زنان مبتلا به ایدز، چه مشکلاتی دارند؟
درسال ۱۳۶۸ اولین مورد زن اچآیوی مثبت در ایران شناسایی و در ۱۳۶۹ مرگ اولین زن در اثر ابتلا به ایدز ثبت شد.
درسال ۱۳۶۸ اولین مورد زن اچآیوی مثبت در ایران شناسایی و در ۱۳۶۹ مرگ اولین زن در اثر ابتلا به ایدز ثبت شد.
زنان بهعلت وضعیت فیزیولوژیکی و اجتماعی نسبت به ایدز آسیبپذیرتر از مردان هستند.
بنابراین انتظار میرود تعداد زنان مبتلا به این ویروس در کشور افزایش یابد.
بیشتر زنان مبتلا به ایدز از طریق رابطه جنسی غیرایمن آلوده شدهاند.
احتمال انتقال ویروس از مرد به زن ۲۰ برابر بیشتر از احتمال انتقال آن از زن به مرد است. بیش از ۷۰ درصد زنان متأهل بهوسیله همسرانشان مبتلا شدهاند.
درصد زیادی از زنان از طریق رابطه جنسی و درصد زیادی از مردان بهوسیله استفاده از دارو و مواد مخدر مبتلا شدهاند.
انتشار آخرین آمار مبتلایان به ایدز در ایران، نشانگر آن است که موارد ابتلا به این بیماری در جریان رابطه جنسی رو به افزایش است.
بیشترین تعداد افراد آلوده به گروه سنی 25 تا 44 سال تعلق دارند. در سالهای آغازین آن در ایران، آموزش وجود نداشته و افراد نیز شناخته شده نبودند.
اما رفتهرفته با در پیش گرفتن آموزشهای لازم این بیماری روند صعودی خود را از دست داد و درصد ابتلا به ویروس اچآیوی کاهش یافت اما همچنان زنان مبتلا، دردسرهای بیشتری نسبت به مردان دارند.
ایدز از آن نوع بیماریهایی است که درد جسمانی آن بخش کوچکی از مشکلاتی است که فرد بیمار با آن دست و پنجه نرم میکند.
به جرات میتوان گفت که بیماری ایدز در جامعه امروز ایران، خصوصاً برای زنان مساوی با بدنامی و انگهایی نظیر بیبند و باری جنسی است.
در حالیکه تقریباً بیش از 90 درصد جامعه میدانند که این روابط یکی از دلایل ابتلا به ایدز است و عوامل دیگری نیز وجود دارند.
در این میان بیماران ایدزی زن با مشکلات عدیدهای روبهرو هستند، چرا که آنان نمیتوانند مانند دیگر بیماریهای صعبالعلاج نظیر سرطان، اماس و سایر بیماریها ابراز وجود کنند و گاهی از همدردی دیگران بهرهمند شوند.
چرا که بهمحض رو شدن بیماری آنها، تقریباً اغلب اطرافیان آنها را طرد کرده و از آنان دوری میکنند. ایدز از آن نوع بیماریهایی است که تنهایی عجیبی را بههمراه دارد.
متاسفانه رفتارهای جامعه به حدی بر پیکره زنان مبتلا به ویروس اچآیوی فشار میآورد که اغلب آنها را وادار به سکوت درباره بیماری خودشان میکند.
عموماً زنان مبتلا به ایدز نسبت به مردان مبتلا بیشتر احساس تنهایی میکنند و گاهی حتی افراد درجهیک خانواده از بیماری آنها بیخبر هستند و این گروه حتی حس همدردی خانواده را نیز ندارند.
داغ ننگ در پدیده بیماری ایدز مانع تلاشهای مختلف برای برنامهریزی میشود. تست، خودافشایی، پیشگیری و مراقبت و حمایت از مبتلایان به اچآیوی همگی حمایتکننده هستند ولی داغ ننگ مانع بزرگی است.
تست و خودافشایی پیشگیری را مختل میسازند.
مراقبت و حمایت در دسترس با نگرشهای قضاوتکننده و رفتارهای منزویکننده همراه میشوند که میتواند منجر به تأخیر انداختن مراقبت از مبتلایان ـ که کاملاً ضروری است ـ شود.
تاکنون در کشورهای در حال توسعه در مورد مسئله داغ ننگ و برچسبزنی مطالعات چندانی بر روی زنان مبتلا به بیماری ایدز انجام نشده است.
اطلاعات بهدست آمده نشان میدهد که زنان در مقایسه با مردان به میزان دو برابر امکان دریافت ویروس از شریک جنسی آلوده خود را دارند.
نابرابری اجتماعی نیز از دیگر دلایل گسترش این بیماری در میان زنان است.
تبعیض علیه زنان چه بهطور دائم یا موقت، آنان را بهطور نامناسبی به سمت آسیبپذیر شدن در برابر ایدز سوق میدهد.
زنان باید علاوه بر برخورداری از بالاترین استانداردهای بهداشت جسمی و روحی، آموزش، آزادی بیان، تحصیل و مشارکت آزادانه اطلاعات را داشته باشند که متاسفانه این روند در ایران با مشکلات و موانع متعددی روبهرو است و نسبت به زنان مبتلا به ایدز، نگرش منفی شدیدتری وجود دارد.
ارثیه شوم!
علاوهبر مسئلهای نظیر برچسبزنی یک هراس بزرگتر نیز برای زنان مبتلا به ویروس ایدز وجود دارد.
انتقال ویروس اچآیوی از مادران به کودکان نیز، یکی از راههای پیشروی این بیماری بهشمار میرود که از نظر درصد شیوع، بعد از انتقال بهوسیله سرنگهای مشترک و رابطه جنسی پرخطر، در رده سوم قرار دارد. احتمال انتقال ویروس ایدز به جنین در حین بارداری 15 تا 20 درصد و هنگام زایمان نزدیک به50 درصد اعلام شده است. اما راههایی وجود دارد که تحت نظر پزشکان یک زن مبتلا به بیماری اچآیوی ایدز نیز میتواند باردار شود و کودک خود را سالم به دنیا بیاورد اگرچه خود امر بارداری برای یک زن مبتلا به ایدز، توام با ترس، دلهره و نگرانی زایدالوصفی است.
نتایج تحقیقات نشان میدهد بارداری تأثیری بر روند بیماری در زنان آلوده به اچآیوی نخواهد داشت، اما به کاهش موقت سلولهای دفاعی که پیش از این بهوسیله ویروس بیماری ضعیف شدهاند، منجر خواهد شد.
چنین اتفاقی میتواند خطر بروز عفونت را در مادر مبتلا به ایدز بیشتر کند.
بههمین دلیل زنان مبتلا به ایدز هیچگاه نباید بدون مشاوره با پزشک متخصص، اقدام به بارداری کنند تا نوزادشان وارث یک بیماری لاعلاجی شوند که متاسفانه عامل آن هم خود مادران بودهاند.
اهمیت توجه به ایدز بهعنوان یک مسئله اجتماعی خصوصاً در میان زنان مبتلا از آنجا ناشی میشود که این بیماری تنها بهعنوان یک بیماری مطرح نیست و مبتلایان از نظر اجتماعی دچار مشکلات و معضلات فراوان هستند.
اگرچه در مقایسه با دهه گذشته پیشرفتهای بیشتری در زمینه شناخت بیماری و آموزش روشهای انتقال آن انجام گرفته است، ولی تلاشها در زمینه کاهش برچسبزدن بر این افراد کافی نبوده است.
داغ ننگ و برچسبزنی در سطوح مختلف فردی، خانوادگی و اجتماعی اتفاق میافتد که عدم پذیرش و طرد شدن از جمله موارد مهم آن است.
احساس تبعیض حاصل از ایدز بهوسیله عوامل مختلفی بهوجود میآید، این عوامل عبارتند از: عدم شناخت کافی بیماری، تصور غلط از شیوههای انتقال بیماری، عدم دسترسی راحت به خدمات درمانی، عدم اطلاعرسانی صحیح در مورد بیماری از طریق رسانهها، احساس علاجناپذیر بودن بیماری و پیشداوری و ترسهای ناشی از موضوعات حساس اجتماعی مثل روابط جنسی، بیماری و مصرف مواد مخدر.
همچنین برچسب و داغ ننگ بهعنوان یک مانع اساسی در استفاده از سرویسهای مراقبتی و پیشگیری عمل میکند.
چرا که عدم پذیرش جامعه باعث کتمان بیماری ایدز در برابر انجام مشاوره و آزمایشهای داوطلبانه شده که این امر خود منجر به افزایش شیوع بیماری و مرگ میشود.
برخورد با زنان مبتلا به عفونت اچآیوی مثبت و آگاهی یافتن از خواستهها و نظراتشان مسیری ساده بهنظر نمیآید.
تجربه این زنان در زندگی نشان میدهد که به دلیل انگی که از سوی جامعه خوردهاند، دچار نوعی طرد اجتماعی شدهاند؛ تجربهای که باعث مخفی نگهداشتن بیماریشان شده است.
زن انگخورده اغلب همان عقایدی را درباره هویت در ذهن خود دارد که افراد عادی جامعه دارند.
او مشاهده میکند که دیگران علیرغم آنچه در ظاهر به زبان میآورند او را به معنای واقعی مورد پذیرش قرار نمیدهند و برای برقرای ارتباط با وی در زمینههای برابر آمادگی ندارند.
علاوهبر این معیارهایی که او از جامعه وسیعتر پذیرفته است بهگونهای او را تجهیز میکنند که بهطور کامل در برابر چیزی که دیگران بهعنوان عیب او میبینند هوشیار باشد؛ در نتیجه احتمال بروز شرم افزایش مییابد، زیرا فرد میبیند صاحب صفتی بدنامکننده است که نباید آن را داشته باشد.
رسانهها نیز افراد مبتلا به عفونت اچآیوی را با القاب و صفاتی ننگآور بهتصویر میکشند و او شرمنده و عصبی شده و پی میبرد که میان هویت اجتماعی بالقوه و هویت اجتماعی بالفعل او ناسازگاری وجود دارد و زمانی که این ناسازگاری بر فردی آشکار و شناخته شود هویت اجتماعی او تخریب میشود.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼