علیرضا رئیسی بازیگر، درباره کودکیاش میگوید
رئیسی به تازگی در فیلم سام قریبیان در نقش یک پلیس ظاهر شده است که به همین بهانه به سراغش رفتیم تا از دوران کودکی اش برایمان بگوید.
نی نی بان: سینمای دهه ۶۰ بی شک یکی از طلایی ترین دوران هنر هفتم در ایران بود چرا که فیلم های بی نظیری در این دهه روی پرده های سینما نقش بست. فیلم های کودکان و نوجوانان در این دهه بسیار دیدنی بودند فیلم هایی مثل پاتال و آرزوهای کوچک،گلنار،الو الو من جوجه ام و... اما حالا از آن سال ها خیلی فاصله گرفتیم و بازیگران کودک آن فیلم ها حالا بزرگ شده اند یکی از آن ها علیرضا رئیسی است که در فیلم پاتال و مدرسه پیر مردها بازی خوبی را از خود به یادگار گذاشته است. رئیسی به تازگی در فیلم سام قریبیان در نقش یک پلیس ظاهر شده است که به همین بهانه به سراغش رفتیم تا از دوران کودکی اش برایمان بگوید.
آقای رئیسی کودکی شما چه رنگی بود؟
رنگی درست مثل یک رنگین کمان
آیا این همان رنگی است که دوست داشتید؟
بله اصلا همه بچه ها رنگین کمان را دوست دارند چون در آن بیشتر رنگها وجود دارد.
بهترین دوست کودکی شما؟
دوربین35
کوچه ای که بهترین خاطرات شما در آن شکل گرفت؟
خیابان بوستان هفتم در خیابان پاسداران محلی که فیلم برداری فیلم پاتال و آرزوهای کوچک در آن انجام می شد.
با ارزش ترین اسباب بازی شما در دوران کودکی؟
یک ماشین کنترلی که پس از بازی در فیلم پاتال و آرزوهای کوچک به عنوان دست مزد به من دادند.
چه کسی بیشتر از همه به شما عیدی می داد؟
پدرم و پدر بزرگ هایم.
اگر به دوران کودکی برگردید کدام غذای مادرتان را بیشتر هوس می کنید؟
همه غذاهای مادرم را چون ایشان دست پخت فوق العاده ای دارند.
دوست داشتید کودک امروز باشید یا همان کودک دیروز؟
قطعا کودک دیروز چون بهترین خاطرات زندگی ام مربوط به آن دوران می شود.
بچه خوش قولی بودید یا زیر قولتان می زدید؟
نه خوش قول بودم.
بهترین عکسی که از دوران کودکی تان دارید؟
یک عکس دارم که مربوط به فیلم مدرسه پیر مردها است. در این عکس من وسط ایستادم و بقیه پیر مردها دورم ایستاده اند همه پیر مردهایی که در این فیلم بودند به رحمت خدا رفته اند و از آن عکس تنها من زنده ام.
این روزها بیشتر دل تنگ چه چیزی هستید؟
این که به عنوان یک بازیگر دهه شصتی حالا مجبورم بیشتر فیلم ها را در مقام مخاطب نگاه کنم و فرصت بازی مقابل دوربین را مانند قبل ندارم.
بهترین قصه ای که پدر یا مادرتان برایتان گفته اند؟
بهترین قصه های من فیلم نامه هایی بود که مجبور بودم آن ها را از حفظ کنم.
در زمان کودکی بازی مقابل دوربین خسته یتان نمی کرد؟
چرا خیلی زیاد گاهی از شدت پا درد گریه می کردم.
دوست خیالی هم داشتید؟
نه چون اصلا فرصت فکر کردن به این چیزها را نداشتم.
نظر شما درباره کودکان طلاق؟
آن ها قربانی خود خواهی والدینشان می شوند که این مسئله جای تاسف دارد.
چه اتفاقی در کودکی حرص شما را در می آورد؟
یادم نیست اما فکر می کنم بچه ها خیلی این حس را درک نمی کنند.
مسافرت های دوران کودکی چقدر برایتان لذت بخش بودند؟
خیلی زیاد بخصوص این که وقتی به شهرهای مختلف می رفتیم بیشتر مردم من را می شناختند و می خواستند که با آن ها عکس بگیرم و یا چیزی را برای شان امضا کنم.
دوست داشتید کدام روز طولانی ترین روز کودکی تان باشد؟
روزهای فیلم برداری فیلم پاتال و آرزوهای کوچک.
جلب توجه دوران کودکی را دوست داشتید؟
نه، چندان چیز جالبی نبود و من از این حس فراری بودم. از سن پایین از ۶، ۷سالگی هرجا میرفتم یکی لپم را میکشید، یکی موهایم را میکشید و این ابراز علاقهها با من بزرگتر شد. ۱۷ سالم که شد دیگر کسی لپم را نمیکشید ولی امضا و عکس و اگر راستش را بخواهید واقعا خستهام کرد. در مدرسه هم خیلی روزهای خوبی نداشتم البته عملا مدرسه نمیرفتم. هماهنگ شده بود و من فقط میرفتم و امتحان میدادم. اما یک روز من را بالا بردند و جلوی ۵۰۰-۴۰۰ تا بچه گفتند این سوپراستار است، فیلم بازی میکند همه هم دوستش دارند ولی معدلش ۱۲ است! خیلی شرایط بدی بود.
در آینده اجازه میدهید فرزندتان بازیگر شود؟
متاسفانه من خودم بچگی نکردم، مثلا یک دست فوتبال درست و حسابی بازی نکردم چون مدام سرکار بودم و الان که به سن 31 سالگی رسیدهام تازه یک نوجوان 16-15 سالهام. چون از سن 6-5 سالگی در جمع آدمبزرگها بودم و این باعث شد که از بچگی خودم دور باشم. این تصمیمی بود که خانواده برای من گرفتند، من سرزنششان نمیکنم و خوشحالم از اینکه این راه را انتخاب کردند. اما ترجیح می دهم فرزندم حرفه اش را خودش انتخاب کند.
اگر تمایل دارید مصاحبه های بیشتری را که نی نی بان از چهره ها تهیه کرده بخوانید، به بخش «نی نی بان و چهره ها» در صفحه اول سایت بروید یا اینجا را کلیک کنید.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼