حسین عباسی مجری، دلم میخواست رابین هود بودم
حسین عباسی گاهی عجیب برای کودکیاش دلتنگ میشود و میگوید: «گاهی دلم برای کوچههای تنگ و گلی محله گلشن میگیرد».
نی نی بان: حسین عباسی در بیست و چهارم فروردین 1354 در شهر بابل به دنیا آمد. کودکی او در محله گلشن بابل بخوبی گذشت. او گاهی عجیب برای کودکیاش دلتنگ میشود و میگوید: «گاهی دلم برای کوچههای تنگ و گلی محله گلشن میگیرد». حاصل تلاش حسین عباسی چندین و چند مجموعه و مسابقه تلویزیونی است که از آن میان میتوان به «گوی و میدان» «پلک»، «رنگین کمان» و «شمارش معکوس» اشاره کرد. بهر حال وی این گونه پاسخ گوی سوال هایمان شد.
کودکی شما چه رنگی بود؟
خیلی سبز چون همیشه در طبیعت بودم.
این همان رنگی است که دوست داشتید باشد؟
بله.
ناکامی بزرگ دوره کودکی شما چه بود؟
خوشبختانه نداشتم و فکر می کنم بچه های امروز ناکام واقعی هستند.
بهترین دوست کودکی شما؟
محمد جعفری، عباس رضا زاده و کامران یوسفی.
کوچه ای که بهترین اتفاقات زندگی شما در آن رقم خورد؟
کوچه بابل چهار راه گلشن.
در وسایل شخصی شما چه چیزی از کودکی باقی مانده؟
بله.
با ارزش ترین آن کدام است؟
یک پتو دارم که متعلق به دوران کودکیام است و مرحومه مادرم ملافه آن را دوخته است این پتو هنوز برایم بوی مادرم را تداعی می کند، برای همین خیلی این پتو را دوست دارم.
کدام معلم دوران کودکی را هرگز از خاطر نمی برید؛ چرا؟
اقای منسوجی دبیر حرفهوفن چون کمک های بزرگی به من کردند.
در کاراکترهای کارتونی ای که از کودکی تا امروز دیده اید دوست داشتید جای کدام شخصیت باشید؟
رابین هود، سندباد البته پینوکیو را هم دوست داشتم برای دیدن نه این که جایش باشم.
چه اتفاقی در دوران کودکی حرص شما را بیشتر در می آورد؟
درس خواندن چون باعث می شد کمتر بازی کنم.
اگر قرار باشد یکی از عکس های کودکی تان را انتخاب کنید آن عکس چیست؟
عکسی است که من به همراه عباس رضا زاده و کامران یوسفی لب رودخانه انداخته ایم.این عکس را بسیار زیاد دوست دارم.
اگر به دوران کودکی برگردید انجام یا تکرار چه کاری برایتان حسرت شده؟
این که باز بتوانم در طبیعت بازی کنم.
اگر به دوران کودکی برگردید کدام غذای مادرتان را هوس می کنید؟
همه غذاهای مادرم را.
خوب عیدی می گرفتید یا نه؟
بله.
چه کسی از همه بیشتر به شما عیدی می داد؟
برادر و خواهرهایم و البته عمه هایم.
عیدها، منتظر بودید اول خانه چه کسی بروید و چرا؟
بیشتر همه به خانه ما می آمدند اما خیلی دوست داشتم زودتر به خانه عمه ام بروم چون زیاد عیدی می دادند.
دوست داشتید کودک امروز باشید یا همان روزگار؟ چرا؟
همان دیروز چون به معنای واقعی کودکی کردیم.
در بازی های کودکی بیشتر زورگو بودید یا مظلوم واقع می شدید؟
نه مظلوم نبودم حتی بهتر است بگویم دیوار صاف را هم بالا می رفتم از بس که شیطان بودم.
وقتی بچه بودید دوست داشتید در آینده چه کاره شوید؟
دکتر، مهندس و...
داستان یا نویسنده ای سراغ دارید که در کودکی شما را متحول کرده باشد؟
آرزوهای بزرگ اثر ژولورن.
بچه خوش قولی بودید یا زیر قولتان می زدید؟
نه بسیار بچه خوش قولی بودم و هنوز هم هستم.
کدام کار خرابی دوران کودکیتان یادتان مانده؟
من دائم در حال دسته گل به آب دادن بودم برای همین بهتر است آن ها را یاد آوری نکنم.
کجای کودکی از شما تقدیر فراموش نشدنی کردند؟ چه کسی کرد و به چه بهانه ای؟
یک بار وقتی کلاس سوم راهنمایی بودم در یک تئاتر بداهه بازی کردم و جایزه یک کتاب داستان گرفتم که خیلی خوشحالم کرد.
مسافرت مورد علاقه تان در کودکی چه بود؟ چرا آنجا را دوست داشتید؟
مشهد چون احساس می کردم در آن جا همه آرزوهایم بر آورده می شود.
تصویری که در اتاق کودکی شما روی دیوار نصب بود؟
نبود.
بچگی آدم آرامی بودید یا همه را سرگرم می کردید؟
همه را سرگرم می کردم.
اگر بچه ای شمارا اذیت می کرد خودتان باهاش طرف می شدید یا به مادر و پدرتان می گفتید؟
نه خودم با او رو به رو می شدم.
حس پدر شدن چقدر از کودکی در بازی های شما معلوم بود؟
فکر نمی کنم خیلی نمایان بود.
دوست خیالی هم داشتید؟ اسمش چه بود؟
بله اسمش زورو بود یادم است حتی با او حرف هم می زدم.
دوست داشتید کدام روز طولانی ترین روز زندگی تان باشد؟
13فروردین دوست نداشتم تمام بشود چون مجبور بودم دوباره به مدرسه بروم.
از آب می ترسیدید یا آب بازی را دوست داشتید؟
عاشق آب بازی بودم و هستم.
قایق درست کردن را بیشتر دوست داشتید یا موشک درست کردن؟
هر دو.
اگر همبازی شما گناهی نکرده را مثل شکستن ظرفی یا... گردن شما می انداخت عکس العمل شما چه بود؟
سعی می کردم یک جوری از خودم دفاع کنم.
کدام مدرسه همیشه در خاطر شما حک شد؟
مدرسه ای که دوران دبیرستانم را در آن گذراندم.
الان اگر به کودکی برگردید دوست دارید با موبایل بازی کنید؟
نه اصلا خیلی با تکنولوژی موافق نیستم چون آدم ها را تنها کرده است.
شبها برایتان قصه می خواندند یا خودتان به خواب می رفتید؟
خودم کتاب می خواندم و می خوابیدم.
کلا کودکی لذت بخش تر بود یا بزرگسالی؟
قطعا کودکی.
نظر شما درباره تک فرزندی؟
به نظرم خوب نیست.
نظر شما درباره بی حوصلگی پدرومادرهای مدرن؟
من فکر میکنم تکنولوژی والدین را از بچه ها دور کرده است وهمین طور بر عکس بهتر است خیلی با تکنولوژی همه چیز را حل نکنیم چون ما انسان هستیم و به مهرورزی نیاز داریم.
نظر شما درباره بچه های طلاق؟
مجبورند شرایط را بپذیرند.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼