عشق، جدایی و رنج میچرخید و تماشاگر را حتی پس از ترک سالن، درگیر میکردند. این آثار، شاهان بیرقیب گیشه بودند و مخاطب ایرانی، با لبخند و گریههایشان ارتباط نزدیکی برقرار میکرد.لطافتو عشقهای انسانی را، روایتهای تلخ و خشونتآمیز اجتماعی گرفتهاند؛ داستانهایی که به جای نفوذ به قلب، بیشتر به اعصاب فشار میآورند.
ملودرامهاییاست که همیشه در ذهن تماشاگر نقش داشتهاند اما گاه فراموش شدهاند.عاشقانههای غمانگیز؛ اشک و حسرت روی پردهجداییو مرگ به تصویر میکشند. یکی از نمونههای برجسته، «غریبانه» بود؛ فیلمی که به واسطهی بازیهای استثنایی و روایت رابطهی بهرخ و بزرگ ـ با هنرنمایی هدیه تهرانی و ابوالفضل پورعرب ـ تبدیل به یکی از عشقیترین آثار سینمایی دهه ۷۰ شد.
پایان تلخ این داستان، اشک بسیاری را جاری کرد و «غریبانه» را به اثری همیشگی در سینمای عاشقانهی ایران تبدیل کرد.لحظات عاطفیچقدر توانمند است، حتی زمانی که داستان به کلیشه نزدیک باشد.عشقهای متفاوت، عاشقهای متفاوتاشکو اندوه باشند. برخی آثار تلاش کردند مسیر کلیشهای ملودرام را بشکنند و عشق را در بسترهایی تازه روایت کنند.
«نیمه شب اتفاق افتاد» نمونهای جسورانه از این رویکرد بود؛ داستان پسر جوانی که عاشق زنی میانسال شده و مواجههی این عشق با تابوهای اجتماعیرا به تصویر کشید. این فیلم با فضایی شاعرانه، روایت عاشقانهای پیچیده و خاص را ارائه داد که به نوعی تجربهای متفاوت در سینمای ایران بود.جنگو مرگ روایت کرد و با ترکیب ملودرام عاشقانه و ژانر جنگی، تجربهای موفق و کمسابقه خلق کرد. حتی در دل شرایط سخت و تاریک، این فیلم نشان داد که عاطفه هنوز زندهاست.گنجهی خاکخوردهی عاشقانههاتنهاییرا به زیبایی به تصویر کشید. این فیلم، که در زمان خود چندان توجهی جلب نکرد، امروز میتواند یکی از بازخوانیهای مهم در سینمای عاشقانه باشد.
شاید نام این فیلم برای بسیاری ناآشنا باشد، اما جایگاهش در میان عاشقانههای گمنام اما تأثیرگذار، ثابت است.ملودرامکه زمانی پرچمدار احساسات تماشاگر بود، دیگر به ندرت در سالنهای سینما دیده میشود.ملودرامعاشقانه میتواند با احیای این ژانر، سینمای ایران را دوباره به قلب مخاطبان نزدیک کند.