فواید آموزش موسیقی به کودک
قرار گرفتن کودکان در معرض موسیقی حال چه آنها موسیقی را بنوازند و چه به آن گوش بدهند اثرات بسیار مفیدی روی قدرت شنیداری آنها دارد.
تحقیقات جدید نشان میدهد افرادی که به طور منظم یک ابزار موسیقی را مینوازند بعد از مدتی شکل و قدرت مغز خود را تغییر میدهند که این عامل در نهایت میتواند به بهبود مهارتهای و تواناییهای ادراکی آنها منجر شود. حتی نواختن موسیقی میتواند میزان ضریب هوشی را در میان کودکان و بزرگسالان تا ۷ درجه افزایش دهد.
محققان در اینباره اعلام کردند. شواهد نشان میدهد مغز موسیقیدانان از لحاظ ساختار و عملکرد با افرادی که با موسیقی آشنایی ندارند تفاوتهای زیادی دارد. نواختن موسیقی سبب میشود قسمتهای خاصی از مغز که وظیفه پردازش و نواختن یک آهنگ خاص را دارند تقویت شوند. این قسمتها همچنین وظایف دیگری مانند تواناییهای حرکتی، مهارتهای شنیداری و ذخیرهسازی اطلاعات را دارند و زمانی که فردی شروع به آموختن نواختن یک ساز میکند این قسمتها به طور قابلتوجهی رشد کرده و عملکرد آنها طی دوران آموزش روز به روز بهتر میشود. لوتز جانک، روانشناس دانشگاه زوریخ، در این باره گفت: ( آموختن موسیقی بدون شک فواید زیادی برای مغز انسان دارد تا جایی که میتواند ضریب هوشی (IQ ) فرد را تا ۷ امتیاز افزایش دهد. ما در بررسیهای خود متوجه شدیم که حتی افراد بالای ۶۵ سال هم، ۴یا ۵ ماه بعد از شروع به آموزش نواختن یک ساز تغییرات زیادی در مغزشان به وجود میآید. حتی چند هفته بعد از شروع آموزش موسیقی نشانههای مثبتی در مغز سالمندان دیده میشود که این تغییرات در نهایت سبب میشود سالمندان ابتلاء به بیماریهای مغزی مانند آلزایمر را به تأخیر بیندازند و حتی از بروز بعضی از فلجی ها که به خاطر کاهش عملکری مغز به وجود میآید پیشگیری میشود ).
موسیقی روی هر دو نیم کره مغزی انسان تأثیرگذار است و باعث تقویت هر دو بخش میشود. قسمتهایی از مغز افرادی که موسیقی مینوازند و وظیفه کنترل قدرت شنیداری حافظه و قسمتهایی که وظیفه کنترل دستها را دارند در حین آموزش موسیقی به بهترین شکل تمرین داده میشوند و تقویت میشوند.
موسیقی به دو شکل میتواند به بهبود وضع جسمی و روحی فرد کمک کند به طوری که در فرد شنونده باعث تحریک واکنشهای عاطفی و ذهنی فرد میشود و در فرد نوازنده که خود نیز در ایجاد موسیقی فعال است، علاوه بر تحریک عواطف موجب تقویت ارتباط جسم و ذهن شده و به هماهنگی این ارتباط در بدن کمک میکند. از آنجایی که نواختن موسیقی به صورت گروهی یا فردی انجام میشود و تأثیر آن نیز بر روح متفاوت است بنابراین تأثیر نواختن و یا شنیدن آن میتواند غمگینکننده، اضطرابآور یا نشاطبخش و آرامکننده باشد.
جانک در ادامه گفت: ( در مورد کودکان، ما متوجه شدیم یادگرفتن موسیقی به آنها نظم و توجه بیشتر و برنامهریزی را میآموزد که همه این تواناییها برای بهبود عملکرد این کودکان در طول دوران تحصیل آنها در مدرسه و دانشگاه بسیار مفید است. کودکانی که موسیقی را فرا میگیرند با سرعت بیشتری میتوانند خود را با آموزش زبان و ... دوم تطبیق دهند و کلمات را مدت زمان بیشتری در ذهن خود نگاه دارند. البته نواختن موسیقی تنها روش برای تقویت این مهارتها نیست، اما ما مطمئنیم این روش میتواند در کنار دیگر متدها کمک مؤثری به انسانها کند. زمانی که شما در حال آموزش موسیقی هستید باید نتهای موسیقی را بیاموزید، زمانبندیها را رعایت کنید و بتوانید صداها را بهتر به ذهن خود بسپارید. تقویت همین مهارتها به شما کمک میکند زبانهای جدید را بهتر بیاموزید و کلمات را مدتطولانیتری در ذهن خود به خاطر بسپارید. موسیقی آنچنان تأثیری روی انعطافپذیری مغز دارد که ما به دنبال استفاده از آن برای کمک به بیماران ذهنی هستیم و تحقیقات زیادی در مورد علم موسیقی درمانی هم اکنون در نقاط مختلف جهان در حال انجام است )
از طرف دیگر قرار گرفتن کودکان در معرض موسیقی حال چه آنها موسیقی را بنوازند و چه به آن گوش بدهند اثرات بسیار مفیدی روی قدرت شنیداری آنها دارد. محقق دونالد هاگس، استاد دانشگاه کارولینا، در اینباره گفت: ( هیچ چیزی مانند موسیقی نمیتواند همه قسمتهای مغزی را فعال کند. زمانی که کودکان با موسیقی آشنا میشوند قسمتهای زیادی از مغز آنها به طور همزمان تقویت میشوند که از جمله آن میتوان به مرکز زبانآموزی و محاسباتی اشاره کرد. کودکانی که موسیقی گوش میدهند قدرت شنیداری آنها به طور قابلتوجهی افزایش پیدا میکند که همین عامل سبب میشود مهارتهای زبانآموزی آنها رشد چشمگیری داشته باشد. این کودکان بهتر میتوانند الگوهای زبانی را تقلید کرده و فراز و فرودهای خاص هر زبان را تحلیل کنند که هم این مسائل به بهترین شکل میتوانند روی مهارتهای زبانآموزی تأثیر مثبت داشته باشد ) جالب این جاست که هیچگاه برای آشنا کردن کودکان با موسیقی دیر نیست.
تحقیقات نشان داده که کودکان حتی قبل از تولد نیز میتوانند به صدای موسیقی گوش داده و آن را به خاطر بسپارند. کودکانی که موسیقی میآموزند در امتحاناتی که رابطه مستقیم با قدرت شنیداری دارند نتایج بسیار بهتری میگیرند. هرچه زمانی که کودکان در طول هفته به یادگیری موسیقی اختصاص میدهند بیشتر باشد به همان میزان قدرت شنیداری آنها نیز بیشتر است. بررسیها نشان میدهد کودکانی که قبل از شروع امتحانات خود به موسیقیهای اجرا شده توسط موتزارت گوش میدهند در امتحانات نتایج بهتری میگیرند. این نتایج به خصوص در درس ریاضیات بیشتر به چشم میخورد که نشان از تأثیر مثبت موسیقی در قدرت پردازش مغزی دارد. موسیقی همچنین میتواند روی رفتار کودکان تأثیر مثبتی داشته به طوری که کودکان زمانی که به شکل گروهی اقدام به آموزش موسیقی میکنند با مفاهیمی مانند همکاری، بردباری و نظم گروهی آشنا شده و آنها را به طور عملی میآموزند. نواختن یک ساز خاص است از طرف دیگران مورد تحسین واقع میشود و همین عامل تأثیر بسیار شگرفی در بالا رفتن اعتماد به نفس در میان کودکان دارد.
آیا فرزند شما آماده فراگیری موسیقی است؟
آموزش ویلن از حدود شش سالگی با سازهای کوچکتر از سایز معمول آغاز میشود.
بسیاری از اساتید موسیقی معتقد هستند که اگر فرزند خود را زودتر از آنچه لازم است به کلاسهای موسیقی بفرستید ممکن است، استعداد موسیقی آنها را برای همیشه کور کنید. کودک ممکن است در صورت برخورد با دشواریهای فراگیر ساز ناامید شود و اعتماد به نفس خود را برای مدت زیادی از دست دهد، این امر میتواند برای او در سایر زمینههای زندگی از جمله مدرسه نیز مضر باشد. بسیاری از کودکانی که در سنین زیر ۸ سال به کلاسهای آموزشی موسیقی جدی فرستاده میشوند دچار چنین مشکلاتی خواهند شد.
۱) اگر از زیر ۸ سال میخواهید موسیقی را وارد زندگی فرزند خود بکنید، فلوت ریکوردر بهترین انتخاب است. تجربه نشان داده است از زمانی که کودک انگشتان خود را با اختیار به حرکت در میآورد، میتواند هنرآموز فلوت باشد.
۲ ) برعکس مورد اول پیانو را باید زمانی شروع کرد که کودک حداقل بتواند در حالت ایستاده به کلاویهها تسلط نسبی داشته باشد و قدرت فیزیکی آن برای فشار دادن کلاویهها کافی باشد.
۳) سازهای زهی از خانواده ویلن معمولاً از سن شش سالگی زودتر شروع نمیشوند، ضمن اینکه یقیناً باید با سازهایی در ابعاد کوچکتر مثل یک هشتم با یک چهارم آموزش را آغاز کرد.
۴) سازههای بادی - به جز فلوت- ریکورد - معمولاً هنگامی شروع میشوند که دندانهای اصلی کودک رشد کرده باشند و کودک قدرت کافی برای دمیدن در ساز را دارا باشد. همچنین چون این سازها کمتر در ابعاد کوچکتر موجود هستند باید دقت کرد که آیا وضعیت فیزیکی کودک توانایی اجرای ساز را دارد یا خیر .
۵) سازهای مضرابی مانند سهتار، گیتار، و ... که در ابعاد کوچکتر هم وجود دارند برای کودکان زیر ۸ سال توصیه نمیشوند.
۶) نکته بسیار مهم آنکه فراگیری مهارتهای آوازی برای کودکان و نوجوانان به صورت جدی برای سنین پایین ۱۵ سال توصیه نمیشود. اما کلاسهای آوازخوانی دست جمعی از سن سه سالگی باعث رشد علاقه آنها به موسیقی خواهد شد.
برای دریافت نتیجه بهتر، کودک خود را در کلاسهای عمومی ثبتنام کنید.
محققان در اینباره اعلام کردند. شواهد نشان میدهد مغز موسیقیدانان از لحاظ ساختار و عملکرد با افرادی که با موسیقی آشنایی ندارند تفاوتهای زیادی دارد. نواختن موسیقی سبب میشود قسمتهای خاصی از مغز که وظیفه پردازش و نواختن یک آهنگ خاص را دارند تقویت شوند. این قسمتها همچنین وظایف دیگری مانند تواناییهای حرکتی، مهارتهای شنیداری و ذخیرهسازی اطلاعات را دارند و زمانی که فردی شروع به آموختن نواختن یک ساز میکند این قسمتها به طور قابلتوجهی رشد کرده و عملکرد آنها طی دوران آموزش روز به روز بهتر میشود. لوتز جانک، روانشناس دانشگاه زوریخ، در این باره گفت: ( آموختن موسیقی بدون شک فواید زیادی برای مغز انسان دارد تا جایی که میتواند ضریب هوشی (IQ ) فرد را تا ۷ امتیاز افزایش دهد. ما در بررسیهای خود متوجه شدیم که حتی افراد بالای ۶۵ سال هم، ۴یا ۵ ماه بعد از شروع به آموزش نواختن یک ساز تغییرات زیادی در مغزشان به وجود میآید. حتی چند هفته بعد از شروع آموزش موسیقی نشانههای مثبتی در مغز سالمندان دیده میشود که این تغییرات در نهایت سبب میشود سالمندان ابتلاء به بیماریهای مغزی مانند آلزایمر را به تأخیر بیندازند و حتی از بروز بعضی از فلجی ها که به خاطر کاهش عملکری مغز به وجود میآید پیشگیری میشود ).
موسیقی روی هر دو نیم کره مغزی انسان تأثیرگذار است و باعث تقویت هر دو بخش میشود. قسمتهایی از مغز افرادی که موسیقی مینوازند و وظیفه کنترل قدرت شنیداری حافظه و قسمتهایی که وظیفه کنترل دستها را دارند در حین آموزش موسیقی به بهترین شکل تمرین داده میشوند و تقویت میشوند.
موسیقی به دو شکل میتواند به بهبود وضع جسمی و روحی فرد کمک کند به طوری که در فرد شنونده باعث تحریک واکنشهای عاطفی و ذهنی فرد میشود و در فرد نوازنده که خود نیز در ایجاد موسیقی فعال است، علاوه بر تحریک عواطف موجب تقویت ارتباط جسم و ذهن شده و به هماهنگی این ارتباط در بدن کمک میکند. از آنجایی که نواختن موسیقی به صورت گروهی یا فردی انجام میشود و تأثیر آن نیز بر روح متفاوت است بنابراین تأثیر نواختن و یا شنیدن آن میتواند غمگینکننده، اضطرابآور یا نشاطبخش و آرامکننده باشد.
جانک در ادامه گفت: ( در مورد کودکان، ما متوجه شدیم یادگرفتن موسیقی به آنها نظم و توجه بیشتر و برنامهریزی را میآموزد که همه این تواناییها برای بهبود عملکرد این کودکان در طول دوران تحصیل آنها در مدرسه و دانشگاه بسیار مفید است. کودکانی که موسیقی را فرا میگیرند با سرعت بیشتری میتوانند خود را با آموزش زبان و ... دوم تطبیق دهند و کلمات را مدت زمان بیشتری در ذهن خود نگاه دارند. البته نواختن موسیقی تنها روش برای تقویت این مهارتها نیست، اما ما مطمئنیم این روش میتواند در کنار دیگر متدها کمک مؤثری به انسانها کند. زمانی که شما در حال آموزش موسیقی هستید باید نتهای موسیقی را بیاموزید، زمانبندیها را رعایت کنید و بتوانید صداها را بهتر به ذهن خود بسپارید. تقویت همین مهارتها به شما کمک میکند زبانهای جدید را بهتر بیاموزید و کلمات را مدتطولانیتری در ذهن خود به خاطر بسپارید. موسیقی آنچنان تأثیری روی انعطافپذیری مغز دارد که ما به دنبال استفاده از آن برای کمک به بیماران ذهنی هستیم و تحقیقات زیادی در مورد علم موسیقی درمانی هم اکنون در نقاط مختلف جهان در حال انجام است )
از طرف دیگر قرار گرفتن کودکان در معرض موسیقی حال چه آنها موسیقی را بنوازند و چه به آن گوش بدهند اثرات بسیار مفیدی روی قدرت شنیداری آنها دارد. محقق دونالد هاگس، استاد دانشگاه کارولینا، در اینباره گفت: ( هیچ چیزی مانند موسیقی نمیتواند همه قسمتهای مغزی را فعال کند. زمانی که کودکان با موسیقی آشنا میشوند قسمتهای زیادی از مغز آنها به طور همزمان تقویت میشوند که از جمله آن میتوان به مرکز زبانآموزی و محاسباتی اشاره کرد. کودکانی که موسیقی گوش میدهند قدرت شنیداری آنها به طور قابلتوجهی افزایش پیدا میکند که همین عامل سبب میشود مهارتهای زبانآموزی آنها رشد چشمگیری داشته باشد. این کودکان بهتر میتوانند الگوهای زبانی را تقلید کرده و فراز و فرودهای خاص هر زبان را تحلیل کنند که هم این مسائل به بهترین شکل میتوانند روی مهارتهای زبانآموزی تأثیر مثبت داشته باشد ) جالب این جاست که هیچگاه برای آشنا کردن کودکان با موسیقی دیر نیست.
تحقیقات نشان داده که کودکان حتی قبل از تولد نیز میتوانند به صدای موسیقی گوش داده و آن را به خاطر بسپارند. کودکانی که موسیقی میآموزند در امتحاناتی که رابطه مستقیم با قدرت شنیداری دارند نتایج بسیار بهتری میگیرند. هرچه زمانی که کودکان در طول هفته به یادگیری موسیقی اختصاص میدهند بیشتر باشد به همان میزان قدرت شنیداری آنها نیز بیشتر است. بررسیها نشان میدهد کودکانی که قبل از شروع امتحانات خود به موسیقیهای اجرا شده توسط موتزارت گوش میدهند در امتحانات نتایج بهتری میگیرند. این نتایج به خصوص در درس ریاضیات بیشتر به چشم میخورد که نشان از تأثیر مثبت موسیقی در قدرت پردازش مغزی دارد. موسیقی همچنین میتواند روی رفتار کودکان تأثیر مثبتی داشته به طوری که کودکان زمانی که به شکل گروهی اقدام به آموزش موسیقی میکنند با مفاهیمی مانند همکاری، بردباری و نظم گروهی آشنا شده و آنها را به طور عملی میآموزند. نواختن یک ساز خاص است از طرف دیگران مورد تحسین واقع میشود و همین عامل تأثیر بسیار شگرفی در بالا رفتن اعتماد به نفس در میان کودکان دارد.
آیا فرزند شما آماده فراگیری موسیقی است؟
آموزش ویلن از حدود شش سالگی با سازهای کوچکتر از سایز معمول آغاز میشود.
بسیاری از اساتید موسیقی معتقد هستند که اگر فرزند خود را زودتر از آنچه لازم است به کلاسهای موسیقی بفرستید ممکن است، استعداد موسیقی آنها را برای همیشه کور کنید. کودک ممکن است در صورت برخورد با دشواریهای فراگیر ساز ناامید شود و اعتماد به نفس خود را برای مدت زیادی از دست دهد، این امر میتواند برای او در سایر زمینههای زندگی از جمله مدرسه نیز مضر باشد. بسیاری از کودکانی که در سنین زیر ۸ سال به کلاسهای آموزشی موسیقی جدی فرستاده میشوند دچار چنین مشکلاتی خواهند شد.
۱) اگر از زیر ۸ سال میخواهید موسیقی را وارد زندگی فرزند خود بکنید، فلوت ریکوردر بهترین انتخاب است. تجربه نشان داده است از زمانی که کودک انگشتان خود را با اختیار به حرکت در میآورد، میتواند هنرآموز فلوت باشد.
۲ ) برعکس مورد اول پیانو را باید زمانی شروع کرد که کودک حداقل بتواند در حالت ایستاده به کلاویهها تسلط نسبی داشته باشد و قدرت فیزیکی آن برای فشار دادن کلاویهها کافی باشد.
۳) سازهای زهی از خانواده ویلن معمولاً از سن شش سالگی زودتر شروع نمیشوند، ضمن اینکه یقیناً باید با سازهایی در ابعاد کوچکتر مثل یک هشتم با یک چهارم آموزش را آغاز کرد.
۴) سازههای بادی - به جز فلوت- ریکورد - معمولاً هنگامی شروع میشوند که دندانهای اصلی کودک رشد کرده باشند و کودک قدرت کافی برای دمیدن در ساز را دارا باشد. همچنین چون این سازها کمتر در ابعاد کوچکتر موجود هستند باید دقت کرد که آیا وضعیت فیزیکی کودک توانایی اجرای ساز را دارد یا خیر .
۵) سازهای مضرابی مانند سهتار، گیتار، و ... که در ابعاد کوچکتر هم وجود دارند برای کودکان زیر ۸ سال توصیه نمیشوند.
۶) نکته بسیار مهم آنکه فراگیری مهارتهای آوازی برای کودکان و نوجوانان به صورت جدی برای سنین پایین ۱۵ سال توصیه نمیشود. اما کلاسهای آوازخوانی دست جمعی از سن سه سالگی باعث رشد علاقه آنها به موسیقی خواهد شد.
برای دریافت نتیجه بهتر، کودک خود را در کلاسهای عمومی ثبتنام کنید.
منبع:
ماهنامه پزشک شهر
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼