لالایی برای کودکان، راحت بخواب کوچولو
دیشب که میخواستم بخوابم، باران بارید. صدای باران مثل لالایی آرام و قشنگ بود.
دیشب که میخواستم بخوابم، باران بارید. صدای باران مثل لالایی آرام و قشنگ بود. من آهسته گفتم: «باران، برای من لالایی میخوانی؟» باران گفت: «آره عزیزم، تو بخواب تا یک خوابِ قشنگ ببینی.»
دیشب که میخواستم بخوابم، باران بارید.
صدای باران مثل لالایی آرام و قشنگ بود. من آهسته گفتم:
«باران، برای من لالایی میخوانی؟»
باران گفت: «آره عزیزم، تو بخواب تا یک خوابِ قشنگ ببینی.»
من خوابیدم و چند تا خواب قشنگ دیدم!
خدایا خوشحالم که همه مرا دوست دارند. حتی باران
داستانک: فریبرز لرستانی «آشنا»
منبع:
زندگی آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼