگر بیم زده و گاهی نیز بر اثر یک محرک و در یک زمان ، هر دو باهم می آیند. در محیطی که کودکان از محرک های ترس بدورند، امکان دارد که شیوع خشم بیش از ترس باشد.
به طور کلی خشم احساسی است که همه ما از کوچک و بزرگ آن را تجربه می کنیم. خشم تقریباً بخشی از زندگی ما به شمار می رود اما بهتر این است که به کودکانمان روش کنار آمدن با آن را بیاموزیم. برای اینکه بتوانیم کنترل خشم را به کودکان خشمگین بیاموزیم باید بدانیم چه چیزهایی باعث خشم آن ها می شود.
محرک های خشم
بطور کلی مواردی که خشم را بر می انگیزند، عبارتند از: جلوگیری از حرکات آزاد طفل ، متوقف ساختن او در عین فعالیت ، موانعی که در راه آرزوها و نقشه های او پیش می آیند و یا عده ای از موانع که باهم جمع شده باشند. محرک های خشم در طی زمان بر حسب مراحل رشد تغییر می یابند. مواردی که اطفال خردسال را خشمگین می سازند، عبارتند از : ناراحتی بدنی ، ممانعت از حرکات بدنی ، لباش پوشانیدن و شستشو دادن بدن که برای ایشان ناراحت کننده است.
بر اثر رشد میل استقلال، طفل می خواهد برخی از کارهای خود را از قبیل غذا خوردن و لباس پوشیدن بی کمک دیگران انجام دهد، ولی چون از عهده بر نمی آید، خشم می گیرد. نارسایی قدرت بیان در موقعی که هنوز سخن گفتن را خوب یاد نگرفته است، بی توجهی دیگران و مشاهده دخل و تصرف اطرافیان در اشیایی که به او تعلق دارند نیز او را خشمگین می سازند.
انتقاد و تنبیه احساساتشان را زود جریحه دار می کند. از اینکه اسباب بازی هایشان مطابق میل آنها کار نکند یا در کارهای خود اشتباه کنند، خشمگین می شوند. روی هم رفته بر خشم کودکان خردسال یک عامل مشترک وجود دارد، که آن اجبار است. کودکان نیز از آنچه باعث خشم بچه های خردسال می شود به خشم می آیند. پس از آنکه علایق کودک توسعه و افزایش یابد و به محیط خارج منتقل شود، علل خشم او را بیشتر در بیرون خانه باید جستجو کرد تا در خانواده. کودکان از همان ابتدا یاد می گیرند که خشم برای جلب توجه اطرافیان و ارضای تمایلات خود وسیله خوبی است
آرام کردن کودکان خشمگین
کنترل خشم، یک مهارت در زندگی است و به کودکان باید چگونگی این کنترل را آموخت، بنابر این به آنان یاد بدهیم چه به لحاظ فکری و چه از جنبه بدنی خشم را از خودشان دور کنند. برای شروع بهتر است مهارت های حل مساله را به آنان آموزش دهیم به طور مثال به کودکان بیاموزیم که هنگام خشم چه کارهایی را می توانند انجام بدهند و مجاز به چه کارهایی نیستند.
شکستن وسایل، فریادزدن بر سر دیگری، آسیب رساندن به خودشان و پرت کردن اشیا به در و دیوار از شمار کارهایی است که نباید انجام دهند و بر عکس دور شدن از موقعیت، کمک خواستن، حرف زدن درباره موضوع ناراحت کننده ، کشیدن یک نقاشی و… از موارد پیشنهادی به کودک در حین خشمگین شدن است. در ضمن به طور قطع خشم در بدن اکثر بچه های ایجاد یکسری تغییرات و پاسخ های فیزیکی می کند. ازجمله طپش قلب،درد معده، انقباض عضلانی ، لرزش و …لذا کودکان می توانند یاد بگیرند که هم این واکنش های فیزیکی را بشناسند و تشخیص دهند و هم اینکه چگونه آنها را آرام بکنند.
یکی از بهترین راه ها برای سازگاری با پاسخ های فیزیکی مضر دربرابرخشم این است که یک کار فیزیکی دیگر را انجام دهند. از پنج حس بچه ها برای آرام کردن آنها هنگام خشم می توانید استفاده کنید، (لامسه، بویایی، چشایی، شنوایی، بینایی) مثل: گوش کردن به یک موزیک، کشیدن یک نقاشی، دویدن، بیرون رفتن و قدم زدن، آب به صورت پاشیدن، فشردن خمیر بازی، شل کردن و سفت کردن عضلات، نفس های عمیق و آهسته کشیدن، خوردن یک خوراکی یا نوشیدنی. همه اینها به یک پاسخ مناسبتردر مقابل احساس خشم کمک می کند. بعضی از کودکان به لمس پاسخ بهتری نشان می دهند و ما می توانیم به آنها بیاموزیم که چگونه در چنین مواقعی از ماساژ گردن یا بازویشان بعنوان روشی برای خود آرامسازی استفاده کند.
در ضمن علاوه بر روشهایی که به کودکان خشمگین برای کنترل خشم می آموزید لازم است که خودتان هم به عنوان والدین این اصول را رعایت کنید. لذا بهتر است هنگام خشم کودک، رفتار شما این گونه باشد: سعی نکنید در وی این باور را ایجاد کنید که خشمش بی مورد است و مساله مهمی وجود ندارد. در عوض با او همدردی کنید و به او بگویید که شرایطش را درک می کنید و می فهمید که او عصبانی است. خشم او را کوچک، حقیر و مسخره جلوه ندهید و در لحظه عصبانیت کودک نخندید. گفتن جمله هایی مانند: مرد به این بزرگی خجالت داره، باز هم که آبغوره گرفتی، وقتی عصبانی هستی چقدر زشت می شوی و … فقط او را عصبانی تر می کند.
به هنگام خشم کودک، رفتار خودتان را مثال نزنید بلکه درباره احساسات او حرف بزنید.
سخنرانی و موعظه و پند و اندرز در این گونه موارد کارساز نیست.
او را با کودکان دیگر مانند خواهر و برادر و همکلاسی هایش مقایسه نکنید.
بکوشید علت خشم و عصبانیت او را بفهمید و از او بخواهید درباره آن صحبت کند.
هنگامی که کودکان درباره احساساتشان و عواملی که آن را بوجود آورده صحبت می کنند، گوش دادن بدون قضاوت، بدون * امر و نهی و پند و اندرز به آن ها کمک می کند تا به تفاوت میان خشم و آرامش پی ببرند.
و در نهایت این که:
از آنجا که خشم بر اثر تکرار عادت می شود، شایسته است تا حد امکان از امور خشم آور پرهیز شود. باید به کودکان خشمگین آموخت چه وقت خشم خود را فرو نشانند. کودک باید یاد بگیرد که چگونه خشم خود را به شیوه های مطلوب بیان کند نه اینکه از اظهار آن خودداری کند. برخورد با اوضاع خشم آور که از حد بگذرد به شخصیت کودک موقتا و یا برای همیشه لطمه می زند. شیوه کنار آمدن با موانع زندگی به سن و تجارت گذشته اطفال بستگی دارد.
منبع:
تبیان
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼